فرزانه متین- فیلم اتاق تاریک آخرین ساخته روح الله حجازی مانند سایر آثار دیگرش پیرامون مسائل اجتماعی است البته این بار جسارت بیش از حدی از خود نشان داده و دست بر رویی کی از سوژه های مگو، کودک آزاری و تجاوز به کودکان گذاشته است. از این رو ژانر فیلم اتاق تاریک، اجتماعی و روانشناسی است.
موضوع تلخ کودک آزاری و تجاوز با ساخت فیلم «هیس! دختران فریاد نمی زنند» پوران درخشنده ، این جسارت را به سایر کارگردانان داد که یا پیرامون این موضوع فیلم بسازند یا در آثارشان به این مسئله نگاهی داشته باشند.حجازی نیز از آن دسته فیلمسازان است که این بار ،آخرین اثرش ، اتاق تاریک، حول محور مسئله کودک آزاری پرداخته می شود.در این فیلم ما با یک خانواده سه نفره به نام فرهاد(ساعد سهیلی)، هاله( ساره بیات) و فرزند شش ساله شان به نام امیر روبه رو هستیم.کل فیلم سرشار از نمادهایی است که شاید مخاطب در ابتدا متوجه نشود اما به تدریج با بازگشایی معماهای فیلم، نمادها اشکار می شود.
داستان از جایی آغاز می شود که امیر به مدت چند ساعت از آپارتمان عجیب شان که دورتا دور آن را بیابان فرا گرفته ،غبیش می زند یا به اصطلاح پدر و مادر گم می شود و سپس توسط یکی از همسایگان پیدا می شود حالا داستان شروع می شود: امیر این مدت کجا بوده است؟ وی به دلیل ترسی که از مادر پریشان حالش دارد به پدرش ، فرهاد می گوید که کسی بدن وی را دیده است و فرهاد سعی می کند این موضوع را از همسرش که اختلاف سنی بالایی نسبت به او دارد، پنهان کند. حالا در مسیر این قضیه، رازی سر به مهر یعنی آزار جنسی فرهاد در سال های کودکی اش فاش می شود.
اختلال استرس پس از سانحه
این اختلال روانی که به آن نیز اختلال تنش زای پس از رویداد گفته می شود در واقع نشانگانی است که فرد پس از تجربه یک عامل استرس زا مانند تصادف، از دست دادن عزیزان، سوء استفاده جنسی و…. حالت غیر عادی مخصوصا ترس و درماندگی را به مدت طولانی و در صورت عدم درمان تا آخر عمر به همراه دارند.در کودکان شب اداری نیز زیاد دیده شده است در واقع امیر داستان حجازی نیز بعد از غیبت چند ساعته اش، دچار یک سری عادات عجیب و غریب مخصوصا ترس و بی اختیاری ادراری می شود. در فیلم به وضوح نشان داده می شود که در این چند ساعتی که امیر مفقود شده، اتفاقی غیر عادی برای او رخ داده است. با اصرار و پیگیری های هاله، سرانجام فرهاد به او می گوید کسی بدن فرزندش را دیده اما چرا این قضیه مهم را از زن و مادر فرزندش پنهان کرده است؟معما به تدریج با دست های خود فرهاد حل می شود او هم در کودکی آزار جنسی دیده اما همیشه سکوت کرده است. ترس از ارتفاع و سگ که بعد از این ماجرا به سراغ وی آمده ، دلیل محکمه پسندی بر این واقعیت دارد که انوع دیگری از اختلال استرس بس از سانحه را دارد اما چرا فرهاد هرگز این قضیه را بازگو نکرده است؟مسئله ای که مخاطب می خواهد بداند اما روح الله حجازی از کنار این قضیه به راحتی گذشته است و تنها شرایط زندگی را بهانه کرده است.آیا این همان مگوهایی نیست که از اوان کودکی، بچه یاد می گیرد به دلیل آنکه والدینش را عصبی نکند نباید همه چیز را بگوید! ای کاش فیلمساز در زمان ۱۱۰ دقیقه، فیلم به این موضوع می پرداخت که چه عواملی سبب شده تا فرهاد سال ها سکوت کند و حتی اتفاقی که برای فرزندش البته در نوعی بسیار ضعیف رخ داده را در صدد پنهان کردنش است.
والدین باید این علائم را بشناسند و به سادگی از کنار آن عبور نکنند.
البته انتهای فیلم، نکته ی ظریفی دارد چرا که در نمای آخر، فرهاد بر بلندی تراس ایستاده و در حالی که سگی از او درو می شود نشان از آن دارد با گفتن این ماجرا به همسرش، بر ترسش غلبه کرده است.
هاله همسر است یا مادر؟
هاله با تفاوت سنی فاحشی که با همسرش، فرهاد دارد، به ما بازگو می کند که به نوعی مادر فرهاد است تا همسر وی.چرا که برخوردش با فرهاد، مادرانه است تا همسرانه از امر و نهی ها تا تحقیراتش.با دقت در این جزییات متوجه می شویم علت انتخاب فرهاد به جای همسری هم سن و سال خود ، چرا هاله بوده است. او در کودکی اش و مخصوصا با ماجرایی که برایش پیش آمده هرگز نتواسته از مادر آغوش امنی بگیرد از این سو به جای آن که برای خود همسر ی انتخاب کند به دنبال آغوش مادرانه بوده است و هاله را انتخاب می کند. مسلما با غلبه کردن بر ترسش، تردید در مورد همسرش آغاز می شود و چه بسا آینده اش را در کنار هاله نخواهد دید.سکانس های توجه فرهاد به دختر همسایه از چشم های بیننده و هاله هم دور نمی ماند. فاش شدن موضوع آزار جنسی در کودکی فرهاد و روشن شدن زوایای پنهان زندگی به نوعی پایان زندگی مشترک با هاله خواهد بود.