محمد تاجالدین در روزنامه جهان صنعت نوشت : فعالیت صنفی در همه جای دنیا تعریف مشخصی دارد. مجموعه باید از اعضایش در برابر تضییع حقوقشان دفاع کند. باید چارچوبهای رفتار صنفی را تدوین و اعضا را برای رسیدن به هدفی مشترک، هماهنگ کند.
خانه سینما سالهاست فعال است. در اواخر دولت احمدینژاد چند وقتی تعطیل شد اما با شروع دولت روحانی و وزارت علی جنتی دوباره باز شد. اما خانه سینما هیچگاه نتوانسته آنطور که باید و شاید از حقوق سینماگران دفاع کند. نکته قابل اهمیت این است که هیچگاه فردی خارج از چرخه سینما در این نهاد صنفی دخالت نداشته و همیشه خود سینماگران کلیدش را در اختیار داشتهاند. پس دیگر ابزار دخالت خارجی و فشار این و آن در کمکاری خانه سینما در دفاع از سینماگران محلی از اعراب ندارد.
در این سالها هر بار نام این نهاد صنفی مطرح شده یا در مورد تغییر هیات رییسه بوده یا تشییع هنرمندی که در سالهای آخر عمرش از زمین و زمان گله و شکایت داشته است.
ناصر ملکمطیعی از بین ما رفت؛ سینماگری که سالها در مقابل دوربین ایفای نقش کرد و بازیهایش بین مردم ماندگار است. از زمانی که خبر فوت این هنرمند پخش شد بسیاری از سینماگران در شبکههای اجتماعی داغ مصیبت سر دادند و با عکسهای داشمهدی سینمای ایران خاطرهبازی کردند. در میان آنها از اعضای خانه سینما هم بودند. اما آیا وظیفه اعضای خانه سینما فقط فرستادن پیام تسلیت است؟ چرا در سالهای گذشته هیچ قدمی برای رفع ممنوعالکاری ملکمطیعی و ملکمطیعیها برداشته نشده است؟
مگر نه اینکه خانه سینما باید حافظ منافع سینماگران باشد. چرا هیچگاه در برابر سانسور نهادهای موازی فرهنگی ایستادگی نکرده است؟ چرا هیچ وقت نتوانسته در مقابل گردنکشی حوزه هنری برای تحریم یک دو جین فیلم سینمایی قد علم کند و حرکتی منسجم انجام دهد؟ چرا در مقابل برنامه مشخص اکران و حقخوری فیلمهای مستقل سکوت کرده است؟ چطور است که هیچگاه در برابر تبلیغات یکسویه صداوسیما برای برخی فیلمها و سانسور فیلمهای دیگر حرکتی انجام نداده است؟
زمانی که این خانه قفل شده بود بسیاری از سینماگران معتقد بودند با شروع دوباره فعالیت خانه سینما وضعیت دگرگون خواهد شد اما از زمان فعالیت دوباره این خانه، دستاورد صنفیشان چه بوده؟ چه دورنمایی از بهبود شرایط بازیگران دارند؟ بیمه هنرمندان گوشهنشین و مهجور به کجا رسیده است؟ لیست بالای ممنوعالکارهای سینما دست کیست و قرار است چه اتفاقی برایش بیفتد؟ چرا فیلمهای توقیفی هنوز در پستو پنهان شدهاند؟
و سوالی که باید از دیگر مسوولان هم بپرسیم این است که چرا هنوز نام بردن از بهروز وثوقی و فردین تابو است؟ چرا تکلیف کسانی که مردم دوستشان دارند مشخص نمیشود؟ ملکمطیعی هم رفت مانند بسیاری دیگر از هنرمندان. حالا چند روزی در اینستاگرام مراسم ترحیم برپا میشود و دوباره فراموش خواهد شد. تا نفر بعدی و داغی که بر دل مرم مینشیند.