حجتالله ایوبی رئیس سازمان سینمایی خاطره جالبی را از اربعین سال ۸۳ نقل کرده است.
به گزارش سینماسینما، حجت اله ایوبی، رئیس سازمان سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مینویسد: در یکی از روزهای سرد زمستان سال ۱۳۸۳ مردی بلند قد، با چهره ای آرام وگندمگون در خانه فرهنگ ایران در پاریس در تب و تاب برگزاری نمایشگاه کوچک اما بسیار زیبای عکسهایش بود. عکسها سیاه و سفید آقای آرتور شکوه بم، تخت جمشید و میدان عالی قاپو و بادگیرهای یزد را به زیبایی به تصویر کشیده بود. جمعی از هنرمندانی که با کارهایش آشنا بودند از جمله عکاسانی آمده بودند تا ایران را از نگاه این عکاس با تجربه فرانسوی ببینند. آرتورِ سروکله مشکی شباهتی به فرانسویها نداشت و بیشتر شبیه مردمان جزیره کرس بود. او کم حرف و پرکار بود. یکی از انتشاراتیهای باسابقه که چندین اثر از او چاپ کرده بود به قول خودمان از سجایای اخلاقی و فروتنی این هنرمند می گفت و خود را عاشق کارهایش می دانست.
نمایشگاه عکس آرتور به خوبی و با رضایت هنرمند برگزار شد. از آن تاریخ رفت و آمدهایش به خانه فرهنگ بیشتر شد. او یکی دو طرح داشت که یکی از آنها عکاسی از امامزده های ایران بود. آرتور برای آن طرح ارزشی فراوان قائل بود. او بی درنگ توضیح می داد که به هیچ وجه قصد عکاسی ازبنا و معماریهای امامزاده ها راندارد. او می گفت در سفرهایی که به ایران داشت به روستاهای مختلف می رفت تا راز ونیاز مردم با امامزاده ها را نظاره کند. برای آرتور هیچ چیز زیباتر از شکار لحظه های عرفانی خلوت مردم با امامزاده ها نبود. او هنگامی که از مشاهداتش از راز ونیاز مردم میگفت حالش دگرگون می شد. مکث میکرد، از حال و هوای زائرانی که دیده بود آهسته سخن میگفت. آرتور در حسرت آن لحظه ها بود. او شکار این لحظه ها را میخواست. درجست و جوی چشمانی پر از امید بود و دستانی که تا اوج آسمانها قد میکشند. شور و حالش مجال درنگ نمیداد. با کمک میراث فرهنگی، استانداری و دوستان استان فارس اسباب سفر فراهم شد. پس ا زمدتی آرتور به پاریس بازگشت با عکسهای فراوانی که هیچکدام او را راضی نمی کرد. آرتور گویی دریافته بود که هیچ نامحرمی را توان ورود به اندرونی خلوت انس نیست. او ناتوانی علم و تکنولوژی و دوربینهای به روز و گرانقیمت را در برابر عظمت این لحظههای عرفانی دیده بود. او با یک دنیا حسرت بازگشته بود.امااین بار او آرزوی دیگری داشت. پس از این ناکامی در اندیشه ورود به دنیای دیگری بود. او میخواست بار دیگر بختش را بیازماید . او می خواست با کمک دوربینش به دریای عاشقان حسین بپیوندد. او از شور حسینینان بسیار شنیده بود. قصه تشنگی، آفتاب، نیزه و هرمله را شنیده بود. نام علی اکبر را میدانست و خطبه دلاور زن تاریخ یعنی زینب قهرمان را خوانده بود. آرتور می خواست از عاشورا تا اربعین در ایران باشد. او می خواست یکبار دیگر دوربین پیشرفتهاش را بیازماید. لابراتور قدیمیاش را دوست داشت هنوز به دوربینش باور داشت. یک ماه اقامت و زندگی در جمع عزاداران حسینی و به قول خودش شرکت در کارناوالهای عاشورا و خصوصا عکس برداری از تعزیه ها پروژه این عکاس فرانسوی بود. بخت یارش بود. همه کارها به سرعت سامان یافت و او به سفر رویائیش شتافت.
ماجرای این سفر رابه کلی فراموش کرده بودم. مدتها پس از آن روز، آرتور تلفن کرد. صدایش می لرزید. باورم نمی شد، گوش تیز کردم، صدای یکی از مداحان معروف ایران را آن سوی خط می شنیدم. قرار ملاقاتی به سرعت تنظیم شد. او آمد. از پاپیون و کراوت خبری نبود. پیراهنی مشکی بر تن داشت. ریشهایش را مدتها به حال خود رها کرده بود. آشفته و عزادار. از دیدنش درشگفت شدم. آهسته تر از پیش سخن میگفت. منقلب بود. از عکسهایش پرسیدم. اصلا برایش مهم نبود. از قصه کربلا میگفت. از عظمت امام حسین میگفت. از شقاوت خلیفه وقت و تنهایی فرزند پیامبر. از نوحه ها، اشکها، بر سینه وسرزدنها، ازاربعین می گفت. او همیشه دوربینش را به همراه خود داشت. اما این بار دوربینش را جاگذاشته بود. او تسلیم شور وحال عاشقان کربلا بود. او گویی برای نخستین بار معنای “آب” را فهمیده بود وبا مفهوم “برادر” آشنا شده بود. “خواهر” برایش مفهومی تازه پیدا کرده بود. آرتور معنای پیمان، یار و نماز را دریافته بود. او بالا آمدن خورشید را پنجاه سال بود که می دید اما هرگز معنای ظهر را نمی فهمید. ظهر عاشورا را با شکوه ترین لحظه خلقت می دانست. او رمز و راز فراوانی در عدد چهل (اربعین) می دید. او چشمش به دنیای دیگری باز شده بود. می گفت سالیانی است که دنیا را فقط از دریچه دوربین می دید اما برای نخستین بار دنیا را با چشمان خودش دیده است. از ناتوانی دوربینش خرسند بود. از عکسهایش می پرسیدم بحث را عوض می کرد. از دوربینش سراغ می گرفتم هیچ نمی گفت… پس از اصرار فراوان اشکهایش را پاک کرد و گفت که در تعزیههای مختلف شرکت کردم. لحظه های حساس را که می خواستم عکاسی کنم بغضم می ترکید، دستم می لرزید و توان عکاسیم نبود. او آن قدر غرق عاشورا شده بود که که عاشورا و اربعین را برای خود می خواست و نمیخواست برای دیگران تصویربرداری کند. او با دنیای دیگری آشنا شده بود. دنیایی که دوربینها در آن نامحرمند. دنیایی را که فقط با چشمان خود می توان دید. دنیایی که برای دیدنش باید به خویشتن خویش بازگشت وعدسی وجود را از زنگارها شست. دنیای عاشقان حسین و اربعین حسینی.

لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- توضیحات ایلبیگی درباره حمایت از باشگاه فیلم اولیها
- کسادی بازار اکران و تمهید تازه برای جلب مخاطب/ خزاعی اکران فیلم خارجی را آزاد کرد
- پرسشهایی درباره یک دیدار سینمایی زیر سایه سیاست
- اولین گمانهزنی از آثار حاضر در جشنواره چهلویکم فیلم فجر
- اولین گزارش رسمی هیات مدیره خانه سینما/ خشونت در هر شکل هیچگاه به نفع مردم و حاکمیت نیست
- سینماحقیقت برگزیدگان خود را شناخت/ واکنش رسمی خزاعی به حاشیههای جدید سینما
- محمد خزاعی: تلاش سازمان سینمایی برای تعدیل حکم سینماگران/ ممنوع از کار نمیکنیم
- ادامه روند پخش تیزر فیلمها در تلویزیون/ چرا تیزر برخی فیلمها از تلویزیون پخش نمیشود؟
- فیلمهایی که نمیخواهند اکران شوند/ به کما رفتن یا مرگ تدریجی سینمای ایران؟
- بلیت سینما برای دو هفته نیمبها میشود
- رییس سازمان سینمایی به خانمها تبریک نگفت/ پیام تبریک خزاعی در پی موفقیت سینماگران در ونیز و مسکو
- پایان موعد یک هفتهای وعده خزاعی/ تکلیف فهرست افراد ممنوع از کار شده در سینما چه شد؟
- دوران مدیریت ویترینی
- امضای یک بیانیه: تبعات و ممنوعیات
- رد صلاحیتها و انصرافهای اجباری در انتخابات خانه سینما
نظرات شما
پربازدیدترین ها
آخرین ها
- انگیزه استفاده از ۵G با مقرراتگذاری هوشمند و حمایتهای دولتی بوجود میآید
- اهدای جایزه همراه اول به پایاننامه سال مهندسی کامپیوتر و فناوری اطلاعات
- بازیگر باید پوست کلفت باشد/گفت وگو با مینا عبدی بازیگر
- اسکار و سزار زنان فیلمساز را فراموش کردهاند یا…
- آن دقایق جانکاه/ نگاهی به سریال «پوست شیر»
- صدایی که کلمات را تبدیل به تصویری واضح میکرد/ در یادبود هوشنگ لطیفپور
- تکملهای بر یادداشت رمانتیسم خونبار
- یک اجرای جنونآمیز/ یادداشت کارگردان «ملاقات خصوصی» درباره بازی پریناز ایزدیار
- جشنوارهای در تسخیر فارابی، اوج و حوزه هنری/ فیلمهای بخش سودای سیمرغ فجر چهل و یکم معرفی شدند
- همراه اول با هدف جذب نخبگان و بهعنوان حامی الماس در «نمایشگاه کار» حضور دارد
- «درب» بعد از جشنواره فجر اکران میشود
- نامزدهای جوایز سزار معرفی شدند/ «معصوم» در صدر
- حساسیتها و دشواریهای تولید و عرضه محتوا در ویاودیها بررسی شد
- عرضه آنلاین «مطرب» و «مادر قلب اتمی»
- سینماهای مردمی جشنواره فجر اعلام شدند
- با حضور مسعود شعاری، مهران مهرنیا و فردین خلعتبری؛ مداخلهی هنرمند موسیقی در صورتبندی امروز و فردا بررسی میشود
- نامزدهای اسکار ۲۰۲۳ اعلام شد
- انیمیشن «خانه» بهترین فیلم کوتاه جشنواره فیکا آرژانتین شد
- عاشقانهای که دچار کماقبالی شد/ نگاهی به فیلم «ملاقات خصوصی»
- نیکی کریمی، کیارستمی را به جشنواره برلین بُرد
- صدور پروانه ساخت سینمایی برای سه فیلمنامه
- مثل یک خانواده بزرگ و صمیمی در دوران طلایی مطبوعات/ در یادبود ابوالحسن مختاباد
- «بیمادر» بهترین فیلم جشنواره بینالمللی داکا شد
- فهرست فیلمهای جشنواره برلین کامل شد / یک کارگردان ایرانی در بخش «مواجهه»
- همراه اول برترین اپراتور تلفن همراه در حوزه فروش
- در اولین «مستندات یکشنبه» مطرح شد؛ روایت بیواسطه انقلاب؛ از مصر تا ایران/ وقتی دوربینها سند میسازند
- جذابیتهای پنهان نیازهای اساسی/ نگاهی به فیلم «مثلث غم»
- این برخورد دوگانهی دردناک/ درباره اولین کنگره بانوان تاثیرگذار
- حسین شهابی درگذشت
- اساسنامه خانه سینما بهزودی تغییر میکند
هر دین و مذهبی، مناسکی دارد و انبان باورمندان همه ی آنها از این گونه خاطرات سفر های معنوی پر است.
اما آنچه دینداری و دین ورزی آدمی در این دوران با ارزش می کند ،مهربان تر بودن با هم نوعان و احساس رضایت درونی است و گر این دو نباشد به پشیزی نمی ارزد.