کامل حسینی در اعتماد نوشت :میان دو جهان واقعی و سینما چه دیالکتیکی برقرار است؟ کانون تاثیرگذاری سینما بر جهان واقعی در کدام ویژگیاش بیشتر متمرکز است؟ سالهای طولانی است که زنان در همین جهان واقعی از مزاحمتهای کلامی و شوخیهای رکیک در زندگی روزمره مینالند که برخی مردان در حضورشان آنها را به زبان میآورند. بدیهی است که جایگاه سینما در ایجاد و یا دامن زدن به چنین جهانی روشن است که سینما از طریق جذابیت و سِحر ذاتیاش – که بارزترین ویژگیهایش نیز میتواند باشد – در نقش یکی از عوامل مشوق بر آزار و اذیت از طریق شوخی و تکههای جنسی زنان ظاهر شود. شوربختانه این روزها برخی فیلمهای کمدی غافلانه و یا عامدانه به سبب بیتوجهی به همان قدرت تاثیرگذاری سینما از برخی تکهها و شوخیهایی مستهجن با رنگ و لعابی نسبتا پنهان در پیشبرد روایت بهره میگیرند. اما نکته مهم در این مساله این است که از قضا برخی تماشاگران علاقهمند به اینگونه فیلمها بانوانی را تشکیل میدهند. ظاهرا بانوان سادهدلانه و از سر سرگرمی و یا به بهانه شوخی بودنشان دیالوگهای مستهجن را چندان جدی نمیگیرند و معمولا از طریق خندیدن با آنها همراهی میکنند اما غافل از پیامدهایی هستند که در درازمدت نهتنها مردان بلکه دامن زنان را در همان زندگی روزمره میگیرد. در واقع دیالکتیک منفی که در این میان شکل گرفته، چنین است: وجود و تداوم مزاح و تکههای زندگی مبتذل زندگی روزمره به عنوان بخشی از واقعیتهای جهانی سبب شکلگیری و تداوم برخی سکانسهای سینمایی میشوند و در مقابل، همین سکانسهای سینمایی به سبب فریبندگی تصاویرشان، سبب میشوند که شوخیها و تکههای مستهجن دوباره در جهان واقعیت و در زندگی روزمره به طرز فزایندهای تداوم یابند، قبح به کارگیری اینگونه ادبیات ریخته شود و سپس بهکارگیری آنها به گونهای فریبنده بر شوخطبعی و روابط عمومی بالای افراد دلالت کند که سرانجام اولین قربانیانش خود زنان خواهند بود. در حقیقت، تصویر برخی دیالوگها با محتوای جنسی اگر چه در عالم واقعیت وجود دارد اما به نظر نگارنده نمیتوان به بهانه بیان واقعیتها آنها را بازگو کرد زیرا هر واقعیتی نیاز به بیانش نیست و از قضا نمایش واقعیتشان حتی با زبان شوخی و خنده، خود به مثابه تجربه آنها در عالم جدیت است و زشتی ابراز آنها با زبان شوخی به اندازه بیان جدیشان منفور است؛ برای مثال هیچگاه پسندیده نیست کسی در برابر خانواده، دوستان با زبان شوخی سخنان رکیک جاری نماید زیرا همان طور که بیان شد اشخاص و برخی احساسها به دلیل اهمیتشان شوخیبردار نیستند و خود شوخی در این گونه موارد، خود نیز به منزله توهین و جدیت زشت تلقی میشود. در پایان، سوژههای اسفبار اما خندهدار دیگر جهان واقعی به ویژه زندگی زن و شوهری و خانوادگی فراوانند که برای شکلگیری سکانسهای جهان سینما پیشنهاد میشوند تا در یک فضای سرگرمکننده سالن سینما افراد را بخندانند، با زبان نیشدار کمدی نیز سرزنش شوند و در نهایت دیالکتیکی متعالی جهت تداوم جهان واقعی و بازآفرینی جهان سینما نقش سازندهای ایفا کنند.