سینماسینما، منوچهر دینپرست
کتاب «سینمای آزار» تالیف سعید عقیقی بر اساس فهم معرفتی سینمای هانکه نوشته شده است
میشاییل هانکه، کارگردان خوشفکر و صاحب ایدهای است. او توانسته طی چند سال فیلمهای قابل توجه و تاملی را بسازد که در سینمای جهان نامآور شود. اکنون نمیتوان نام هانکه را به واسطه فیلمهایی مانند «ویدیوی بنی»، «پنهان»، «روبان سفید»، «کد مجهول»، «معلم پیانو» و حتی «عشق» در فهرست فیلمسازان تاثیرگذار به حساب نیاورد. بر این اساس ما با کارگردانی روبهرو هستیم که او نهتنها سینما را خوب فهمیده، بلکه ایده خود را در سینمایش قرار داده است. اما سینمای هانکه دارای ویژگیها و بسترهای معرفتی است که منظومه فیلمهای او را به هم پیوسته کرده و توانسته بر همان مبنا فیلمهایش را تولید کند.
کتاب «سینمای آزار» تالیف سعید عقیقی بر اساس فهم معرفتی سینمای هانکه نوشته شده است. مولف اگرچه نام «آزار» را برای کتابش برگزیده که از جمله معروف هانکه در نخستین اکران فیلم «پنهان» در جشنواره فیلم لندن گرفته که خطاب به تماشاگرانش گفته بود «برایتان شبی آزاردهنده آرزو میکنم»، اما مولف با این نام بیشتر به کشف لایههای زیرین فیلمهای هانکه که با خشونت نسبت جدی دارد، میپردازد. کتاب حاضر بیش از آنکه بررسی محتوای فیلمهای هانکه باشد، بیشتر نگاهی فلسفی و تاویلی از سینمای هانکه را هدف قرار داده است. برای مولف، سینمای هانکه بهانهای است که فضای اطراف و آنچه را درون سینمای هانکه رخ میدهد، کالبدشکافی کند. او درباره اثرش مینویسد: در دنیایی که میان تصاویر سرخط خبرهای روزانه و فیلمهای اکشن و وحشتناکش تفاوتی دیده نمیشود، دنیایی که یکپارچگیاش فریبی بیش نیست و بیشتر آثار هنری معاصرش هجویههایی کممایه و زودگذرند، معمایی که به جای پاسخی قطعی دم به دم پیچیدهتر میشود، نماهای بدون چشمانداز و گاه ساکن و خالی، اعمالی با انگیزهای مبهم و دیریاب و نتایجی شگفتآور و هولناک، نباید چندان تازه و عذابآور باشد، اما هست. پرسشهای میشاییل هانکه را پاسخی نیست مگر آگاهی و هشدار؛ این است راز سینمای آزار.
مولف کتاب «سینمای آزار» را بر سه بخش قرار داده است. او ضمن بررسی ریشهها و مفهوم سینمای میشاییل هانکه در بخش اول کتاب درباره دنیای هانکه و کشف عواملی که بر نگاه او به میزانسن و فضاسازی تاثیر داشته، پرداخته است. در بخش دوم آثار او را به صورت فیلم به فیلم و تک تک نقد و بررسی کرده است که میتوان به فیلمهای «هفتمین قاره»، فیلمهای تلویزیونی، «ویدیوی بنی»، «قصر»، «بازیهای مفرح»، «کد ناشناخته»، «معلم پیانو»، «زمانه گرگ و میش»، «پنهان»، «روبان سفید» و «عشق» اشاره کرد. مولف در بخش سوم با انتخاب پلانهای برخی فیلمها به سمت تفسیر و تاویل تصویری حرکت کرده است. با توجه به بخشبندی فوق مولف سعی کرده بیش از آنچه از کتابهای تالیفی درباب سینما مرسوم است، کتابی معرفتی و فلسفی بنویسد. کتاب او شاید برای بسیاری جذاب و حتی قابل فهم هم نباشد، چراکه بیان مولف تا حدود زیادی از بنمایههای فلسفی بهره گرفته که این نوع نگرش در جای خود قابل تامل و توجه است. چراکه با چنین نگرشی ما نهتنها میتوانیم با جهانبینی مولف آشنا شویم، بلکه میتوانیم رخدادهای فیلم را بر اساس حقایقی که در اطرافمان میگذرد و ما بیتوجه به چرایی آنها هستیم، تفسیر کرد. مولف در این کتاب تاکید دارد که هانکه ازجمله فیلمسازانی است که با نگرش فلسفی، ادبی، روانشناختی سنتی که در آن زیست کرده، بهخوبی آشناست. او فلسفه، فیلمنامهنویسی، ادبیات و مسائلی دیگر را بهخوبی تجربه کرده و بعد در سنین بالاتر وارد سینما شده است. هانکه در رشتههای فلسفه، روانشناسی و تئاتر در وین تحصیل کرده و از ۱۹۶۷ تا ۱۹۷۰ بهعنوان نمایشنامهنویس در زودوستفونک کار کرده و از ۱۹۷۰ با نوشتن و کارگردانی فیلم تلویزیونی بعد از لیورپول وارد دنیای فیلمسازی شد. هانکه همزمان در تئاترهای اشتوتگارت، دوسلدورف، فرانکفورت، هامبورگ، مونیخ، برلین و وین نمایشهای متعددی روی صحنه برده و در فاصله ساخت فیلمهایش به تدریس در آکادمی فیلم وین نیز پرداخته است.
از سوی دیگر هانکه جهانبینی خاصی نیز دارد که مولف این جهانبینی را بهخوبی درک کرده است. فیلمهای او اغلب مشکلات جامعه مدرن را به تصویر میکشد. هانکه در فیلمهایش به دنبال نشان دادن این مسئله است که چگونه ریشههای خشونت و خشونتی که در جهان جریان دارد، به صورت آرام و غیرمحسوس وارد کانون خانواده میشود و درون خانواده تراژدیهای کوچک را به وجود میآورد و تبدیل به یک جنگ داخلی میشود. بیگمان توجه به چنین مسئلهای و تعمیم آن به جهان سینما از سوی کارگردانی برمیآید که نهتنها این مسئله را بهخوبی درک کرده باشد، بلکه روح زمانهاش نیز در دستانش قرار گرفته باشد. هانکه با توجه به روح زمانهاش از بنبست ایدئولوژیکی فرار کرده و سنت آلمانی را بهخوبی فهمیده و از رفتارهای مارکسیستی دوری گزیده تا بتواند به درکی صحیح از وضعیت دوران خود برسد. بر این اساس هانکه توانسته بهخوبی رابطه جنگها و اتفاقات بزرگ را با اتفاقات درون خانواده نشان دهد و تاثیر آن را بر جوامع به تصویر کشد. هانکه اگرچه در فیلمهایش با سه عامل اصلی روبهروست، اما او این سه عامل را در قامت تصویر قرار داده است. این سه عامل عبارتاند از: اول وقوع یک رخداد اجتماعی بزرگ، دوم نمایش این رخداد توسط رسانهها و تلویزیون در خانه و خانواده و سوم تاثیر این رخدادها بر افراد خانواده و درگیریای که آدمها علیه خود و دیگری در خانه به وجود میآورند. هانکه نشان میدهد که این سه عامل باعث یک خودویرانگری میشود و این خودویرانگری یک خشونت درونی و بیرونی را به دنبال دارد. به همین دلیل خشونت یا آزاری که ما در فیلمهای هانکه میبینیم، ناشی از رابطهای است که فرد با خودش و جامعه دارد.
در پایان باید اشاره کرد که کتاب سعید عقیقی کتابی است که میتواند بیش از آنکه مفسر یا تاویلکننده خوبی از فیلمهای هانکه باشد، بلکه روایتی ایرانی از سنتی آلمانی به ما دهد تا بتوانیم کارگردانی را که در منظومه معرفتی و فلسفی آلمان رشد کرده، بهخوبی فهم و با جهانبینی او احساس قرابت کنیم.
«سینمای آزار» تالیف سعید عقیقی، از سوی نشر چشمه، در ۲۴۴ صفحه منتشر شده است.
منبع: ماهنامه هنروتجربه