روزنامه شرق ویژه نامه مفصلی برای زادروز خسروی آواز ایران، استاد محمدرضا شجریان آماده کرده است. در بخشی از این ویژه نامه بازیگران طی یادداشت هایی زادروز استاد شجریان را تبریک گفته اند که در ادامه می خوانید:
به گزارش سینماسینما در ادامه این یادداشت ها را می خوانید.
حبیب رضایی:
مقامشان، پادشاهیِ مهر
برای باغ از عطر باران، برای دریا از آبی زلال، برای شب از نور ماه و برای صبح از جلای آفتاب گفتن را چه سود؟ نه؟
چه گفتن و چه شنفتنی که حدیث هزارباره دلهای بیتاب وطن است از یگانه خسروی بیمثال و تکسیاوش پرجلال. شاید باید دعا کرد که بهسوی خدا نیاز و نمازبردن از بهر او که صدای عطادادهشدهاش، «ربنا»یی ساخته که اگر کفر نبود، میشد گفت خدا را به پای سفره افطار هر درویش روزهداری در این سالها میهمان کرده است، چه گویی که عالِم به عالَم را تازه آید؟
میلادشان آغاز مهر است
مقامشان پادشاهی مهر
و حضورشان شکرانه مهر.
سعادتی بر این صاحب قلم جاری بود که به روی ماهشان نگاه کند و از نای جان بگوید: آقا، نفستان برکت است و به خدا که قدرش را میدانیم.
«ربنا»،
دم استاد را گرم و گرمتر و چشم و گوش ما را به جمال و صدایشان معتبرتر و نام ایران را به این ثروت، غنیتر «نگهدارید».
باقی بقایشان.
آمین و همین.
فاطمه معتمدآریا:
ستارهای که شمایید
میان ستارگان آسمان، آنکه از همه پرنورتر است، نگاهت را میرباید، آنکه نور و بزرگی را معنای دیگری میبخشد، شما ستاره پرنور آسمان هنر ایران هستید و ما از شما ابدیتی ساختهایم…؛ مانا و درخشان باشید.
مهدی هاشمی:
غبار آینه برنمیتابد
تصویری دیدم از استاد شجریان، داشت به شاگردانش میگفت صداتون رو حبس نکنید، رها کنید، پرواز بدید! کاری که خودش میکنه. از چارچوب و سقف آواز گذر میکنه، صدای آسمانیش رو مثل بال پرندگان بلندپرواز در اوج، پرواز میده، جایی که حافظ گذر داشته… .
او بالای نیمقرن صدای هنر ایران شد و ما را بر بال آوازهایش کجاها که نبرد. در هر گوشه و مقام و حالتی آوازهایش همرنگ فضا و حال زمانه شد، همصدای غربت دشتها. در سوگ عاشقان بیمزار، باران را صدا زد و سرودهای میهنیاش وطن را به امید زنده کرد. در سرای تنهایی خود، غمگنانهترین مویهها را فریاد زد و عاشقانهترینهای مولانا را با شیدایی خواند. عارفی چون او پیداست که غبار آینه برنمیتابد. کشتی باده طلب میکند تا غریق دریای اشک نشود. گزندی به آن جان شیرین نرسد که در زیباترین جای قلبهای ما جا دارد.
علی نصیریان:
احیاگر گوشههای مهجور
اهمیت شجریان در تاریخ موسیقی ایران، ابعاد مختلفی دارد. اولین بُعد، صدای اوست که از کیفیتی منحصربهفرد برخوردار و دلنشین و مطلوب است. اهمیت دیگر شجریان این است که از درجهیکترین استادان زمانه خود تعلیم دیده و گوشهها و نواها و ردیفهای موسیقی سنتی ایران را از امثال مهرتاش و برومند فرا گرفته و تحصیلات کاملی در زمینه موسیقی ایران دارد. بُعد دیگر او، پژوهشها و تحقیقاتی است که در زمینه موسیقی نواحی و اقلیمهای مختلف ایران داشته و گوشههای مهجور آواز ایرانی را شناخته و احیا کرده است. بُعد دیگر هنر او، شاگردانی است که بهنیکی تربیت کرده و از این طریق آگاهی و دانشش را به نسل بعد از خودش انتقال داده است.
شجریان هنرمندی جامعالاطراف و موسیقیدان و استاد و آوازخوانی درجهیک است.
دو موسیقیدان بر من تأثیری فوقالعاده داشتند؛ یکی غلامحسین بنان و دیگری محمدرضا شجریان. این دو نفر در زمینه آواز ایران در نهایت زیبایی و صحت و کمال عمل کردند. به موسیقی اصیل ایران معتقد بودند و سرمایههای بسیار ارزشمندی در این زمینه برای نسلهای بعد از خود باقی گذاشتند تا راهشان تداوم داشته باشد و در این آشفتهبازار هجوم فرهنگی غرب و شرق، هویت ملی ما به واسطه خواندن اشعار شاعران بزرگ فرهنگ و زبانمان، حفظ شود. البته افراد بسیار دیگری نیز در این راه مجاهدت کردند: صبا، علینقی وزیری و… همه حق بزرگی بر گردن آواز ایرانی دارند، اما شجریان راه همه پیشینیانش را کامل کرد و راهی که بنان و دیگران پیموده بودند، را به سرانجام رساند. از خداوند متعال درخواست سلامت و صحت و عافیت برای او دارم تا همچنان پرتوان ادامه دهد و هنرمندانی بزرگ بپروراند و ما از صوت داوودیاش حظ ببریم.
رضا کیانیان:
جاودانیترین صدای ایران
چندی پیش کتابی به همت یکی از بچههای مشهد- آقای برومند- چاپ شد درباره مطرب دورهگردی که مردم مشهد او را به نام «جیکیجیکی ننهخانم» میشناختند. او دوتار میزد و عروسک بزی را میچرخاند و شعری میخواند که ترجیعبندش جیکیجیکی ننهخانم بود. کسی از مردم او را تحویل نمیگرفتند جز بچهها! وقتی مرد، جنازه او با یک ارتشی بلندمرتبه عوض شد. او را بهجای ارتشی در صحن امام رضا(ع) دفن کردند و آن ارتشی را در قبرستان گمنامان به نام گلشور به خاک سپردند!
خانواده آن والامقام وقتی برای آخرین دیدار کفن را از روی او پس زدند، جیکیجیکی ننهخانم را دیدند.
جا خوردند و خواستار بیرونآوردن جنازه شدند اما… حکم بر این است: جنازهای که در قبری رفت نمیتوان جایش را تغییر داد! و شد میهمان همیشگی امام هشتم. من فقط چند تصویر بیشتر از او به یاد ندارم.
اما برادرم که ۹ سال بزرگتر است، او را بهخوبی در ذهن دارد.
در مراسم رونمایی کتاب هرکس خاطرهای از او تعریف میکرد و برادرم گفت:
وقتی بچه بوده و تابستانها در مغازه پدرم، در اطراف حرم کار میکرده، با شنیدن صدای جیکیجیکی ننهخانم، کار را رها میکرده و به تماشای او میرفته! بچههای دیگر هم میآمدند. ازجمله پسر قاری قرآن خوشصدایی که از حجره فرشفروشی پدرش میآمد؛ به نام محمدرضا. برادرم به عروسک و حرکتهای او خیره میشده و محمدرضا محو تماشای مضرابزدن او و نوع خواندنش.
او کسی نبود جز محمدرضا شجریان… بعدتر سیاوش… و سپس بازهم محمدرضا شجریان.
جاودانیترین صدای ایران!
زیباترین صدای ایران!
ماندگارترین صدای ایران!
خسرو آواز ایران!
محمدرضا شجریان!
پرویز پرویی:
چشمانتظاریم شما را بر صحنه ببینیم
استاد بیهمتای آواز ایرانزمین، اسطوره موسیقی سنتی ایران، زادروزتان را تبریک میگویم. همواره امیدوارم سایهتان بر سر موسیقی سنتی ایران که بیتردید ماندگارترین موسیقی است، مستدام باد و از خداوند بزرگ سلامتی شما را خواستارم، و بهیقین این آرزوی همه مردم ایران بوده و خواهد بود. چشمانتظاریم تا شما را روی صحنه ببینیم، چراکه شما تنها کسی هستید که صدایتان بهتنهایی تداعیکننده یک ارکستر موسیقی کامل است. درود بر شما، پاینده باشید استاد بیبدیل موسیقی ایرانزمین. بازهم زادروزتان مبارک.
مهناز افشار:
نفس شما ممد حیات است
عاشقان را عاشقتر کرد ربنای دلنواز شما.
در زادروز شما مسرور از حضورتان، نام شما را مغرورانه صدا میزنیم استاد شجریان،
بمانید و بخوانید که نفس شما ممد حیات است.
بخوانید از مرغ سحر.
زادروزتان بر من، بر ما و بر این خاک خجسته باد.
منبع: شرق – عسل عباسیان