دکتر المپیاد جلینی بنیانگذار family film awards و The World Film Institute آمریکا است و امسال یکی از میهمانان ویژه ی سی و هشتمین جشنواره جهانی فیلم فجر بود که برای انتخاب آثار سینمایی ایران در دوره بعدی فامیلی فیلم اواردز به تماشای فیلم های جشنواره پرداخت.
به گزارش سینماسینما ،در جریان حضور او، جلسات متعددی با مدیران برگزاری جشنواره و با سازندگان آثار برگزار شد .اخیرا نقد و یادداشت او درباره فیلم «دشت خاموش» در سایت بلک تایم مگزین آمریکا منتشر شده است.بخشی از ترجمه متن و تحلیل دکتر المپیا جلینی درباره فیلم را میتوانید در اینجا بخوانید.
دشتهایی که خاموش میشوند
فیلم دشت خاموش ،فیلم فرم و کارگردان آن است که بر پایه ویژگی و طراحی فرمیک مد نظر کارگردان به اثری قابل اعتنا تبدیل گردیده است. چرا که واضح است، انتخاب هر فرم دیگری به غیر از این، نقطه قوتهای این فیلم را نمیتوانست تا این اندازه بروز دهد. میزانسنها، حرکات و زوایای دوربین، سیاه و سفید بودن فیلم، استفاده از نمای ۴ به ۳، ساختار مدور و تکرار شونده روایت و تدوین، همگی در خدمت هدف کارگردان و ایجاد و القای سطوح معنایی اثر به تماشاگران است.
به عقیده من ترکیب قوام یافتهای بین محتوا و فرم در «دشت خاموش» وجود دارد که سینمای اصیل و کلاسیک را یادآوری میکند. اینکه در یک اثر سینمایی بتوان ارجاعات زیرمتنی حساب شده و ادای دینی ستودنی به آن سینما داشته باشیم، ظرافت و هنرمندی کارگردان و عوامل تولید آن را میرساند. «راشامون» کوروساوا، «دزد دوچرخه» دسیکا، «تانگوی شیطان» بلاتار، همگی فیلمهایی بود که در طول تماشای «دشت خاموش» بارها برایم تداعی میشدند.
ساختار مدور و دایرهوار تدوین فیلم به مثابه گردابی با طول قطرهای بزرگ به کوچک، تماشاگر را در روایتی به ظاهر تکراری اما هر بار عمیقتر فرو میبرد، با اینکه این فرم از مونتاژ برای روایت، تازگی چندانی ندارد، اما بهرامی و تدوینگر خوب «دشت خاموش» با هوشمندی این پتانسل موتیف وار تدوین را به خدمت قصه در میآوردهاند که باعث تقویت سایر مولفههای فیلم شده است.
به جرات یکی از ویژگیهای قابل تحسین فیلم «دشت خاموش»، فیلمبرداری دقیق آن است. اینکه در یک اثر سینمایی کارگردان و مدیر فیلمبرداری بتوانند به ریتم و هماهنگی مناسبی در مولفههای استاتیکی و دینامیکی تصویربرداری برسند، مزیت افزوده و پرقدرتی است که میتواند اثرگذاری فیلم را چند برابر کند که این اتفاق در «دشت خاموش» به وضوح قابل تشخیص است
طبعا یک اثر هنری که بر پایه فرم، مطرح میشود؛ بستر مناسبی برای بازیهای نماد و نشانهای و استفاده از استعاره و سمبل دارد، که «دشت خاموش» هم از این قاعده مستثنا نیست.
اولین مورد، توجه به مولفهی تکرار در روایت، از زاویههای مختلف کاراکترها است که به نوعی استعارهای کنایهوار به نظام فئودالیته سنتی و نوین نیز دارد. معضلی که در قالب بیزمانی و بیمکانی فیلم به خوبی نمود دارد و اشاره به درد و عارضهای جهان شمول در تمام جای جهان می کند.
«دشت خاموش» به کارگردانی احمد بهرامی و تهیه کنندگی سعید بشیری، برای من اثر قابل احترامی در سینمای ایران محسوب میشود که ادای دین حرفهای به سینمای کلاسیک و نئورئالیسم ایران و جهان میکند. اثری که در هیاهوی فیلمهای پر زرق و برق و پرهزینه، احترامش را از عشق سازندگانش به هنر سینما میگیرد.