یک منتقد تلویزیونی معتقد است که قصه سریال «از یادها رفته» کاملا امروزی است که در بستر گذشته به تصویر کشیده شده است.
به گزارش سینماسینما، «حسین سلطان محمدی» منتقد تلویزیون و سینمادر نقد سریالهای ماه رمضانی تلویزیون و با اشاره به سریال «از یادها رفته» به کارگردانی بهرام بهرامیان گفت: اول اینکه سنخیت این سریال را با ماه رمضان متوجه نمیشوم و در کلیت عجیب است که هیچ کدام از سریالهای امسال ماه رمضانی نیستند.
وی با اشاره به اهمیت نوع روایت و قصهگویی در سریالها نیز گفت: برای مثال پایتخت ۵ را با اینکه مناسبت نوروز در آن نبود، میشد در کنار خانواده به راحتی نگاه کرد. نحوه بیانش طوری بود که میشد استنباطهای خانوادگی و اخلاقی بسیاری از آن کرد. اما در کدامیک از این سریالهای امسال ما چنین چیزی میبینیم؟
این منتقد ضمن بیان اینکه برای سریال رمضانی نباید رنج سنی در نظر گرفت، افزود: برایم عجیب است که در برخی قسمتهای سریال «از یادها رفته» هشدار ۱۲+ دیده میشود! و وقتی مخاطب ۱۰ قسمت سریال را دیده به او میگویند که چشمهایت را ببند که کاملا اشتباه است.
وی در تحلیل سایر شخصیتهای این سریال نیز بیان داشت: در این سریال چند شخصیت اصلی به ما نشان دادند. شکوه السلطنه مستوفی خلاف دارد، دخترش فروغ خلاف دارد، برادرش محرم خلاف دارد، پسرش مهراد خلاف دارد و این جمع خانوادگی همه خلافکارند. از اینها که بگذریم به افرادی میرسیم که مواد مخدر توزیع میکردند و پسر و پدری را کشتند. در ادامه به خسرو مهرگان با بازی حسین یاری میرسیم که انبار را میزند و میگوید مال مردم را به آنها میدهیم و بعد دستور میدهد که مهراد را بکشید و فردی او را نجات میدهد که خارجی است و او اتکا به فرد خارجی دارد، نه حکومت.حالا شما حساب کنید یک مجموعهای صد در صد آشفته دارید، لااقل در این داستان یک آدم معقول بگذارید که ما بدانیم قصه ختم به خیر میشود!
سلطان محمدی با اشاره به دیالوگی که در سکانسی بین مهربانو و دختری که نمیخواست کشف حجاب کند برقرار شد، نیز گفت: شخصیتهای این سریال به خوبی پرورانده نشدند، مثل مهربانو که تکلیفش با خودش مشخص نیست و در همین سکانس به آن دختر میگوید این حجاب چیه که تو روی سرت گذاشتی و به همین خاطر اذیت میشی؟ از آن طرف ماموری که دختر را آزاد میکند میگوید من پول گرفتم تا شما را آزاد کنم.
این منتقد ادامه داد: دختری که از بیمارستان نجات پیدا کرد، پدرش در انتخاب شوهرش دقت کافی نداشته و از طرفی شوهرش دوست دارد تا او را به مجلس مهمانی بی حجاب ببرد. در ادامه این شخصیتها فریده زن بابای مهربانو پروتزی در دهان دارد که بیشتر خندهدار است تا اینکه به روند قصه کمک کند و او هم چادر به سر دارد!
وی با اشاره به تنها نکته مثبت این سریال نیز گفت: تنها نکته مثبت این سریال پوشش مهربانو است و بهتر بود در شرایط فعلی جامعه که کشمکشهایی برای حجاب داشتن یا نداشتن است، پوشش ظاهری مهربانو را در جهت مثبت برداشت میکردیم.
این منتقد درباره عدم تطابق زمانی داستان این سریال با واقعیت تاریخی نیز بیان داشت: کارگردان مصاحبه کرده که داستان در سال ۱۳۱۹ میگذرد و دوران جنگ جهانی دوم که مردم ایران در فشار اقتصادی هستند. اما در «از یادها رفته» هیچ خبری از جنگ نیست و شهر کاملا آرام است. نکته بعدی هم این است که در سال ۱۳۱۹ که رضا شاه روی کار است، چطور میشود که مستوفی الممالک قجری قدرت دارد؟
وی ادامه داد: اینکه اصرار بر این دارند که این سریال مثل شهرزاد یک کاراکتر حتما روزنامهنگار داشته باشد را اصلا متوجه نمیشوم. معتقدم تمام داستانی که نشان داده شده کاملا امروزی است منتهی آن را به دوره تاریخی و گذشته بردهاند تا نقدی بر شهرزاد داشته باشند.
این منتقد ادامه داد: اگر تهیه کننده و کارگردان لااقل یک اثر تاریخی در کارنامه کاری خود داشتند، نکات ریزی که به آن دقت نشده بود را کمتر میدیدیم. حالا ماندم آن دسته از دوستان و منتقدانی که زمان پخش سریال «در چشم باد» مدام به نکتههای ریز و گافهای کارگردان ایراد میگرفتند، چرا الان ساکت ماندند؟
سلطان محمدی ضمن بیان اینکه در این سریال هیچ تغییر لوکیشنی نداریم، افزود: خانه اصلی را بارها در سریالهای مختلفی دیدیم. کوچهها همان کوچههای شهرزاد است، ساختمان مرکزی و زاویه دوربین همان است. تجارتخانه مهراد همان ساختمان روزنامه فرهاد در شهرزاد است. بدون تعارف باید گفت که این سریال آگاهانه در نقد شهرزاد نوشته و ساخته شده است. با این تفاوت که در آنجا روابط تعریف منظقی داشتند اما در اینجا نه.
این منتقد درباره شباهت بین کاراکترهای اصلی «از یادها رفته» و فیلم «داشآکل» نیز گفت: قهرمان اول فیلم «داشآکل» حسین یاری است و هلیا امامی نقش مقابل او است و احساس میشود عوامل سازنده سریال «از یادها رفته» این فیلم را دیدند و به این نتیجه رسیدند که این دو مکملهای خوبی برای هم هستند و بر همین اساس برای نقشهای اصلی سریال خود انتخابشان کردند.
وی با اشاره به اینکه چرایی کشته شدن یکی از سه کاراکتر اصلی هنوز برای ما مبهم است، گفت: نمیدانم چرا شخصیت مهراد در قسمت ۱۰ سریال کشته شد! چراکه هیچ کارگردانی شخصیت اصلیاش را آنقدر زود از دور حذف نمیکند. از طرفی رضا یزدانی میخواهد همان رفتارها و نگاههای شهاب حسینی در شهرزاد را داشته باشد منتهی با زاویه دوربینهای عجیب و غریب درنیامده است. در کل ارتباط بین شخصیتها هیچ منطق و پایهای ندارد. از طرفی داستان سر موضوع انحصار دخانیات بیتکلیف است و بعد اینکه نام سریال هیچ چیزی را برای ما تداعی نمیکند که متوجه سیر منطقیاش شویم. چه چیزی و چه کسی از یادها رفتهاند؟ که با گذشته ۲۰ و اندی قسمت مخاطب هنوز چیزی در اینباره متوجه نشده است.
وی در نقد سریال «برادرجان» به کارگردانی محمدرضا آهنج نیز گفت: کارگردانی این سریال قوی است و متن خوبی هم دارد و همین که سریالی ساختند که توانستند علی نصیریان را در آن جای دهند باید کلاهمان را به هوا بیندازیم.
این منتقد درباره نگارش فیلمنامه «برادرجان» نیز گفت: قطعا نمیتوان توانایی سعید نعمت اله را در نگارش داستان نادیده گرفت. اما نکتهای که در این سریال وجود دارد عدم تفاوت در گریم حسام منظور است که با بانوی عمارت هیچ فرقی ندارد.
وی با اشاره به حضور کلاه مخملیها در سریالهای امروزی نیز بیان داشت: درست است در سریالهایی مثل از یادها رفته میتوان حضور کلاه مخملیها را پذیرفت اما نمیدانم چه اصراری است که بعد از چهل سال در اغلب سریالهای تلویزیونی حتی در گوشه تصویر ما یک کلاه مخملی ببینیم و آنها را به رخ بکشند. تعبیرم این است که سینمای ما آگاهانه به سمت احیای دوره گذشته و حمله به سینمای امروز و حمله به جمهوری اسلامی و چهل سال انقلاب اسلامی میرود.
منبع: فارس