حقایقی درباره طعم گیلاس


عباس کیارستمیمحمد تاجیک –
طعم گیلاس فیلم برگزیده نخل طلای کن تولید مشترک با فرانسه محصول ۱۹۹۷ میلادی است. فیلم درباره مردی است که در حومهٔ شهر تهران، با اتوموبیلش دنبال کسی می‌گردد که تقاضای پردردسر او را در ازای دریافت ۲۰۰هزار تومان پول انجام دهد.فیلم طعم گیلاس همراه با فیلم ژاپنی «مارماهی» ساختهٔ «شوهی ایمامورا» جایزهٔ نخل طلای جشنوارهٔ کن رادر سال ۱۹۹۷ برد که مهم ترین جایزه‌ای است که سینمای ایران به دست آورده است.

/واکنش متناقض منتقدان مطرح به طعم گیلاس/

در کنار استقبالی که از فیلم شد، «راجر ابرت» منتقد فیلم، طعم گیلاس را در فهرست فیلم های سال ۱۹۹۷ که از آنها متنفر است قرار داده و آن را خسته کننده دانسته است. ابرت در نقدش اشاره کرده پس از تماشای فیلم، «جاناتان روزنبام» منتقد «شیکاگو ریدر» و «دیو کِهر» منتقد «نیویورک دیلی نیوز» که هر دو را قبول دارد، در لابی هتلش ملاقات می‌کند که معتقد بوده اند فیلم، شاهکار بوده است اما ابرت معتقد است «پادشاهی بدون لباس» دیده است. مجله تایم در خرداد ۱۳۸۸ این فیلم را بعنوان یکی از ۱۰ فیلم برتر تاریخ کن نامید.

/واکنش کیارستمی به اظهارات راجر ابرت/

کیارستمی درمصاحبه ای در سال  ۱۳۹۲با روزنامه استار چاپ کانادا در واکنش به اظهارات جاناتان رزنبام وراجر ابرت گفته بود  : من هیچ وقت «راجر ایبرت» را ندیدم و واقعا نمی‌دانم که او در آن سال نسبت به فیلم من چه حسی داشته است. اما چیزی که برای من در آن زمان جالب بود این که دقیقا زمانیکه راجر ایبرت فیلم من را آشغال توصیف کرد، دیگر منتقد سرشناس آمریکایی (روزنبام) آن را یک شاهکار دانست. همین تضاد در دیدگاه‌ها است که طی تمام سال‌ها برای من جالب بوده و رابطه من را با منتقدین سینما حفظ کرده است. البته معتقدم نظرات کارشناسان سینما را نباید چندان جدی گرفت، چرا که هیچ مبنای علمی برای قضاوت درباره فیلم وجود ندارد. پس نباید اهمیت و اعتبار چندانی به این دیدگاه‌ها بدهیم. حتی اگر آن را واقعا دوست داشته باشند و یا از آن بیزار شوند.

 

/داستان تصمیم یک مرد برای خودکشی/

آقای بدیعی (با بازی همایون ارشادی) مردی میانسال، قصد خودکشی دارد و قبرش را در کنار درختی کنده است. او می خواهد قرص های خوابش را یک جا بخورد و شب در این قبر بخوابد. بدیعی دنبال کسی است که پس از مرگش (صبح فردا) روی جسد او خاک بریزد. در مسیری که برای یافتن چنین کسی پیش می‌گیرد با افراد مختلفی مانند یک سرباز، طلبهٔ افغان و مردی که کارگر موزهٔ تاریخ طبیعی است رو به رو می‌شود و از آنها می خواهد فردا صبح سراغ او بیایند و «بیست بیل خاک» روی او بریزند و پاکتی را با ۲۰۰هزار تومان پول که در داشبورد ماشین است به عنوان دستمزد بردارند.سرباز پیشنهاد را رد و به سمت پادگانش فرار می‌کند، طلبهٔ افغان شروع به موعظهٔ بدیعی می‌کند و خودکشی را برخلاف تعالیم اسلام و دستورهای قرآن می‌داند اما کارگر موزه که بعدا معلوم می‌شود پرندگانی مثل بلدرچین و کبک را برای تاکسیدرمی در موزه شکار می‌کرده، با تعریف ماجرایی از روز خودکشی خودش و این که چطور«یک توت شیرین مانع خودکشی او شده» پیشنهاد او را قبول می‌کند. در پایان فیلم هنگامی که منتظر دیدن سرنوشت «بدیعی» هستیم، فیلمبرداری تغییر می‌کند و تصاویری از پشت صحنه، کارگردان و گروه فیلمبرداری و همایون ارشادی می بینیم که از قبر بیرون آمده است. او در پایان به درک تازه‌ای از معنای زندگی می‌رسد.

/تباه شدن عمر فیلمسازی توسط نگاتیو/

بد نیست بدانید طعم گیلاس باعث علاقه کیارستمی به سینمای دیجیتال شد . به گفته کیارستمی در نقطه‌ای که او سکانس پایانی فیلم طعم گیلاس را فیلمبرداری کرده ، برای اولین بار از دوربین هندی کم (دیجیتال) استغاده کرده است. دور بین دیجیتالی که باعث شده بود او خطاب به نگاتیو لعن ونفرین بفرستد و آن را باعث تباه شدن ۳۰ سال از عمر فیلم‌سازیش بداند. او پس از فیلمبرداری فصل پایانی طعم گیلاس بود که به مزایای استفاده از دوربین دیجیتال پی برد. اما کیارستمی به این موضوع اشاره می‌کند که فصل پایانی طعم گیلاس در لابراتوار خراب می‌شود و گروه فیلمسازی او فصل بهار را برای فیلمبرداری از دست می‌دهد و او مجبور می‌شود که از راش‌های دوربین هندی‌کم که از پشت صحنه‌ی این فیلم تصویبرداری می‌کرده استفاده کند.

 

/نخل طلاهیچ ارزشی ندارد ولی نگاه ویژه کیارستمی باعث جهانی شدنش شد/

کیومرث پوراحمد در گفت وگویی با دنیا عیوضی در روزنامه ایران گفته است :حتی نخل طلای کن هم هیچ ارزشی ندارد. خیلی ها بودند که نخل طلای کن را گرفتند، رفتند و برای همیشه گم و گور شدند. برای آقای کیارستمی از قبل برنامه ریزی شده بود که جهانی بشود و شد. البته این به آن معنی نیست که مثلاً اگر برای من هم این برنامه ریزی می شد جهانی می شدم، نخیر. نگاه ویژه کیارستمی به جهان و به زندگی و فرم منحصر به فرد فیلمسازیش هم بود که می توانست امکان جهانی شدن را برای او فراهم کند. اگر جایزه نخل طلای کن را کسی گرفت که فیلمش خوب بود، پخش کننده هم می آید پشت فیلم می ایستد، آن وقت درآمد خوبی به دست می آورد و می تواند فیلم بعدی اش را راحت تر بسازد. ولی اگر فیلمی که نخل را گرفته خوب نباشد و فقط جشنواره کن آن را پسندیده باشد و مردم با آن ارتباط برقرار نکنند، نخل طلا هم مفت نمی ارزد.

/حضور زنان وبچه ها نشانه امید است /

کیارستمی در فروردین سال ۹۳ پس از نمایش فیلم «طعم گیلاس» در دانشگاه سیراکیوز در پاسخ به سوالی درباره حضور زنان و بچه‌ها در این فیلم گفته است : حضور زنان و بچه‌ها در فیلم نماد امید است و اولین نکته نمای نزدیک یک زن است که اولین نشانه‌های تردید در مرد را بر می‌انگیزد.

/طعم گیلاس را بعد از ساخت هرگز ندیدم/

کیارستمی در ادامه گفته است: «طعم گیلاس» اولین فیلمی است که پس از ساخت هرگز آن را ندیدم. سایر فیلم‌هایم را زیاد تماشا می‌کنم؛ برای مثال فیلم «شیرین» را تاکنون ۵۰ بار تماشا کرده‌ام، اما «طعم گیلاس» مربوط به دوره زمانی از زندگی‌ام می‌شود که خیلی دوست ندارم درباره آن فکر کنم.

/طعم گیلاس دعوتی است به زندگی /

اوهمچنین درباره مضمون اصلی فیلم «طعم گیلاس» گفته بود: این فیلم به ما یادآور می‌شود که ما مسولیت زنده ماندن‌مان را پذیرفته‌ایم ما بدون آنکه بخواهیم وارد این جهان شدیم. فیلم «طعم گیلاس» با این تلقی که به نوعی پیشنهاد برای خودکشی است در ایران ممنوع شد اما در واقع این فیلم دعوتی است برای زندگی.

 

ثبت شده در سایت پایگاه خبری تحلیلی سینما سینما کد خبر 19962 و در روز چهارشنبه ۱۶ تیر ۱۳۹۵ ساعت 19:24:15
2024 copyright.