مسعود کیمیایی – کارگردان پیشکسوت سینمای ایران – روز سهشنبه به عیادت عباس کیارستمی دیگر کارگردان برجسته کشور رفته است.
به گزارش سینما سینما، میشد زیر لب زمزمه کرد: «باد با خود خواهد برد، شکوفههای گیلاس را، تا سپیدی ابرها» همان هنگام که نمنمِ بارانِ بهار، پنجره عریض بیمارستان را خیس کرده بود و دو رفیق دیرین – عباس کیارستمی و مسعود کیمیایی – با هم «ضیافت» برپا کردند، در اتاقی که «تولد نور» را به خود دیده بود؛ اتاقی کنج بیمارستان که کیارستمی پس از روزها خواب مصنوعی در آن، سرانجام چشم گشوده بود تا باز از پشت شیشه رنگی عینکش، به تماشا بنشیند؛ به تماشای «رنگها»، «زندگی و دیگر هیچ».
بر بالین مردی که «طعم گیلاس» را در کاممان نشاند، آنچه کمرنگ مینمود و هیچ به چشم نمیآمد، بیماری بود و درد؛ انگار درد جغرافیای نامعلومی باشد، فرسنگها دورتر از هنرمندی که هنوز روی تخت مریضخانه آرمیده؛ هنرمندی که در یک ماه گذشته دردهای سختی به خود دیده اما حالا دیگر خبری از درد نیست و باز کلمه و کتاب، در حوالیاش پرسه میزنند.
مسعود کیمیایی با کیارستمی خوشوبش میکند و لبخندهای مکرر بر صورت هر دو این آغازگران موجنو هنر ایران مینشیند. کیمیایی که پیش از نوروز نیز به عیادت کیارستمی رفته، گواهی میدهد که امروز، حال او خیلی بهتر است. دستهایش را میگیرد و چنان از گرمای زندگی در شریانهای رفیقش میگوید که این گرما در لحن خودش نیز هویدا میشود. به شوخی میگوید: «زودتر از روی این تخت بلند شو، که حالاحالاها باید فیلم بسازی، باید اسکار بگیری و اسکارت را به من تقدیم کنی» و هر دو میخندند.
کیمیایی همانطور که دست کیارستمی را در دست دارد، سطرهایی که برای او نوشته را میخواند: «کیارستمی بدونشک آخرین بازمانده دورهای از تفکر در ساخت یک سینمای خاص و ماندنی است؛ نسلی که خواست و کوشید تا به اندازه نوههای خود، دنیای شیرین و مخوف دکمهها را بیاموزد. سفرهای کوتاه و تعجبساز با دکمهها برود اما بُرد با او بود که در حالِ خود ماند و از تمامِ این دکمهها به ایستگاه اول آن یعنی دیجیتال سفر کرد و ماند تا هموزن تفکر باقی بماند. عباس کیارستمی سینمای دیجیتال را وسیله کرد و به تفکر و فهم قدیمی که فراوان داشت پیوند زد. اگر هرکدام از این دو سمت زیاد و کم میشد، ارباب جایزهها و تقدیرها و القاب به وجود نمیآمد. عباس کیارستمی همین تفکر وسیع را در ابعادی دیجیتالی بهظاهر، جای داد. حاصل، آنکه دیجیتال منفجر شد و رفت و سینمای عباس کیارستمی ماند. تفکر هر آنچه را که فتح کند غبطهبرانگیز است». کیارستمی همچنان نگاه میکند و لبخند میزند، ساکت است و این سکوت سرشار از ناگفتههاست.
صحبتهای بین دو دوست، فراتر از احوالپرسیهای وقتِ عیادت است. وقتی کیارستمی میخواهد پسرش، بهمن، را به کیمیایی معرفی کند، با طنازی میگوید: «این هم پولاد ماست». از همان لحظه اول، سینما، سوژه حرفهاست. کیمیایی از بهمن کیارستمی میپرسد: «فیلم تازه شروع نمیکنی؟» و بهمن کیارستمی که زندگیاش از کودکی با سینما گره خورده، با ماجرای اینروزها هم برخوردی سینمایی دارد و شوخطبعانه پاسخ میدهد: «حتما شروع میکنم، هر وقت این فیلم به فاینکات رسید!» و باز لبخند بر لبان دو دوست جاری میشود.
اینبار عباس کیارستمی است که از کیمیایی میپرسد: «فیلم شروع نکردهای؟» و کیمیایی میگوید: «قاتل اهلی را ٢٠ روز دیگر جلوی دوربین میبرم» و کیارستمی با شنیدن نام فیلم تازه دوستش، دوباره میخندد. حتما خاطره روزهای «قیصر»، «رضا موتوری» و «سربازهای جمعه» برایش زنده میشود؛ روزهایی که تیتراژ فیلمهای کیمیایی را ساخت.
روی میز کنار تخت، بهجای سرم و دارو، چند کتاب جا خوش کردهاند؛ بین این کتابها «گیتا» هم هست، کتابی به قلم محمدعلی موحد، عرفانپژوه و نویسندهای که در روزهای گذشته نیز بر بالین کیارستمی حاضر شده و حال او را پرسیده بود.
در بین گپوگفتهای صمیمانه عصر بهار، به وقتِ بیستوچهارمین روز فروردین، وقتی پرستار برای احوالپرسی وارد اتاق میشود، کیارستمی در لابهلای حرفهایش با کیمیایی از تلاش پرستارش نیز تشکر میکند و قدردان اوست.
وقتی از «خواب مصنوعی» که در روزهای بیماری او برای دوستدارانش یک «کابوسِ طبیعی» بود حرف به میان آمد، گفتیم که خیلیها منتظرند تا کیارستمی از روی تخت بلند شود و خوابهایی که در این مدت دیده را برای عاشقان سینما قاب بگیرد. از او پرسیدیم حتما «خواب مصنوعی» خیلی هم سخت بود؟ و پاسخ شنیدیم: «هم سخت بود و هم عجیب. چون پر از خوابهای عجیبی بود که نمیشد در میانهشان بیدار شد».
باز هم حرف از سینماست، حرف از انتظار برای روزهایی که سوژه این فیلمساز، همین دوره عجیب بیماریاش باشد؛ رفاقتی که با سینما گره خورده، احوالپرسیاش هم به زبان سینماست. کیمیایی وقتی حرف از شروع فیلم جدیدش میزند، خطاب به کیارستمی میگوید: «من هیچجایی را نمیشناسم که ماهانه پول به من بدهد اما خیلیجاها را میشناسم که ماهانه از من پول میگیرد. پس باید برای دویدن، دوید. اما همیشه که نمیتوان دوید. چهکسی گفت بنویس و بساز، و چهکسی گفت بمان و بمان؟ و هیچکسی نگفت، بیا اینجا در خانه بمان. اما من، من و تو و دوستانمان خواستیم بمانیم و ماندیم» و ماندن بود که برای این دو فیلمساز ماندگاری آفرید. هر دو ماندند و ساختند و پای آرمانهایشان ایستادند. هر دو تمنای زندگی دارند، میخواهند حالا حالاها بمانند تا زندگی را قاب بگیرند. پس از خداحافظی و ترک اتاق، لابد وقتی کیارستمی نظارهگر «شیشه بارانخورده» اتاق است، کیمیایی در راهپله بیمارستان میگوید: «ما هستیم تا بسازیم، ما اینطور نمیمیریم. شاید گاهی هم به بیمارستان بیاییم اما از آن بیرون میآییم، چون ماندهایم که بسازیم».
در حیاط بیمارستان، سنگفرشها خیس از طراوتِ بارانند، طبیعت نیز لبخندِ دو دوست را به جشن نشسته. شکوفهها حتما خیال میکنند: «باد ما را با خود خواهد برد»، شاید تا سپیدیِ ابرها.
منبع: شرق

لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- تصویر چهل سال تهران در خانه تهران
- افتتاحیه غیر رسمی هجدهمین جشنواره فیلم تصویر به یاد عباس کیارستمی/ پنجاه سالگی «نان و کوچه»
- الهام حمیدی به «خائن کشی» پیوست + عکس
- برشهای کوتاه/ در ستایش Long Take
- نخستین تصویر از مهران مدیری در فیلم مسعود کیمیایی منتشر شد + عکس
- برشهای کوتاه/ تصاویری از هجدهمین جشنواره فیلم فجر
- انتشار نسخه ویژه نابینایان فیلم «خانه دوست کجاست؟» با صدای ستاره اسکندری + تیزر
- ویژهبرنامه معاونت فرهنگی و اجتماعی دانشگاه صنعتی شریف در زمینه سینما
- سریال «ملکه گدایان» به زودی توزیع میشود/ خائنکشی در مرحله پیشتولید
- برشهای کوتاه/ فریم دوم از فیلم «۲۴ فریم»
- ما قدرشناسانِ سنّت مهرجویی
- برشهای کوتاه/ ترانه «مرد تنها» با صدای فرهاد در فیلم «رضا موتوری»
- حکایت تمامنشدنی دست خونی رضا بر پرده سینما دیانا/ رضا موتوری ۵۰ ساله شد
- دعوت به سیری شاعرانه در متن زندگی
- گزارشی از وضعیت سردیس عباس کیارستمی که در باغ هنر نصب شده بود/ مشکلی که عینک آفرید
نظر شما
پربازدیدترین ها
آخرین ها
- گفتوگو ورایتی با بهتاش صناعیها و مریم مقدم درباره «قصیده گاو سفید»/ تصویری متفاوت از زن ایرانی
- خمسه : کار در روزگار کرونایی سخت است/ دستمزد کار قبلی ام را هنوز دریافت نکرده ام
- حمید بهرامیان کارگردان چوب خط : باید منتظر واکنش مخاطب بمانیم
- روزنامه جام جم : «دورهمی» دیگر آن برنامه جذاب و تاثیرگذار سابق نیست
- انتقاد روزنامه ایران از انتخاب عجیب شبکه ۳
- بهتاش صناعیها و مریم مقدم برای پیروزی در جشنواره برلین امسال رقبای سختی دارند
- برترینهای سینمای ایران در صد سال اخیر به انتخاب نویسندگان سینماسینما/ بخش هفتم
- سکانس طلایی/ زن نازنین
- معرفی نامزدهای جوایز بهترین انیمیشنهای سال/ پیکسار موفقترین سازنده انیمیشن
- گدار: به سینما بدرود خواهم گفت
- برندگان بخش «نسل» جشنواره برلین معرفی شدند/ ناکامی فیلمی با بازی شهاب حسینی
- برترینهای سینمای ایران در صد سال اخیر به انتخاب نویسندگان سینماسینما/ بخش ششم
- سینماسینما/ پیشبینی منتقدین آمریکایی برای جوایز اسکار ۲۰۲۱
- ساسی مانکن و «زندگی با چشمان بسته» صدرعاملی
- در سایه روشنِ واقعیّت و خیال
- مخالفت اعضای شورای شهر تهران با حصارکشی اطراف تئاتر شهر + ویدئو
- خانه «پدرخوانده» به فروش میرسد
- فیلمنامه نوشته آنتونیونی، ۱۳ سال پس از مرگ او ساخته خواهد شد
- آقای خاص سینمای مستند به «نردبان» آمد
- برترینهای سینمای ایران در صد سال اخیر به انتخاب نویسندگان سینماسینما/ بخش پنجم
- کاشان میزبان «قبله عالم» شد
- «پایتخت» ۲۹ و ۳۰ اسفند پخش میشود
- تصویر چهل سال تهران در خانه تهران
- مرتضی شایسته: اثر مثبت پژوهش در آثار سینمایی در بلندمدت به نفع سینماست
- انتشار نسخه ویژه نابینایان فیلم «جادوگر شهر اُز» با صدای شقایق دهقان + تیزر
- اکران «انگاشته» کریستوفر نولان در سینماهای نیویورک
- امیر نوری خبر داد: بستری شدن اکبر عبدی به خاطر کرونا در بیمارستان/عبدی فردا مرخص می شود
- «تنگسیر»؛ همخوانی تاریخ، ادبیات و سینما
- بررسی اختلال احتکار در رادیو سلامت
- برشهای کوتاه/ انیمیشن کوتاه «شناور»