مریم نراقی روزنامهنگار در شهروند نوشت :
سلبریتیها این روزها شرایط پیچیدهای را تجربه میکنند. درباره هر چیز اظهار نظر کنند یا نکنند، هرچه بگویند یا نگویند، در مظان اتهام قرار میگیرند و با انتقادهای فراوانی روبهرو میشوند. اوضاع به همین منوال پیش برود باید با ایجاد هشتگ «دست از سر سلبریتیها بردارید» به یاریشان بشتابیم. آن زمان که یک سلبریتی درباره موضوعی، نظری مخالف ما عنوان میکند به او میتازیم که تو را چه به این حرفها، سرت به کار خودت باشد و اگر درباره اتفاقات مهم واکنشی نشان ندهند، وامصیبتا سر میدهیم که این سلبریتیهای ترسو فقط به فکر منافع خودشان هستند و درد مردم برایشان اهمیتی ندارد. خلاصه مثل همان حکایت معروف ملانصرالدین، هر چه میکنند عدهای هستند که نقدشان کنند.
واقعیت این است که سلبریتیها بخشی از تاثیرگذارترین افراد جامعه هستند. هر جا که بحث فرهنگسازی باشد، تأثیر بیشتری را دارند و صدایشان بیشتر از دیگران شنیده میشود. در برهههای مختلف سیاسی، حتی دولتمردان هم حساب ویژهای روی سلبریتیها باز میکنند تا با کمک آنها به موفقیت برسند، یادمان نرفته زلزله بزرگ کرمانشاه که اتفاق افتاد حضور چهرههای مختلف فرهنگی و ورزشی تأثیر فراوانی به لحاظ روحی بر مردم آسیبدیده داشت؛ مردم مصیبتزده کرمانشاه چه دلگرم میشدند وقتی میدیدند سلبریتیها در کنارشان هستند، به شهر زلزلهزدهشان آمدهاند تا مرهمی بر زخمشان باشند. البته که مثل همیشه ثواب کردند، اما کباب شدند.
با همه اینها، اما هر کدام از چهرههای معروف فرهنگی، هنری و ورزشی هربار سعی کردند با استفاده از محبوبیتشان در جامعه پیشقدم باشند. سلبریتیها گاهی در مواجهه با موضوعی که ذهنشان را درگیر میکند در صفحات مجازی خود با نوشتن مطلبی موضع خود را اعلام میکنند؛ مثل همین چند روز پیش که پریناز ایزدیار با انتشار تصویر خونآلود یک پرنده به صید بیرویه و غیرقانونی پرندگان توسط سودجویان اعتراض و مردم و مسئولان را متوجه خطر انقراض پرندگان فریدونکنار کرد. از واکنشهای شخصی سلبریتیها درباره موضوعات مختلف که بگذریم، در بسیاری از مواقع حساس همراه و همدل میشوند و اتفاق مهمی را رقم میزنند. آن روز که خبر آمد پس از ٣٠سال پیکر شهدای غواص با دستانی بسته در گوری دستهجمعی پیدا شده، هنرمندان هم مانند مردم به کمپین «پیامی آوردهاند» پیوستند. یا وقتی تصویر موهنی از پیامبر اسلام(ص) در اروپا منتشر شد، سلبریتیها با راهاندازی کمپین «من عاشق محمد هستم» این حرکت را محکوم کردند. یا کمپین «قطرهقطره» که با هدف توجه به معضل کمبود آب، اقشار مختلف جامعه را درگیر کرد و هنرمندان هم با پیوستن به این کمپین، مردم را به صرفهجویی در مصرف آب تشویق کردند. اسفند سال ٩٣ بود که رخشان بنیاعتماد در اکران خیریه فیلم «کاغذ بیخط» اعلام کرد که جایزه آسیا پاسیفیکی را که برای فیلم «قصهها» دریافت کرده به زنان بیخانمان اهدا کرد. این اتفاق سرآغاز کمپین مهمی شد به نام «سین هشتم» که به پیشنهاد رضا کیانیان ادامه پیدا کرد. کیانیان هم دو جایزهاش برای فیلم «خانه روی آب» را اهدا کرد و از دیگر هنرمندان هم خواست تا به این کمپین بپیوندند؛ در فاصله اندکی پرویز پرستویی، حسین پاکدل، فاطمه معتمدآریا، بهمن فرمانآرا، عاطفه رضوی، نیکی کریمی، بهرام رادان، مهناز افشار و بسیاری از بزرگان عرصههای مختلف به این کمپین پیوستند. ما اما همه اینها را فراموش میکنیم. آن زمان که نظری مخالف عقایدمان میشنویم همه چیز را زیر سوال میبریم و همان موقع است که میگوییم شما را چه به این کارها؛ لطفا فیلمتان را بسازید و به کار هنریتان مشغول باشید.
نکته دیگری که فراموش میکنیم این است که سلبریتیها هم شهروندان این مملکت هستند و قاعدتا از حقوق شهروندی برخوردارند. آنها هم حق دارند مانند دیگران درباره اتفاقات پیرامونشان اظهار نظر کنند. حق دارند از جریان سیاسی خاصی حمایت و نظرشان را اعلام کنند. بهترین راه شاید این است که حرف یکدیگر را بشنویم؛ هر آنچه با منطق و نگاهمان درست بود بپذیریم و بقیه را فراموش کنیم. سلبریتیها را دلسرد نکنیم و بگذاریم در کنار مردمانشان باشند.