بهتر است مدیران مجوزدهنده به این فیلم در یکی از سالنهای نمایشدهنده فیلم حاضر شوند تا ببینند بعد از صحنههای عاشقانه و رقص در سالن سینما چه هیجانی به مخاطب القاء میشود بهگونهای که چراغهای داخل سالن روشن میشود.
به گزارش سینماسینما، خبرگزاری فارس در گزارشی نوشت : سینمای هند با المان های رقص و آواز پس از انقلاب جایی در سینما و تلویزیون ما نداشت و اکثر فیلم های هندی که از شبکه های مختلف تلویزیون پخش می شد با ممیزی بخش های رقص وآواز تنها به نمایش صحنه های درام وماجراجویانه اثر توجه داشتند.
اکثر سینماروهای حرفهای وقتی اسم سینمای هندی به گوششان میخورد عکسالعمل نشان میدهند گویی فکر کردن به این نوع سینما هم حتی توهین به شعورشان به حساب میآید! جدای آن که هر کشوری فیلمهای خوب و شاهکار خود را دارد، هند هم کارگردانان مطرحی چون ساتیاجیت رای را در تاریخ خود داشته. اما نکته حایز اهمیت بازگشت سینمای ایران به آثاری است که جزء آنکه احساسات مخاطب را برانگیزد و رقص داشته باشد هیچ چیز دیگری ندارد. همان داستان همیشگی که در فیلم های هندی وجود دارد . دختری که به اجبار باید همسر فرد دیگری شود و نسبت به آن فرد هیچ علاقه ای ندارد و علاقه ای میان او و پسری از طبقه کارگر (که این به دانشجویی خارجی بدل شده) باعث دردسر برای خود، خانواده و پسر عاشق پیشه می شود.
در فیلم سینمایی «سلام بمبئی» مانند دیگر آثار هندی داستان براساس اتفاق جلو می رود، به صورت اتفاقی ماشین دختر پنچر می شود، براثر اتفاق پسر در اتوبوس ماشین دختر را می بیند، پیاده شده و در پنچرگیری به او کمک می کند براثر اتفاق در حالی که منتظر تاکسی است دختر را می بیند، براثر اتفاق تمام دروسی که در دانشگاه تدریس می شود درباره «قلب» است و اتفاقاتی که کل داستان را پیش می برد.
فیلمساز در تمام طول داستان این قدر از کلید واژه «دوستت دارم» به انحاء مختلف و در حالت های گوناگون استفاده می کند که بتواند جای صحنه های بوسه که درایران ممنوع است را پر کند. کارگردان از صحنه های زد و خورد میان برادر دختر و قهرمان عاشق پیشه غافل نشده و این صحنه ها را نیز در فیلم گنجانده است . مخاطب به طور تمام و کمال یک فیلم هندی می بیند و در پیشبرد داستان هم «اتفاق» نقش اصلی دارد و مانند همه این نوع آثار دختر نباید به پسر مورد علاقه اش برسد و با سختی ها و مررات مواجه شود که مرارت او تنها به صحنه های بیماری اش در انتهای فیلم خلاصه می شود و در نهایت «علی» که عاشق پیشه است باید همراه دخترش بر سر مزار همسرش حاضر شود و تمام مرارت ها به صورت نریشن ارایه می شود.
در این فیلم کارگردان از صحنه های لب ساحل ، دویدن های کنار ساحل و صحبت های عاشقانه در غروب آفتاب نیز غفلت نکرده است. این فیلم کاملاً هندی است وتنها المان ایرانی بودنش تلفن های مادر به فرزندش و شالی است که متعلق به مادر علی است که به دختر هدیه می شود و صحنه حضور در مقابل روحانی که تداعی کننده عقد این دختر و پسر است و پلانی که قرآن به دست دختر هندی داده شده. جالب است که بلافاصله بعد از این که این صحنه (مراسم عقد) در فیلم استفاده شده صحنه رقص بالیوودی اتفاق می افتد و دختر و پسر در فضای شبیه به کاباره های قدیم به دیدن رقص وآواز مردان! می نشینند. اما سوال اینجاست که سازندگان اثر از استفاده صحنه های رقص درست بعد از پلان عقد این دختر و پسر چه مقصدی را دنبال می کنند در حالی که می توانست از این صحنه ها در زمان آشنایی این دو استفاده کند نه درست بعد از مراسم عقد و به دست گرفتن قرآن توسط دختر!
نکته دیگری که باید درباره فیلم «سلام بمبئی» به آن توجه کرد ارایه گسترده سینماهای حوزه هنری به این فیلم است. حوزه هنری در شرایطی سینماهایش را در اختیار این فیلم قرار داده است که بعد از انقلاب فیلمی با رقص و آواز آن هم به این وسعت در سینماهایش به نمایش درنیامده بود. حال سوال اینجاست این فیلم چه تناسبی با اهداف از پیش تعیین شده حوزه هنری و نظام جمهوری اسلامی دارد. در شرایطی که «سیانور»، «نفس»، «یتیم خانه ایران» در کمترین سالن های حوزه جای گرفتند و سالن های سینمایی که به این فیلم ها اختصاص یافته بود به یکباره در اختیار «سلام بمبئی» قرار گرفته است.
نگارنده پیشنهاد می کند، مدیران حوزه هنری که مدعی تحکیم خانواده هستند بهتر است در یکی از سالن های نمایش دهنده این فیلم حاضر شوند تا ببینند بعد از صحنه های عاشقانه و رقص در سالن سینما چه هیجانی به مخاطب القاء می شود به گونه ای که سالن داران مجبور هستند چراغ های داخل سالن را روشن کنند. با نمایش فیلم «سلام بمبئی» پس از سی و هشت سال از پیروزی انقلاب درسینماها ،بار دیگر شاهد فیلمفارسی از جنس رقص وکاباره ای آن هستیم و با ارایه گسترده سینما به این اثر شاهد عقب گرد سینما و علاقه به فیلمفارسی هستیم!