سینماسینما، علیرضا نراقی
مستند «مهین» ساخته محمدحسین حیدری درباره پرونده یک قاتل سریالی زن در قزوین به نام مهین قدیری است که در سال ۸۹ به قتل شش نفر محکوم شد. فیلم در رکود سوالبرانگیز سینمای جنایی ایران –که یکی از پرطرفدارترین گونههای سینمایی است- در درجه اول میتواند آن بهت و تاثیری را که یک فیلم خوب جنایی روی مخاطب دارد، دوباره در سالن سینما زنده کند، آن هم با یک ارزش افزوده، یعنی مستند بودن. بخشی از روند ماجرا در گفتوگوهایی که با بازپرس، دادستان و بازجویان پرونده انجام شده، روایت میشود. اما در کنار این گفتوگوها و حضور راوی، فیلم در عناصر ساختاری تلاش میکند داستانش را به شکلی سینماییتر با الگوهای ژانر بیان کند. به همین دلیل هم «مهین» نه فقط برای کسی که علاقهمند به پیگیری یک روایت مستند است، بلکه برای هر مخاطبی که یک داستان پرکشش در سینمای جنایی او را جذب میکند، سرگرمکننده و اشتیاقآور است. فیلم در یکسوم ابتدایی، یعنی همان پرده اول فیلمنامه، ایجاد معما میکند و با استفاده از عناصر فرمالیک فیلم جنایی تعلیق به وجود میآورد. در پلانهای مختلف نشانهها و عناصر جزئی مربوط به هر قتل را میکارد و همه آنها را در روند داستانگویی و حل معما به کار میبرد. اما مستند «مهین» پا را از مستند بودن و خلق یک روایت جنایی جذاب فراتر میگذارد و مثل هر فیلم خوب در این گونه به هزارتوی شخصیت پیچیده خود سفر میکند. درست پس از ۳۰ دقیقه قاتل بازداشت میشود و حالا کار فیلم یافتن دلایل، انگیزه و درونیات نادیدنی و پنهان شخصیت است. از اینجا عنصر دیگری به روایت اضافه میشود که فیلمهای آرشیوی بازسازی صحنه جنایت از سوی خود مهین و گروه تحقیق پرونده است. فیلم حالا مانند یک مستند تحقیقی از یک سو و یک درام روانشناختی از سوی دیگر، ما را به ژرفای ماجرا میبرد. این همنشینی مستند تحقیقی و درام روانشناختی چنان بهاندازه و پخته اتفاق افتاده که از همنشینی تمام عناصر مختلف و متضاد ساختاری، یک فیلم خوشساخت و منسجم عمل آمده است. شاید این تا حدودی شبیه خود مهین است؛ زنی سرشار از تناقض که درنهایت همه تناقضات و تضادهایش از او شخصیتی منحصربهفرد و یگانه به وجود آورده. اینجا روند تکاندهنده است. تناقضات شخصیت مهین، آزردگی از اعمالش و از سوی دیگر، عدم پشیمانی او از جنایتها، لذتی که گویا از قتلها برده و هوش اعجاببرانگیز در گرفتن تصمیمات مهم در ثانیههایی کوتاه و در عین حال تلاش همهجانبهاش برای حفظ و نجات خانوادهاش همه در کنار هم او را در منطقهای فراتر از قضاوت و احکام کلی روانشناختی قرار میدهد.
فیلم این دقت و وسواس در داستانگویی را در اجرای میزانسنها، خاصه در صحنههای پرسهزنی مهین در شهر، و همینطور ساخت بصری اعم از رنگ، نور، حرکت دوربین و… ادامه داده است و درنهایت به یک فیلم خوشریتم رسیده که مخاطب را سیراب میکند.
منبع: ماهنامه هنروتجربه