این مقوله به نگاه مولف اثر بستگی دارد. مولف یک اثر می تواند اثری خلق کند که نعل به نعل به تاریخ وابسته باشد یا این که صرفا از تاریخ ایده بگیرد. از نمونه های داخلی این موضوع می توانم به آثار زنده یاد علی حاتمی («کمال الملک»، «هزاردستان» و…) اشاره کنم که از یک زمان تاریخی برای بیان روایتش ایده گرفته. بنابراین این موضوع به سلیقه شخصی کسی که تاریخ را روایت می کند برمی گردد.
سال ۸۹ از سوی شبکه چهار تلویزیون ساخت فیلمی درباره فیلم ناتمام زنده یاد علی حاتمی با عنوان «جهان پهلوان تختی» به من پیشنهاد شد. برای من این که علی حاتمی دو بار اقدام به ساخت فیلمی راجع به تختی کرده و هر دو بار به دلیل کمبود بودجه از ادامه آن منصرف شده دراماتیک بود و دراماتیک تر این که وقتی زمینه ساخت این فیلم مهیا می شود که نمی تواند فیلم را به دلیل سرطان به پایان برساند. در دل تحقیقاتی که راجع به علی حاتمی و فیلم شان «جهان پهلوان تختی» داشتم به این نتیجه رسیدم که تختی چه شخصیت جذاب و چه زوایای دیده نشده ای دارد. خلاصه این که سالها درگیر این فیلمنامه بودم و هر بار به دلایلی نمیشد که آن را بسازم تا این که سال ۹۵ آقای هارون یشایایی تهیه کنندگی کار را پذیرفتند و بالاخره پس از چندین بار بازنویسی فیلمنامه و چندین بار تدوین در نهایت فیلمی آماده شد که امروز روی پرده می بینید.
زمانی که تختی از دنیا رفت چند کتاب درباره ایشان چاپ شد که همگی به صراحت از خودکشی تختی گفتند، اما بعد از سال ۵۷ و پیروزی انقلاب تا مدتها می گفتند که تختی توسط ساواک به قتل رسیده. من اما، با تحقیقات وسیعی که در این زمینه انجام دادم نظر قطعی نمی توانم راجع به چگونگی مرگ ایشان داشته باشم. نه می توان گفت که تختی صد در صد خودکشی کرده و نه می توان گفت تختی صددرصد توسط ساواک به قتل رسیده. در این زمینه البته ما هیچ کتاب تالیفی و پژوهشی کاملی نداریم و من خودم با ترکیبی از روزنامه ها، مجلات، کتاب ها و صحبت با چهره های که با ایشان در ارتباط بودند به اطلاعات جامعی در مورد زندگی این شخصیت رسیدم که اگر خداوند یاری کند و ناشر خوبی پیدا شود می خواهم گردآوری هایم را در قالب یک کتاب روانه بازار کنم.
من در مقام منتقد در یک مقاله ۵ هزار کلمه ای، فیلم «تختی» بهرام توکلی را به لحاظ دراماتیک و تاریخی در یکی از شماره های اخیر مجله فیلم بررسی کردم که علاقه مندان می توانند به آن مراجعه کنند. در مقام یک فیلمساز یا یک همکار اما، نمی توانم راجع به فیلم ایشان اظهارنظری داشته باشم، اما در مجموع باید بگویم که فیلم خوبی است. من چون راجع به تختی زیاد تحقیق کردم با بعضی از قسمت هایش خیلی موافق نیستم و در برخی دیگر از قسمت هایش هم نمی توانم صحبتی کنم، چون سلیقه شخصی کارگردان است. کمااین که ممکن است بهرام توکلی سلیقه من را در پرداخت تختی، فیلمم «شهسوار» نپسندد. ضمن این که فیلم بهرام توکلی یک فیلم بلند داستانی است و فیلم من یک مستند و شرایط و الزاما این دو کاملا با هم متفاوت است. بنابراین نمی توان این دو فیلم را صرفا به این دلیل که مضمون هر دو «تختی» است با هم مقایسه کرد. من در این فیلم بیشتر سعی کردم به سایه روشن زندگی تختی از این زاویه که تختی یک شخصیت اسطوره ای است، بپردازم. اگرچه اسطوره به لحاظ علمی تعریف دارد و نمی توان گفت اسطوره ای مثل رستم، کاملا واقعی است یا کاملا افسانه ای! و حتی مهم ترین ویژگی اسطوره بی زمان و بی مکان بودن آن است که البته تختی بی زمان و بی مکان نیست و شخصیتی است در تاریخ معاصر ما که هنوز هم هستند افرادی که او را به خاطر دارند. تختی انسانی است که ویژگی های بارز یک اسطوره را مثل (جوانمردی، نوع دوستی، پهلوانی، از خودگذشتگی و…) را با خود به همراه دارد و مهم ترین تفاوت «تختی» من با «تختی» بهرام توکلی در این است که من نخواستم از ویژگی های اسطوره ای تختی، اسطوره زدایی کنم.
در این مورد با تهیه کننده صحبت کردم و ترجیح ام بر این بود که فیلم مان را خردادماه اکران کنیم که هم بعد از ماه رمضان است و هم جامعه سینمارو از تب و تاب فیلم «تختی» بهرام توکلی افتاده، اما تهیه کننده همین موقعیتی که گروه هنر و تجربه به ما داده را مغتنم دانست و من هم دیگر اصراری نکردم.
خیلی دلم می خواهد که تختی را به تمام مردم دنیا معرفی کنم و بنابراین منتظرم که کمی از اکران فیلم بگذرد و بعد بررسی کنیم که بهتر است همین نسخه را به جشنواره های خارجی ارسال کنیم یا تدوینی دیگر! حتما به اکران بین المللی فیلم فکر می کنیم و البته شاید با عنوانی غیر از «شهسوار». چون شهسوار یک نام ایرانی است که بار معنایی خودش را دارد.
حقیقت اش را بخواهید اصلا گیشه را چک نکردم. من کارم را به عنوان نویسنده و کارگردان به دلیل عشقی که به این شخصیت و زندگی اش دارم، تمام و کمال انجام دادم. در واقع سعی کردم وظیفه ام را با بهترین کیفیت و توان انجام دهم و همین برای من رضایت بخش است. در مورد گروه هنر و تجربه هم باید بگویم همین که چنین موقعیت اکرانی در سینمای ایران وجود دارد خوب است. البته یکسری اشکالات به لحاظ سئانس های گردشی اکران در این گروه دیده می شود که امیدوارم با تلاش دوستان برطرف شود.