سینماسینما، بهرنگ ملک محمدی:
تجربهگرایی همواره باعث رشد فیلمسازی و گونهای از سینما میشود که زیرساختهای سینما را مستحکم میکند. سینمای تجربهگرا البته در طول تاریخ سینما هزینههای بسیاری هم پرداخته که سادهترینش بایکوت شدن توسط جریان تجاری است. راهی که حالا گروه سینمایی هنر و تجربه در حال پیمودن است و آرام آرام دارد به ثبات میرسد. ثباتی که بزرگترین دستاوردش توسعه سینمای متفکر و متفاوت در ایران است و این که میشود در سینمایی که قالب آن تجاری و برای گیشه است و برای بقا باید هم باشد، شجاعت به خرج داد و فیلمی ساخت که با جریان روز متفاوت است.
یکی از کارهایی که در چند سال گذشته سنگ بنای آن گذاشته شده و به جز یکی دو مورد محدود مانند اکران مجدد «گاو» و «هامون» در دهه ۸۰ مشابه دیگری ندارد، نمایش مجدد فیلمهایی از تاریخ سینمای ایران است که طبق یک تعریف مشخص و آکادمیک میتوان آنها را فیلمهای کالت نامید. گونهای از فیلمهایی که با گذشت زمان بر اهمیت آنها افزوده میشود و میتوان آنها را بازتعریف و از زوایایی دیگر نقد کرد. نقدهایی که به دور از احساسات آنی دوره جشنوارهها بیشتر بر مبنای منطق و استدلالهای آرتیستیک اتفاق میافتد و جریانات و تاثیرات اجتماعی را هم که پس از سالها حاصل یک فیلم بوده، دربر میگیرد. مثال بارز آن در سینمای ایران «هامون» ساخته داریوش مهرجویی است که تمام تعاریف یک فیلم کالت را دارد و در باز اکران نه برای گیشه که برای تجربهافزایی نمایش داده میشود. توجه کنیم گروهی که تجربه را هم در نام خود دارد، میتواند امکان نمایش و حتی تولید را برای سینماگران جوان و تجربههای خارج از جریان تجربی سینماگران باتجربهتر فراهم کند و در نگاه دیگر با نمایش فیلمهای کالت یا حتی مرور بر آثار فیلمسازان متاخرتر فضایی برای تجربهاندوزی و استفاده از آثار درخشان قبلی را فراهم کند و به عبارتی از دو کارکرد تجربه همزمان استفاده کند. اتفاقی که در این چند سال هر چند محدود اما موثر شکل گرفته و به نظر فضای بسیاری برای توسعه دارد، چراکه مخاطب نوستالژیباز ایرانی همواره از این بازخوانیها استقبال میکند و اینکه اساسا گذشت زمان یک فیلم را دارای خصوصیات یک اثر کالت میکند و به همین دلیل این روزها میتوان بهراحتی آثار دهه ۶۰ و۷۰ را در این قالب دید.
تاسیس کانون فیلم ملی ایران توسط فرخ غفاری به نظر اولین حرکت جدی در سینمای ایران برای امکان نمایش فیلمهایی است که جریان روز سینمای ایران با آن میانهای ندارد و این داستانگویی تاریخ طولانی و پردردی دارد. بعدها و حتی در تلویزیون هم اتفاقات مشابهی تکرار میشود که همگی با تغییر مدیریتها ناکام میماند. این ناکامی نه در تجربهگرایی در سینما، که در شیوههای عرضه این آثار اتفاق افتاده و حالا فرصت خوبی است تا با بازخوانی این تجربهها، مخاطب جدی سینما را به دیدن آنها دعوت کرد؛ اتفاقی که در سال ۱۳۹۳ با مستند درخشان «اون شب که بارون اومد» ساخته کامران شیردل تجربه شد. تجربهای که میتواند صرفا مختص فیلمهای کالت نباشد و برای فیلمهای مستند هم اتفاق بیفتد و در این میان و با توسعه سینماهای گروه در شهرستانها این امکان برای مخاطب شهرستانی هم فراهم شود. مشابه جلسه عصرهای سهشنبه در سالن حوزه هنری اصفهان که با تلاشهای زندهیاد زاون قوکاسیان فیلمهایی به نمایش در میآمد که گاه اولین و آخرین نمایش عمومی یک فیلم در ایران بود.
نمایش مجموعه آثار سینماگران ایرانی در گروه هنر و تجربه یکی از تجربههای منحصربهفردی است که پیش از این صرفا در جشنوارهها اتفاق میافتاد و حالا میتوان به صورت متمرکز آن را انجام داد. تجربه نمایش آثار زندهیاد عباس کیارستمی و اصغر فرهادی فرصت بینظیری برای مطالعه جدی سینمای ایران در دو دهه گذشته است. دو فیلمساز بینالمللی که آثارشان میتواند فرصت خوبی برای بررسی روند تکامل سینما در سالهای گذشته باشد و حداقل در مورد دو یا سه سینماگر دیگر هم میتواند تکرار شود.
به باور نگارنده این گونه از فعالیتهای گروه هنر و تجربه در نمایش فیلمهای کالت و مجموعه آثار سینماگران برجسته میتواند کارکرد آموزشی فوقالعادهای برای هنرجویان و علاقهمندان جدی سینما داشته باشد. با آنکه با رشد تکنولوژی دیگر پیدا کردن هیچ فیلمی در دنیا غیرممکن نیست، اما دیدن یک فیلم، تحلیل و بررسی آن به صورت یک تجربه جمعی همواره میتواند باعث تربیت نیروی انسانی و متفکر سینما شود، چراکه فضاهای آکادمیک رسمی سینما در ایران سالهاست که از کارکرد واقعی خود دور افتادهاند و به کمپانیهای تجاری و صدور مدرک تبدیل شدهاند؛ مدارکی که هرگز از دل آنها سینماگری متولد نمیشود. اما کافی است به تجربه بسیاری از فیلمسازان مهم سینمای ایران دقت کنیم که همگی در فضاهایی همچون کانون فیلم، سینمای آزاد و مشابه آن رشد کردهاند.
تجربهگرایی دشمنان زیادی دارد. کافی است به لیست فیلمهای مهم سینمای ایران و در مقیاس وسیعتر جهان نگاهی بیندازیم. بسیاری از این فیلمها در زمان خود دچار کجفهمی شده و آنهایی که مورد توجه قرار گرفتهاند، موفقیت تجاری نصیبشان نشده است. اما آن چیزی که از تاریخ سینما در هر کشوری باقی میماند، فیلمهایی است که گروهی با شجاعت پای آن ایستادهاند؛ شجاعتی که این روزها کمتر یافت میشود و برای همین به نظر میرسد بازخوانی سینمای تجربی ایران امری است الزامی تا سینمای متفکر و تجربهگرا زنده بماند.
ماهنامه هنر و تجربه