محسن شهمیرزادی در وطن امروز نوشت : اگر صادقانه نگاه کنیم، تحمل «گاندو» در قسمتهای اول برای مخاطبان خاص تلویزیون دشوار بود. تجربه منحصربهفرد یک سازمان امنیتی در برابر تهدیدهای امروزین کشور در قسمتهای نخستین «گاندو» موجب ایجاد لکنت زبان در روایت قصه شد اما این سریال ۳۰ قسمتی خیلی زود توانست زبان مخصوص به خود را خلق کند و با استفاده از جذابیتهای منحصربهفرد این ژانر در میان مخاطبان با اقبال شگفتانگیزی مواجه شود، به گونهای که این روزها کمتر میتوان حرفی از تلویزیون زد و نام «گاندو» را به زبان نیاورد؛ سریالی که توانسته است دور از فضای کلیشهای مرسوم و بدون آنکه در ورطه ابتذال بیفتد، به موضوعات روز جامعه بپردازد. «گاندو» اتفاقات مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را روایت میکند اما نخ تسبیح تمام این رویدادها چالشی امنیتی است که پیش از این هیچگاه به صراحت «گاندو» روایت نشده بود. سوژههایی که مخاطب عام نیز قابلیت تشخیص مصادیق واقعی آن را نیز دارد. از همین رو این سریال به خودی خود ظرفیت ایجاد چالشهایی را به همراه دارد. نمونهاش اکانتهای سایبری نامعلوم که حملات بیوقفهای را نسبت به عوامل این سریال آغاز کردهاند، به گونهای که تاکنون این حجم از موج حملات مجازی در توئیتر و صفحات شخصی بازیگران یک سریال تلویزیونی بیسابقه بوده است. علاوه بر این برخی رسانههای داخلی در کنار مسؤولان دولتی موج تخریبی نسبت به گاندو را در فضای رسمی تشدید کردهاند. سانسور صحنههایی از این سریال که روایت اتفاقاتی مستند درباره اطرافیان رئیسجمهور بود، حکایت از ناراحتی برخی مدیران دولتی از این اثر دارد. این هجمه در مقاطعی از حالت غیر مستقیم خارج شده و شخصیتهایی چون حسامالدین آشنا با مطرح کردن مسائل حاشیهای، سعی در مواجهه سلبی با «گاندو» داشتهاند. آشنا اخیرا در صفحه مجازی خود بدون توجه به محتوای سریال و صداقت در روایت قصه، تلاش داشته مالکیت سریال را زیر سوال ببرد و اذهان را به سمت تولیدکننده سوق دهد. وی در پستی با ارائه چندین سوال حاشیهای پیرامون مالکیت موسسه شهید آوینی، در تلاش بوده عوامل این سریال را درگیر مسائلی حاشیهای کند و از سوی دیگر به نظر تلاش شده شاید بدین وسیله نوک پیکان حملات سازماندهیشده به سریال به سمتی غیر از محتوای غیرقابل خدشه آن کشانده شود.
واکنشهای موجود بیانگر هدفگیری درست «گاندو» در رسوایی مفسدان سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و امنیتی است، به گونهای که اگر داستان در بیزمانی و بیمکانی روایت میشد و شخصیتها هیچ ارتباطی به دنیای واقعی نداشتند، هیچگاه چنین اعتراضاتی رقم نمیخورد. موضعگیری صریح «گاندو» در برابر مساله فساد و کلیشهزدایی از خطوط نامریی پرداختن به فساد در تلویزیون موجب شد از جانب طیفهای مختلف سیاسی مورد هجمه قرار بگیرد. این حملات ۲ رویکرد اصلی را مدنظر دارد؛ نخست به چالش کشیدن مدیران تلویزیون و ایجاد فشار و تهدید و در نتیجه بازگشت به مدیریتی محافظهکارانه در تلویزیون. اگرچه «گاندو» مورد اقبال مخاطبان قرار گرفته و تا قسمت آخر آن نیز پخش خواهد شد اما گروههای فشار تلاش دارند پس از این از ساخت و نمایش مجموعههای اینچنینی جلوگیری کنند، چرا که پس از اقبال به «گاندو» قطعا موج بعدی سریالها در این ژانر از تنوع و تعدد بیشتری برخوردار خواهد بود و هجمههای رسانهای یارای مقابله با آن را ندارد. از سوی دیگر، افزایش هزینه برای حضور هنرمندان در این سریالها استراتژی دیگری است که همواره درباره فیلمهای دغدغهمند به کار بسته شده و «گاندو» نیز مستثنا از آن نخواهد بود. تجربه «قلادههای طلا»، «یتیمخانه ایران»، «بادیگارد» و… نشان داده سینماگران برای حضور در چنین فیلمهایی با فشار بالایی از جانب بدنه روشنفکر جامعه هنری و لشکر سایبری آنها روبهرو خواهند شد. وجود بازیگران جوان در کنار شخصیتهای صاحبنام باعث شده حملات به این شخصیتها توامان انجام شود. اگرچه این حملات به نسبت اقبال مخاطبان و افزایش شهرت و محبوبیت شخصیتهای «گاندو» قابل قیاس نیست اما روحیه خاص هنرمندان و در اقلیت قرارگرفتن میان بین بدنه روشنفکری، آزارهای روحی فراوانی را بر آنها وارد میکند. به هرترتیب «گاندو» نه تنها به عنوان فیلمی کلیشهشکن توانسته متفاوت حاضر شود، بلکه اقبال مخاطبان به آن موجب شده از همین الان درخواست ساخت فصلهای بعدی برای این سریال سرازیر شود. این نقطه عطفی برای مدیران تلویزیون و عوامل سازنده این سریال است؛ آیا ترفند فشارهای رسانهای و تهدیدهای صنفی موثر خواهد بود و مدیران در برابر ساخت آثاری در ژانر «گاندو» کوتاه خواهند آمد یا موج جدیدی از سریالسازی در تلویزیون رقم خواهد خورد؟ موجی که بهواسطه آن مخاطبان نهتنها با اثری سرگرمکننده روبهرو میشوند، بلکه در مدت زمان کوتاهی اطلاعات عمیق و تحلیلی از شرایط پیرامون خود به دست میآورند، چرا که انبوه اطلاعات و تحلیلهایی که «گاندو» توانسته است درباره مسائل امنیتی ارائه دهد، حتی بیش از دهها مستند در این ارتباط بوده است. سریالهای تلویزیونی بالاترین ظرفیت را در باورپذیری و اثرگذاری دارند که استفاده از مضامین درستی چون «گاندو» میتواند رسالت آگاهیبخشی تلویزیون را بخوبی ادا کند. «گاندو» نهتنها توانسته در میان مخاطبان خود غرور ملی را افزایش دهد که با تنوعبخشی به ژانرهای تلویزیونی مخاطبان از دست رفته بسیاری را به تلویزیون بازگردانده است. همه اینها منکر برخی ضعفهای جدی این سریال نیست اما «گاندو» نهتنها قابل تحمل شده، بلکه از این ظرفیت برخوردار است که بتواند خیابانها را ساعت ۹ شب خلوتتر از روزهای بدون خود کند.