حسین ممتحنی مشهور به حمید سبزواری، متولد ۱۳۰۴ و از پیشگامان شعر انقلاب اسلامی است. از حمید سبزواری سرودههای زیادی توسط گروههای سرود و خوانندگان مطرح کشور خوانده شده است که برای شنوندگان آواهای انقلاب آشناست. شاید همین مساله باعث این تلقی شده که او فقط شاعر صرفا ثناگوی حکومت است. همزمان با دومین سالگرد درگذشت حمید سبزواری، مستندی با عنوان «آقای حمید» از رسانه ملی پخش شد که به زندگی بعد از انقلاب این شاعر میپرداخت. مستندی که زندگی حمید سبزواری را بین دو گزاره شاعر حکومتی یا شاعر منتقد انقلابی، بازخوانی میکند. با سجاد بلوکات، کارگردان و تهیهکننده مستند «آقای حمید» در مورد تلاشش برای ارائه تصویر جدیدی از حمید سبزواری به گفتوگو نشستیم که در ادامه میخوانید.
مستند «آقای حمید» با طرح این سوال شروع میشود که حمید سبزواری تحت ۳ گزاره شاعر حکومتی، شاعر منتقد و شاعر انقلابی قرار داشت. دلایل ککاش در مورد این ۳ گزاره چه بود؟
اولین دلیلش قرائت رسمی بود که از سبزواری وجود داشت. اینقدر این قرائتها تخت و رسمی پیرامونش بود که ذهنها را به این سمت میبرد که سبزواری یک استعداد شعری داشت و این استعداد را در جهت تنها مدح و ثنای حکومت استفاده میکرد. اما وقتی به آرشیوها و حرفهای کمتر شنیده شده از سبزواری رجوع کردیم، دیدیم سبزواری واقعی با این قرائت رسمی همخوانی ندارد.
بالاخره سبزواری شاعر منتقد است، حکومتی است یا انقلابی؟
به نظرم استاد سبزواری به معنای واقعی، انقلابی است چون به وقتش منتقد است و به وقتش هم حکومتی. اگر بخواهیم قیاس بین هنری بکنیم سبزواری حاتمیکیای عرصه شعر است یا بالعکس. یک وابسته آزاده. به وقتش حمایت میکند و لحظهها را ثبت میکند، به وقتش از حقوقهای نجومی و دزدیها انتقاد میکند، به وقتش از امید میگوید و به وقتش از مسئولان نالایق گله میکند. به قول خودش:
نیست این خانه سزاوار خیانتکیشان
که به جز بندگی خصم نزاید زیشان
انتخاب من و تو گر ز سر جهل بود
باز سربار وطن ناکس نااهل بود
دورههای تاریخی که مرحوم سبزواری با آن مواجه بود چقدر موثر در تغییر فنوقوام شعر او بود؟
حتما به فراخور شعر مرسوم آن دوره و رفاقتها و قرابتهایی که با شعرای دیگر داشت، تفاوتهایی در جنس شعرها بود. مثلا در سرودههای اولیهاش، عموما شعرها سنتی آن دوره بود و با امثال شاعرانی چون اوستا و فیروزکوهی قرابت داشت. هرچند به دلیل جنس شعر اعتراضی او، لطافت شعری به مراتب کمتر بود. سبزواری یک شاعر محتواگراست و به همین دلیل به فراخور اشعاری که درباره اشخاص یا مناسبتها میگوید به نماد و نمادسازی توجه ویژهای دارد و به قول مقام معظم رهبری، مضمونساز بود. هرچه به روزهای انقلاب نزدیکتر میشد، این قریحه شعری قویتر میشود. به همین خاطر بهترین شعرهای او در دوره انقلاب سروده شده است. سبکهای خراسانی و عراقی و گاهی هندی از سبکهای مورد علاقه سبزواری بود.
استاد سبزواری برای تقویم تاریخ انقلاب و مناسبتهای مختلف شعر سروده، آیا نمونههای تاریخی و جهانی این شکل شاعر را داریم و آیا در این زمینه پژوهشی شد؟
در دنیا بیشتر کسانی که تاثیر از یک اتفاق دارند بیشتر از فرم مستند و نمایشنامه استفاده میکنند تا شعر. افراد محدودی مثل ویلیام باتلر هم که شعرهای آمیخته با موضوعات سیاسی و اجتماعی میگفت متاثر از انقلاب فرانسه و در اعتراض به وضع ایرلند بود. امروزه البته ترانههای سیاسی در قالب رپ در جهان همهگیر شده است اما حماسه و حمایت از سیستم ایدئولوژیک در کمتر شاعری با این سطح پیدا میشود و اگر بوده، بنده مطلع نیستم.
آیا بخشهایی از مستند «آقای حمید» برای پخش تلویزیونی حذف شد؟ چرا؟
یکی از بخشهای مهم مستند درباره فتنه سال ۸۸ بود که میخواستیم نشان دهیم، حمید سبزواری مقداری به دلیل شرایط آن روزها، مثل بعضی دیگر از شعرا، نسبت به وضعیت سیاسی و اجتماعی مکدر بود و حتی در دیدار رهبری هم شرکت نمیکند. البته در مستند این قسمت آمده بود که به مرور به دلیل اتفاقاتی که پیش آمد، صف معترضان از اغتشاشگران جدا شد و این گرههای ذهنی آقای سبزواری هم باز میشود و در جلسات بعدی شعری با رهبری حاضر میشوند و آن شعر معروف «خوشنشینان ساحل بدانند موج این بحر را رامشی نیست» را میخوانند که بسیار شعر جد و حماسی و به قول رهبری جوانانهای است. به دلایلی این بخش حذف شد و شاید در نسخه کاملتر در فضای مجازی نشر بشود. اتفاقا با جاگذاری این بخش میخواستیم به مخاطب نشان بدهیم که سبزواری اگر شعری در حمایت از نظام سرود از آزادگی و غلیان حس درونی خودش بود. سبزواری نشان داده بود که میشود هم انقلابی بود و هم منتقد. اگر هم برای او شبههای پیش آمد، به خانه همسایه فرار نمیکند و تنها به زیر زمین خانه میرود بدون تخریب ساختار. این بخش اتفاقا جواب آن سه گزاره ابتدای مستند بود که میپرسید سبزواری حکومتی بود، منتقد بود یا انقلابی؟
اشعار حماسی سبزواری را به غیر از محمدگلریز و اسفندیار قرهباغی خوانندگان دیگری همچون شهرام ناظری و حسامالدین سراج هم خواندهاند. چرا در مستند از آنها استفاده نشد؟
افراد دیگر مثل آقای شمسایی و گروههای چندنفره سرود هم بودند. اولا ما مدعی نبوده و نیستیم که در این مستند به همه ابعاد زندگی استاد سبزواری پرداخته شده است. دنبال زنجیری بودیم بین زندگینامه او و شعرهای مناسبتی مهم او و روایت منطقی بین این دو مولفه با جریانشناسی سیاسی و اجتماعی قبل و بعد از انقلاب. به همین خاطر اولویت دستهبندی برای ما خوانندهها نبودند بلکه اشعاری بودند که خط تاریخی روایت را حفظ میکردند. بعضی از این شعرها اصلا توسط کسانی خوانده نشد مثل ماجراهای قحطی ایران یا ملی شدن نفت، بعضی توسط گروههای سرود خوانده شد.
این مستند، پرتره سبزواری را در بستر روایتهای مختلفی قرار میدهد ولی به سرعت از کنار هرکدام عبور میکند. مثلا اگر او را متولد سبزوار معرفی میکند، نظر اهالی شهر را نمیپرسد و نشان نمیدهد. دلیل خاصی داشت؟
بله، اول اینکه به سرعت عبور میکنیم چراکه میخواهیم ریتم کار حفظ شود. اگر قرار به توقف در هر ماجرایی بود حتما کار خستهکننده میشد به اضافه اینکه در سبزوار هم با تنها فردی که از دوران زندگی سبزواری در آن منطقه بود مصاحبه کردیم که یک خانم پیر و کمسوادی بود و افراد دیگر همدوره او به رحمت خدا رفته بودند. این را بدانید که سبزواری از دهه ۴۰ به تهران آمده و پیدا کردن افراد زنده بسیار سخت بود. در موضوعات مختلف هم به فراخور شعرها و خاطرات در پس شعرها به حوادث فقط تک اشارهای گفته میشود چراکه نمیخواهیم اصل ماجرا که زندگی سبزواری است به حاشیه برود.
سخن آخر؟
در آخر باید از علی فروغی مدیر شبکه ۳ تشکر کنم که از این مستند و نگاه جدید به زندگی حمید سبزواری حمایت کردند.
فرهیختگان