روایت پوراحمد، مشایخی ،سینایی و اصلانی از مصدق و کودتای ۲۸ مرداد

مصدق۲۸ مرداد۳۲، روز کودتا برعلیه دولت قانونی مصدق، روز فراموش نشدنی  برای ایرانیان است. تعدادی از سینماگران مطرح در سالهای اخیر، در گفت وگوهای خود روایتهای جالبی از ۲۸مرداد و دکتر مصدق رابازگو کرده اند.

 

/خاطره جالب محمد رضا اصلانی از ۲۸ مرداد/

سینماسینما، محمد تاجیک: محمد رضا اصلانی کارگردان مطرح سینمای مستند که  ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ را به خوبی به یاد دارد درشماره نوروزی ماهنامه نسیم بیداری  که چند سال قبل  منتشر شد خاطره جالبی را منتشر کرده است.
محمدرضا اصلانی در این یادداشت نوشته که به خوبی به خاطر داشته که در صبح روز ۲۸ مرداد،گروهی در حال حرکت پشت سر مردی چاق با سری تاس بودند وآن مرد در حالی که عکسی از مصدق را در دست داشته با فریاد به شاه فحش می داده و می گفته :ما ملت بیداریم ،ما شاه نمی خواهیم.
اصلانی در ادامه یادداشت خود نوشته که :چند ساعت بعد دیدم همان گروه به پیش قراولی همان مرد سر تاس،در حال حرکتند و این بار آن مرد عکس شاه را در دست گرفته و رکیک ترین الفاظ را درباره مصدق به کار می برند.
محمد رضا اصلانی در بخشهای پایانی یادداشت خود نوشته :این تصویر این اعتقادرا درمن به وجود آورد که مردم، در بی گناهی کامل آماده خیانت هستند و اینکه بتوانی در بی گناهی کامل خیانت کنی ، حیرت آور است.

 

/تمجید جمشید مشایخی از امیرکبیر و دکتر مصدق/

جمشید مشایخی بازیگر مطرح سینما و تلویزیون که در فیلم جرم مسعود کیمیایی در نقش شخصیتی به نام مرتضی افجه‌ای بازی می‌کند در یکی از مصاحبه های خود به تمجید از شخصیت‌های تاریخی چون مصدق و امیرکبیر پرداخته است.

مشایخی دراین مصاحبه  گفته: مرتضی افجه‌ای شخصیتی است که عاشق کشورش است و مردمش را دوست داشت و نمی‌خواست به آب و خاکش خیانت کند، به رغم اینکه برای خیانتش به او پول خوبی پیشنهاد شده بود ولی قبول نکرد. این نوع شخصیت‌ها در تاریخ ما به ازای دارند. امیرکبیر، دکتر محمد مصدق و سایر بزرگانی که عاشق ایران بودند چنین رویه‌ای داشتند. نام این آدم‌ها همیشه در تاریخ ایران جاودان است. ممکن است مرتضی افجه‌ای آدمی معمولی به نظر برسد ولی اشاره‌ای است به آن آدم‌های بزرگ.

 

 /روایت مصدق از آدم‌های بوقلمون صفت/

جمشید مشایخی در بخش دیگری از مصاحبه خود گفته: یادم می‌آید مرحوم اللهیار صالح را در منزل بستگان همسرم در سال‌های دور دیده بودم. ایشان نقل می‌کردند که مصدق در زمان تبعیدش در احمدآباد بعد از چند سال اجازه ملاقات پیدا می‌کند و عده‌ای به دیدن آن می‌روند. در آخر دید و بازدید مصدق خطاب به مستخدمش اشاره کرده و می‌گوید: برای دوستان ۴ تا بوقلمون بیاور و مصدق به زیرکی به آن‌ها اشاره می‌کند که بوقلمون صفت هستند.

 

/فرصت طلبها و زرنگهای بعد از ۲۸مرداد به روایت سینایی/

خسرو سینایی نیز در سال ۸۹ در گفت وگویی با نشریه صنعت سینما می گوید: من متعلق به نسلی هستم که ۲۸ مرداد ۱۳۳۲را به خوبی به یاد می آورد. من بسیاری از شخصیتها را دیده ام که مملکتشان را دوست داسته اند و آمال وآرزوهای زیادی داشته‌اند، اما بعد از آن اتفاق کنار کشیدند. آنها که زرنگ بودند و فرصت طلب ها ،تغییر رنگ دادند وبه مقاماتی رسیدند.

 

/کیومرث پوراحمد:سینمای ایران به مدیری با رویه دکتر مصدق نیاز دارد/

کیومرث پور احمد کار گردان مطرح سینما در یادداشتی که  مدتها قبل  در اعتماد منتشر کرد نوشته بودکه سینمای ایران به مدیری با رویه دکتر مصدق نیاز دارد.
به گزارش سینما سینما، پوراحمد در یادداشت خود نوشته  بود:  سیف‌الله داد، معاون امور سینمایی دوره اصلاحات، از اهالی سینمای ایران بود و تجربه یی که درباره این مدیر داشتیم، تلخ بود: اما عاملان ایجاد این تلخی نه خود او و روش کارش بلکه بدخواهانی از درون خود سینما بودند که موجب کناره گیری او از مسوولیتش شدند. بعد از این تجربه تلخ معتقد هستم اگر معاون سینمایی از اهالی سینما نباشد بهتر است. در عین حال غیرسینمایی هایی داریم که می توانند تصدی امور را در سینما برعهده بگیرند و افراد قابلی هم هستند و تعدادشان هم کم نیست.
مدیری که مسوولیت سینمای ایران را برعهده می گیرد باید سینما را دوست داشته باشد: عاشق سینما باشد و عشق فیلم، نه اینکه اقوام خود را به سینما بیاورد و مثل مدیر فعلی علاقه مند نبودنش به سینما عیان و روشن باشد. مدیر جدید باید عاشق سینما باشد تا ناصر تقوایی، بهرام بیضایی، داریوش مهرجویی، علیرضا داودنژاد، رخشان بنی اعتماد، مانی حقیقی و اصغر فرهادی فیلم بسازند. مدیری که کوچک، بزرگ، جوان و پیشکسوت و البته افراد خوش فکر را وارد میدان فیلمسازی کند: به توانایی مانند امیر ثقفی امکان فیلمسازی بدهد: به افرادی که قابلیت های خود را در ساخت فیلم ثابت کرده اند. ما شاهد شاهکارهایی بودیم که این افراد در سینما ساختند و حالاباید این نیروهای شگرف وارد میدان شوند و امکان فیلمسازی به دست بیاورند.
نکته دیگر درباره معاون سینمایی این است که اگر خودش چندان سینما نمی داند مشاوری در کنار او حضور داشته باشد که سینما را بلد باشد و روابط پیچیده درون سینما و روابط ناسالمی را که در پروسه تولید و توزیع و نمایش وجود دارد بداند و به مدیر منتقل کند تا دست کسانی را که اموال ما در سینما می ربایند کوتاه کند. ما با خون جگر آثارمان را می سازیم و بعد باید شاهد این باشیم که فیلم ها بدون مجوز در خیابان ها فروخته می شوند یا از تلویزیون پخش می شود. سال هاست به دنبال این هستم که رایت «خواهران قریب» را از حوزه هنری بگیرم، اما به نتیجه یی نرسیدم و همواره وعده به زمانی نامعلوم داده می شود. در اینجا حق من ضایع می شود و حوزه هنری این کار را انجام می دهد و کسی هم پاسخگو نیست. فیلم های ما از سوی بخش های قانونی زندانی شده و نسخه های قاچاق آن همه جا می رود. یک مدیر سینمایی باید این وضعیت را بشناسد و به دنبال قانونی باشد که نهادینه شود و حقوق مسلم خلاقان آثار را پرداخت کند. ما انتظار داریم همانند کشورهای متمدن حقوق مولفان پرداخت شود.
مدیر بعدی باید آدمی باشد که سینمای ایران را به خاطر ایران بخواهد و به آدم های خون دل خورده سینما که هویت و حیثیت سینما هستند احترام بگذارد و در عین حال فرصت مدیریت را امکانی برای راه اندازی دفتر سینمایی خود و خانواده اش نداند. ما به مدیری در سینما نیاز داریم که مانند دکتر مصدق ایران را بیش از خودش دوست داشته باشد، در غیر این صورت همه کارها خراب می شود.

ثبت شده در سایت پایگاه خبری تحلیلی سینما سینما کد خبر 24469 و در روز پنجشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۵ ساعت 20:00:51
2024 copyright.