داریوش مهرجویی در سال گذشته ماجراهای فراوانی را از سر گذراند. «سنتوری ۲» درواقع آنقدر حاشیه داشت که برای زمینگیر کردن یک کارگردان کافی بود. همینطور ماجرای اعتراض مهرجویی به پرونده پزشکی عباس کیارستمی که در صفحات مجازی دستبهدست شد و عکسها و تصاویر آن بازتابهای گستردهای در پی داشت.
اما با وجود تمام این حاشیهها و حرف و سخنها، مهرجویی همچنان دست از تألیف برنداشته است. کارگردان خبره و کارکشته سینمای ایران در این سالها آنقدر تجربه داشته که از این حواشی عبور کند. تازهترین اثر او «دو خاطره: سفرنامه پاریس، عوج کلاب» بود که به تازگی از سوی نشر بهنگار منتشر شده است. جلسهای با حضور منتقدان و نویسنده نیز دو هفته پیش برگزار شد که کتاب را به نقد و بررسی گذاشتند. این کتاب دو سفرنامه است که اولی تلفیقی بین واقعیت و خیال است و شخصیتها حقیقی نیستند. ماجرای این بخش، ماجرای سفر (یا به قول مهرجویی تبعید خودخواسته) کارگردانی به پاریس است در سالهای ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۵ میلادی. کارگردان ایرانی برای شرکت و اکران فیلمش در کن راهی فرانسه میشود، اما فیلم بهخاطر شرایط بحرانی کشور و تصمیم عوامل کانون پرورش فکری به جشنواره نمیرسد. این نوشته درواقع شرح زندگی بسیاری از ایرانیان در آن دوره زمانی خاص در خارج از ایران است. بخش بعدی کتاب (عوجکلاب) سفرنامه داریوش مهرجویی به دوبی است. ماجرا از این قرار است که مهرجویی همراه با گروهی از فیلمسازان راهی دوبی میشوند تا برای شرکت در مراسم اسکار ویزای آمریکا بگیرند، اما در فرودگاه دوبی مهرجویی را بهخاطر قرص اُگزازپام و قرص سرماخوردگی بازداشت میکنند. این سفرنامه ماجرای چند روزی است که داریوش مهرجویی در بازداشتگاه بوده و با نگاه تیزبینش بیعدالتی در آنجا را توصیف کرده است.
با اینحال، گذشته از رویکردهای تخصصی درباره این کتاب، مهم حضور پررنگ این کارگردان پیشکسوت در صدر اخبار کتاب است. او همچنان مینویسد؛ کاری که بین جماعت سینمایی کمتر نظیر دارد. وقتی از او درباره نوشتنش پرسیدیم، گفت: «نوشتن و فعالیت در حوزه ادبیات و رمان برای من همیشه مهمتر از سینما بوده. شما در مقام یک نویسنده همیشه حرفهای بیشتری برای گفتن داری. اصولا این مدیا، فضای بیشتری فراهم میکند. در رمان و ادبیات، روایت فضایی در اختیار شما قرار میدهد که فیلم و سینما چنین قابلیتی را ندارد. البته یک موضوع دیگر را هم باید در این میان مورد توجه قرار دهید. من کارگردانی هستم که بیشتر فیلمنامههای آثارم را خودم نوشتهام. بنابراین قبل از اینکه فیلمساز باشم، یک نویسندهام. ضمن اینکه بین نویسنده و رماننویس و کارگردان و فیلمساز بودن تعارضی وجود ندارد.»
با اینحال، گذشته از رویکردهای تخصصی درباره این کتاب، مهم حضور پررنگ این کارگردان پیشکسوت در صدر اخبار کتاب است. او همچنان مینویسد؛ کاری که بین جماعت سینمایی کمتر نظیر دارد. وقتی از او درباره نوشتنش پرسیدیم، گفت: «نوشتن و فعالیت در حوزه ادبیات و رمان برای من همیشه مهمتر از سینما بوده. شما در مقام یک نویسنده همیشه حرفهای بیشتری برای گفتن داری. اصولا این مدیا، فضای بیشتری فراهم میکند. در رمان و ادبیات، روایت فضایی در اختیار شما قرار میدهد که فیلم و سینما چنین قابلیتی را ندارد. البته یک موضوع دیگر را هم باید در این میان مورد توجه قرار دهید. من کارگردانی هستم که بیشتر فیلمنامههای آثارم را خودم نوشتهام. بنابراین قبل از اینکه فیلمساز باشم، یک نویسندهام. ضمن اینکه بین نویسنده و رماننویس و کارگردان و فیلمساز بودن تعارضی وجود ندارد.»
در این زمینه البته حق با داریوش مهرجویی است. کارگردانان بزرگ دیگری هم وجود دارند که همچنان با ادبیات و رمان مأنوس بودهاند و هستند؛ ازجمله بهرام بیضایی، ناصر تقوایی، مسعود کیمیایی و… با این حال به نظر میرسد حضور مهرجویی در ادبیات کشور بسیار پررنگتر بوده است. از چاپ رمانهای «آن رسید لعنتی» گرفته تا «در خرابات مغان». پیشتر هم البته آثاری داشته که همچنان محل ارجاع است که ازجمله آنها میتوان به «روشنفکران رذل و مفتش بزرگ» اشاره کرد. حتی خارج از ادبیات، در مباحث فراروانکاوانه نیز به ترجمه اثری همت گماشت که با استقبال فراوان از سوی خوانندگان ایرانی مواجه شد. «جهان هولوگرافیک» آنقدر شیفته پیدا کرد که در سالهای اخیر همیشه یکی از پرطرفدارترین آثار در نمایشگاه بوده و به چاپهای متعددی رسیده است. با این حال او همچنان شیفته رمان و رماننویسی است و به نظر میرسد زمانی که حواشی سراغش میآید، او به ادبیات و تألیف پناه میبرد. خودش در اینباره میگوید: «یکی از دلایل مهم در این زمینه مسأله «زمان» است. در سینما در بهترین حالت شما زمان اندکی دارید تا حرفتان را بزنید. ضمن اینکه باید توجه داشته باشید تماشاگر بههرحال فرصت به شما نمیدهد. باید حواستان باشد حوصلهاش سر نرود، اما در رمان اینطور نیست. زمان به این شدت شما را محدود نمیکند. میتوانید با فراغ بال بیشتری کار کنید. میتوانید شخصیتپردازی را با تمرکز بیشتری پیش ببرید و گرفتاریهای سینما را ندارید. به خاطر همین حتی باور من این است که مدیوم رمان قدرتمند است. شرایط مخاطبان هر دو مدیوم هم با هم تفاوت دارد. علاقهمندان سینما روش دیگری برای کشف مفاهیم دارند و خوانندگان رمان شیوه دیگری. سانسور هم مثل سینما در رمان وجود ندارد. گاهی سر یک پلان کلی گرفتاری پیش میآید درحالیکه رمان دست شما را برای پرداختن به موضوع از منظرهای دیگر بازتر میگذارد.»
موضوع دیگری که همیشه درباره رماننویسی مطرح است، تخیل است. خوانندگان رمان به جهت آزادی تخیل گاهی این مدیوم را به سینما ترجیح میدهند. فروش رمانهای چندصد صفحهای خوشخوان (چه در ایران و چه در سایر نقاط جهان) هم همین موضوع را تأیید میکند. خواننده رمان علاقهمند است خود را در جهان داستانش رها کند و مهرجویی نیز معتقد است این یکی دیگر از قابلیتهای رمان است: «شما یک جمله را میخوانید، بارها میتوانید برگردید و دوباره آن را بخوانید. یا یک فصل را برای درک بهتر و با تعمق بیشتر مرور کنید. میتوانید در درون خودتان آن را کشف کنید. اما سینما و تصویر اینطور نیست. دست تخیل شما را باز نمیگذارد و نمیخواهد تخیلتان را وارد کنید. ما در رمان و ادبیات داستانی با تخیل خودمان سر و کار داریم. با تخیل خودمان به گوش و کنار شخصیتها شکل میدهیم و روابط آنها را تصویر میکنیم، اما سینما و تلویزیون این تخیل را از ما میگیرد. اجازه تخیل و تمرکز نمیدهد. درواقع کاری میکند که در برابر آنها منفعل باشید، اما ادبیات و رمان به این شکل نیست. مخاطب حضور خلاقانه و فعالانه دارد. تخیل و تفکر شما را به حرکت وامیدارد و کاری میکند که مشارکت فعالانه داشته باشید.»
منبع :روزنامه شهروند- محبوبه قوام