سینماسینما، احسان طهماسبی
شهید ستاری، پرچمدار تفکری ملی و پالوده از سیاستزدگی و موضعگیریهای شتابزده و وابسته است. پرداختن به وجوه میهنپرستی و اشاره به گوشههایی از زندگی شهید ستاری که وجه پررنگتری از رویکرد فراجناحی او در مواجهه با مسائل اساسی کشور دارد منصور را به نمونهای مثالزدنی از تفکری تبدیل کرده است که بهدور از کلیشههای مرسوم و موضعگیریهای سیاسی، قصد در ارائه تصویر قهرمانی میهنپرست و وارسته دارد که مأموریت ملی- میهنی برایش در اولویت بود. این شخصیت گرانسنگ و مغر متفکر فراتر از زمانه خود، در فیلم منصور، قهرمانی است که بدون ایراد و خطا نیست و در رویکردی مثبت و بهدور از تفکرات قهرمانسازی و اسطورهپروری مرسوم فیلمهای دفاع مقدس ساخته شده در سالهای آغازین انقلاب اسلامی، پای اشتباهات و خطاکاریهایش میایستد. در واقع منصور، هرچند بهواسطه ناپختگی فیلمساز فیلم اولی خود دچار نقصانهایی شده و فاصلهگذاریهایی میان فیلم و مخاطب بهوجود آورده است اما در پیشبرد داستان و اجرای دقیق فیلمنامه به شیوه مرسوم و کلاسیک، بهخوبی عمل کرده و توانسته در پرداختن به ابعاد زندگی منصور ستاری در زمان مشخصی که داشته خوب عمل کند و تصویری ماندگار از او در ذهنها باقی گذارد. از سوی دیگر، منصور در انتخاب بازیگران و با بهرهگیری از حضور چهرههای تئاتر، علاوه بر اینکه به اجرایی مستندتر از روایت زندگی شهید ستاری رسیده، توانسته با کمرنگ کردن تاثیر قضاوتها و پیش فرضها نسبت به بازیگران فیلم و به مدد بازی تحسینبرانگیز نقشهای فرعی و همچنین حضور محسن قصابیان در نقش منصور ستاری (به عنوان چهرهای با حضور کمرنگ در سینما)، تصویری عینیتر و نزدیکتر به واقعیت داستان ارائه دهد.
رویکرد داکیومنتری فیلمساز در منصور، بهگونهای وسواسگونه، نقش پررنگی در دراماتیزه کردن داستان زندگی ستاری در فیلم ایفا کرده است و هرچند که این موضوع به وجوه واقع گرایانه اثر کمک شایانی کرده و توانسته در بازنمایی بدون فیلتر زندگی ستاری کمک کند اما در پرداخت نهایی، منصور در فضایی بین درام سینمایی و مستندپرتره معلق است و در شیوههای فنی هم پیرو اصول هر دو رویکرد تصویری است.
عنوان فیلم منصور در رویکردی مینیمال، نامگذاری ساده و در عین حال گویا برای فیلم است؛ قهرمانی پیروزمند که بهدور از تکلف و ظواهر تصنعی و بروکراسی سازمانی و تعلقات سیاسی، به شخصیتی مثالزدنی و الگویی برجسته در تاریخ معاصر ایران بدل شده است.
تیتر برگرفته از شعری از حافظ: شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل/کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها (حافظ)