ابوالحسن داودی معتقد است: بزرگترین مشکل ثبت اصناف سینمایی بویژه کانون کارگردانان در وزارت کار کهنگی و عدم تطابق قوانین این وزارتخانه با حرفه ما است. علاوه برآنکه این قوانین حدود پنجاه سال است که تقریباً تغییر محسوسی نداشته و هنوز تلقی و تعاریف خشک و کهنه حزب تودهای در آنها دیده میشود، هیچ گونه تعریفی از مناسبات نظام سینمایی هم در این قوانین وجود خارجی ندارد.
به گزارش سینماسینما، این کارگردان سینما درباره وضعیت ثبت قانونی کانون کارگردانان خانه سینما که برگزاری مجمع عمومی آن هم یکی دو باری است به دلیل به حد نصاب نرسیدن به نتیجه نرسیده است، بیان کرد: واقعیت این است که کانون کارگردانان عمر سی ساله و سابقه صنفی دارد و قبل از اینکه خانه سینما آغاز به کار کند، با جمعی از کارگردانهای حرفهای که دور هم جمع شده بودند تشکیل شد و تا الان هم به کار خود ادامه داده است، اما مشکل فعلی اساسنامه خانه سینما در تعریف مشروعیت قانونی، سالیان سال است گریبانگیر همه اصناف زیرمجموعهاش و از جمله کانون هم شده است.
بدترین و پیچیدهترین راه برای ثبت اصناف انتخاب شده است
او با اشاره به تلاشهایی که در دورههای مختلف برای برطرف شدن این اشکال انجام شده است، گفت: متاسفانه در هر دورهای ما به دلایل متعدد و براساس بحرانهای مختلف در جامعه نتوانستیم این مسئله را به انجام برسانیم و الان فکر میکنم بدترین و پیچیدهترین مسیر برای این که بتوانیم به یک حداقل از ثبت قانونی دست پیدا کنیم، انتخاب شده است.
این کارگردان سینما افزود: اولین مشکل بزرگ این است که قوانین وزارت کار نزدیک به ۵۰ سال است که تقریباً هیچ تغییری نکردهاند و همان تلقی حزب تودهای که سالهای دهه بیست و سی در سیاست و اقتصاد ایران جاری بود الان همچنان در این قوانین وجود دارد و هیچ گونه تعریفی از نظام صنفی و روابط سینما در آن وجود خارجی ندارد. تنها تعریفی که هست رابطه کارگری و کارفرمایی است و این تعریف به هیچ عنوان با پیچیدگیهایی که در صنعت سینما وجود دارد و به خصوص با آنچه در تعریف حرفه کارگردانی وجود دارد، همخوانی ندارد؛ این چیزی است که دوستان موافق ثبت در وزارت کار و هیئت مدیره خانه سینما متاسفانه در هیچ زمانی منطق درستی برای آن ارائه نکردند.
داوودی گفت: آنچه درباره قانونی شدن صنوف اتفاق افتاده این است که در دوره وزیر پیشین کار به دلیل رفاقتی که آقای ربیعی و برخی دوستان مسئول در خانه سینما داشتند، این راه فعلی (ثبت اصناف سینمایی در وزارت کار) انتخاب شد و خواستند به نوعی قضیه را فیصله دهند در حالی که به نظر من این اتفاق باید سالها قبل از طریق لایحه در مجلس یا استفساریهای که به شورای فرهنگ عمومی داده شد پیگیری میشد. ما با پیگیری نکردن و پافشاری نکردن بر این استفساریه عملاً وارد گرفتاری شدیم در حالی که در شروع کار آقای حیدریان (رییس پیشین سازمان سینمایی) اگر پیگیری لازم انجام میشد و نیز همراهی و قصدی هم در مدیریت خانه سینما و نیز اصناف دیگر وجود داشت، این قضیه خیلی سریع به نتیجه میرسید.
این تحقیر شدن شایسته کارگردانان نیست
وی تاکید کرد: بعضی دوستان در این چند سال برای پیگیری ثبت قانونی وزارت کار زحمت زیادی کشیدند ولی این یکی از غلطترین راههایی است که میشود رفت چون ما قبل از هر چیز احتیاج داریم که صنعت سینمایمان تعریف شود و نظام سینمایی داشته باشیم و قوانین برمبنای آن تعریف، خودشان را تطبیق دهند نه اینکه ما بر مبنای قوانین دهه سی و چهل و حزب تودهای خود را تعریف کنیم. ایراد اساسی وضع فعلی به این منجر میشود که ما باید کانون کارگردانان فعلی را منحل کرده و آن را از نقطه صفر به عنوان «انجمن کارگری کارگردانان استان تهران» تعریف کنیم و مسئله فاجعهتر این است که طبق همین قوانین، کانون کارگردانان وقتی بخواهد به این شرایط حداقلی دست پیدا کند باید کانون قبلی را که سی سال سابقه دارد و اعتبار همه دوستان سینماگر از مرحوم کیارستمی تا اصغر فرهادی و دیگر کارگردانان زنده و متوفی را در برمیگیرد به کلی تعطیل کند! بنابراین به نظرم با هر شرایطی که محاسبه کنید این قدر تحقیر شدن شایسته جمع کارگردانانی نیست که بسیار افتخار ملی آفریدهاند و در طول این چهل سال بعد از انقلاب هم بالاترین افتخارها و اعتبار را برای ایران و نظام جمهوری اسلامی و سینمای ایران آوردهاند.
عدهای به کلیت سینما مشکوک هستند
او در پاسخ به اینکه آیا این مسئله طبق آنچه گفته شد در شورای فرهنگ عمومی و شورای انقلاب فرهنگی قابل طرح بوده، قابلیت پیگیری از طریق مدیریت جدید سینما را دارد یا خیر؟ بیان کرد: اجازه بدهید صریحتر پاسخ شما را بدهم؛ تجربه بیست و چند ساله من در بدنه و مدیریت صنفی این امر را برایم آشکار کرده که بعضی از اصحاب قدرتی که اتفاقا در پا در هوا بودن اصناف سینمایی و خانه سینما نقش داشتهاند هنوز با هرنوع شکلگیری قانونی جامعه سینمایی مسئله دارند، چون به کلیت سینما مشکوک هستند، اما براساس همین تجربه باید بگویم به جای دست به دهن نگاه داشتن تشکلهایی مثل کانون کارگردانان و سوق دادن آنها به شکلهای دیگر فعالیت محفلی و زیرزمینی، اتفاقا به جای وزارت کار، بازگشایی گره کور قانونی شدن با همکاری و تلاش وزارت ارشاد که سابقه تعامل چهل ساله با اهالی سینما دارد اتفاق بیفتد.
این کارگردان ادامه داد: باز هم براساس تجربه میگویم که در این شرایط همکاری بسیار بهتر و تعاملیتری بین اصناف سینمایی و نظام شکل خواهد گرفت. کاملاً بدیهی است که جمعی با سابقه و اعتبار کانون کارگردانان با هیچ قاعده و قانونی قابل کتمان و به تعطیلی کشاندن نیست، چرا که خسارت به حاشیه راندن و سوق دادن آن به سوی گونههای محفلی و زیرزمینی برای نظام فرهنگی کشور بسیار بیشتر است و عقل از هر دو جانب حکم میکند که برای حفظ و به تعادل کشاندن این رابطه تعاملی چهل ساله هردو طرف، یعنی هم اصناف و هم مدیریت فرهنگی و سینمایی وزارت ارشاد به آن اهتمام کنند.
داوودی تاکید کرد:من شخصاً خیلی با مدیریت جدید آقای انتظامی آشنایی شخصی ندارم اما اگر ایشان این کار را پیگیری کنند و به انجام سریعتر آن پای بفشارند، با توجه به تجربهای که در معاونت مطبوعاتی داشتهاند، فکر میکنم به یک نقطه عطف در رفع سوتفاهمات و سابقهای درخشان در سینما برایشان تبدیل شود. این داستان سی ساله با درایت مدیریت سینمایی و پیگیری واقعی اصناف میتواند به یک پایان خوش و به یک اتحاد کامل و منطقی برسد که بتواند تعریف صنف را از اول بر اساس نظام نامه سینمایی داشته باشد.
وی در پایان یاداور شد: ممکن است ثبت قانونی برای صنفی همچنین تهیهکنندگان و برخی دیگر از زیر مجموعههای سینمایی حداقل انطباق در وزارت کار را داشته باشد، اما در مورد کارگردانها یک توهین بزرگ است، برای درک همه آنهایی که دلیل مخالفت امثال من را نگاه تبعیضگرایانه و بالا به پائین تبلیغ میکنند، صادقانه میگویم شخصاً اعتقاد راسخ دارم که کارگری شریفترین حرفههاست، اما باید معقولانه بپذیریم که قوانین کهنه کارگری وزارت کار نمیتواند پیچیدگیهای مناسبات و تعاریف صنفی و فرهنگی نظام سینمایی و به ویژه کارگردانی را پوشش دهد. مثل این است که بخواهیم مناسبات نظام پزشکی را با قواعد صنفی کارگران کوره پزخانه تعریف کنیم. اینها با همدیگر تطابق ندارند و در مورد کارگردانان نیز همین اتفاق در حال رخ دادن است که اگر با عدم حضور اکثریت خاموش کارگردانان و فشار و تهدید به اخراج از جانب هیات مدیره خانه و (نقل به مضمون جلسه قبل) بقیه اعضا خانه، بخواهد انجام پذیرد خود به دوپارگی آشکار و بزرگترین خطر و خسارت در تاریخ خانه سینما تبدیل خواهد شد.
منبع: ایسنا