مهدی بهلولی- تا آن زمان چیزی از آنژیوگرافی نشینده بودم. گفتند که فردا قرار است پدرم را آنژیو کنند. پدرم از چند روز پیش به خاطر دردی که در قلبش احساس میکرد بستری شده بود. یک روز پیش از آنژیو رفتم بیمارستان و تا حدود ۱۰ صبح ماندم تا کار دکتر در بخش تمام شود. هنگامی که خواست بیرون برود رفتم جلو و خودم را معرفی کردم و گفتم که پسر فلان بیمار شما هستم که فردا میخواهید آن را آنژیو کنید. گفتم خانم دکتر (ا. س) من از آنژیو اطلاعی ندارم و دقیق نمیدانم که چیست؛ میخواستم بدانم تا چه اندازه این کار خطرناک است؟ گفت آنژیوگرافی یک نوع عکسبرداری ساده است و هیچ خطر جدی در آن نیست. پدر شما هم مشکل حاد قلبی ندارد و به هیچ عنوان هیچ خطری او را تهدید نمیکند، خیالتان راحت راحت، پسفردا از بیمارستان مرخص میشود و به خانه بر میگردد. اما پدرم فردا زیر عمل آنژیو درگذشت! یا بهتر است بگویم که خانم دکتر او را کشت. باور کردنی نبود.
رفتیم از پزشک شکایت کردیم. ۶ ماه بعد جواب دادند که مقصر پزشک نبوده است و شکایت ما به جایی نرسید. یکی دو سال بعد یکی از پزشکان متخصص قلب شهر بروجرد که خودش در تیم پزشکی رسیدگی به شکایت ما حضور داشت به مادرم گفته بود: «متاسفانه پزشک شوهر شما ناشی بوده و نتوانسته آنژیو را درست انجام دهد، ولی دیگر نمیشود کاری کرد. این شکایتهای پزشکی هم اغلب دردی را دوا نمیکند و در میان مردم و به ویژه در شهرستانهای کوچک، جو بدی ایجاد میکند و اعتماد مردم به پزشکان از دست میرود. آن دکتر که نمیخواسته عمدا شوهر شما را بکشد!» درگذشت پدر من در سال ۸۳ رخ داد. پدرم هیچ گونه بیماری قلبی نداشت و فقط به خاطر یک قلب درد شبانه در بیمارستان بستری شد و متاسفانه زیر عکسبرداری آنژیوگرافی جان باخت. از آن زمان تاکنون از بیش از ۱۰ پزشک، پرس و جو کردهام که آیا در آنژیوگرافی احتمال مرگ دارد؟ پاسخ همه آنها این بوده که در هر عملی، امکان همه چیز هست و آنژیو هم مستثنا نیست ولی خیلی خیلی کم چنین چیزی رخ داده است.
شکایت ما به جایی نرسید اما امیدوارم شکایت خانواده زندهیاد عباس کیارستمی به جایی برسد. بحث اتهام زدن به همه پزشکان نیست اما به گمانم پزشکان در این کشور، جزء صنفهای ناپاسخگو- یا دست کم کمتر پاسخگو- به مردم هستند. سخنان تند داریوش مهرجویی را میتوان در چنین فضایی درک کرد و فهمید. در جامعه ما یا کسی از خطای پزشکان شکایتی نمیکند و یا اگر هم شکایت میکند اغلب و تا آنجا که این نگارنده شنیده و یا شاهد بودهام به جایی نمیرسد. بهمن کیارستمی، فرزند زندهیاد عباس کیارستمی نیز در نامه گلایه آمیزش به علی جنتی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی که گفته بود: «… گفتند وضع ایشان مناسب نیست و ما هم خواهش کردیم و رفتند رسیدگی کردند و ایشان بهتر شد. الان هم آنچه که پیش آمده تا آنجا که اطلاع دارم به بیماری ایشان مربوط نبود آنچه که اتفاق افتاد بیشتر ناشی از یک سکته بود.» به نوعی به این نکته اشاره کرده است: «ما از ابتدا به همراهى شما در روند درمان چشم امید نداشتیم، اما اگر تا پیش از خواندن این جملات امیدوار بودیم که بررسى دقیق و بىطرفانه انجام شود، حالا بیم آن میرود که حفظ آبروى نظام پزشکى کشور در اولویت قرار داشته باشد و صلاح کار آن باشد که به شیوه معمول قصورات را به گردن «دیگرى» و در این مورد احتمالا «اجنبى» بیاندازیم. نمىدانم وزیر محترم بهداشت هم با شما هم نظر هستند یا مىخواهند حرمت حرفه، پست، و از همه مهمتر عیادتهاى مکررشان را از مرحوم پدرم حفظ کنند. امیدوارم ایشان با شما هم نظر نباشند و اجازه دهند این پرونده مورد بررسی دقیق قرار گیرد و نتیجه، همان گونه که به سمع ایشان میرسد اعلام شود نه آن گونه که به مصلحت است.»
مهدی بهلولی/ آموزگار
منبع: شهروند