سینماسینما، هوشنگ گلمکانی
با بازی در همان تکسکانس معروف قهوهخانه فیلم قیصر، در نقش یک جوجهجاهل کتکخورده پررو (و اجرای مشهورترین تکگویی کل تاریخ سینمای ایران) به شهرت رسید و با این که طی یک دهه فعالیتش در سینمای ایران در نقش اول چند فیلم هم بازی کرد اما پرسونای آشنای سینمایی بهمن مفید همان جوجهجاهل قیصر بود. با این حال، در واقعیت و در مناسبات سینمایی، بهمن مفید مظهر اعتمادبهنفس بود و خودش را فراتر از این نقش تقدیری میدانست. نقش جاهل جغله کلکباز شوخطبع همچنان با او ماند. با این که در موقع لازم میتوانست خشن هم باشد (داشآکل) اما میمیکهایش و بهخصوص حالت خاص لبهایش و همان چشمانی که گاهی شرربار بود، جان میداد برای طنز. از همین رو بود که حتی موقع قرار گرفتن در نقش نوچههای جاهل اصلی فیلمها، با وجود ماهیت ذاتاً خشن نقشها، از او طنز صادر میشد (طوقی). حتی در برخی از نقشهای اولش هم این ویژگی را داشت (رضا هفتخط، خانواده سرکار غضنفر). تعداد نقشهای اول بهمن مفید را که فهرست کنید، کم نیستند اما کمتر کسی او را با این نقشها به یاد میآورد. خودش به طرزی آشکار مدعی نقشهای مهم و اول بود و اعتقاد داشت جایگاهش کمتر از قهرمانان محبوب فیلمها نیست.
یک بار در دفتر مجله «ستاره سینما» شاهد این ادعا بودم. تازه طوطی (زکریا هاشمی) را بازی کرده بود؛ فیلمی که هیچگاه به نمایش عمومی درنیامد. او و هاشمی نقش دو رفیق صمیمی را داشتند که مدام در عشرتکده حقیر شهر پرسه میزدند. با این که نقش هر دو تقریباً هماندازه بود اما «هاشم» بیش از رفیقش مورد توجه زنها بود و همین، مایه اعتراض بهمن مفید شده بود. برخاسته بود و با ژستی حقبهجانب، همراه با زبان بدن و میمیکهای خاصش، میگفت: «واقعاً خودتان قضاوت کنید؛ من بهترم یا او؟» البته این مفهوم و مدعا را با ادبیات دیگری میگفت اما ذرهای شوخی در کلامش نبود، گرچه حتی میشد طنز تلخی از آن استخراج کرد. او در واقع مدعی بود که از هر نظر آدم موجهتر و مهمتری است و باید شخصیت اول و محبوب فیلمها باشد، چون تماشاگران هم او را دوست دارند.
یک بار هم سال ۱۳۵۸ شاهد صحنه مشابهی بودم. کارگردانی به نام میلاد (که گویا نامی مستعار بود و بعدها هم دیگر نشانی از او ندیدیم)، سال قبلش فیلمی به نام هجرت ساخته بود؛ حاوی کنایههای نمادین سیاسی با بازی فرامرز قریبیان و بهمن مفید. نمایش فیلم به دلیل وقوع انقلاب به پس از آن موکول شد و پیش از نمایش عمومی، روزی در سال ۵۸ جلسهای تشکیل شد در «ایرانفیلم» برای نمایش خصوصی آن. «ایرانفیلم» همین محل فعلی خانه سینما در خیابان بهار و سالن نمایش آن هم (پیش از بازسازی اوایل دهه ۱۳۷۰) همین سالن فعلی بود اما پرده نمایشش روی دیوار مقابل پرده فعلی قرار داشت. پس از پایان نمایش فیلم، قرار بود دهبیست نفر حاضر در سالن، بمانند و کسانی که نظری دارند بگویند. اما پیش از بحث و گفتوگو، زندهیاد بهمن مفید از جا برخاست و گفت مایل است قبل از اظهار نظر حاضران، نکتهای را بگوید. نکتهاش هم خیلی خلاصه این بود که او بازیگر مهمتری در مقایسه با فرامرز قریبیان است و چرا در تیتراژ فیلم، اسم قریبیان قبل از او آمده است؟ درست با همان جدیتی که دوسه سال پیش درباره مقایسه خودش با زکریا هاشمی میگفت. در ابتدای صحبتهایش برخی شاید فکر میکردند قصد شوخی دارد اما نه؛ اصلاً شوخی نبود.
دوست ازدسترفتهام زندهیاد احمد کریمی که در این جلسه حضور داشت، مثل همیشه با صراحت تندوتیزی که در نقد و کلامش داشت از جا برخاست و ضمن اعتراض به بهمن مفید و قطع کردن صحبت او، گفت: «این فیلم سر تا پایش اصلاً چی هست که نقش اولش شما باشید یا دیگری؟ توی این مملکت انقلاب شده و همین روزها این همه حادثه دارد در کشور میافتد؛ شما مثل گذشته در فکر چنین چیزهای پیشپاافتادهای هستید؟» (نقل به مضمون). با این اعتراض احمد، ولولهای درگرفت و حتی خود زندهیاد مفید هم به دلیل فضای آن روزها، کوتاه آمد و پیش از آن که امکان بحث و گفتوگویی درباره فیلم بشود مجلس به هم خورد و همه به خیابانهای ملتهب آن روزگار رفتند.
در سینمای آمریکا به شخصیتهای مکمل منفی و شاخص فیلمها heavy میگویند که سد راه قهرمان میشود، همان آنتاگونیست، و چنین نقشهایی برای بسیاری از بازیگران، نقش مطلوب تلقی میشود. بهمن مفید یکی از heavyهای اصلی و ازیادنرفتنی یک دهه از سینمای ایران بود، هرچند شاید خودش قدر و منزلتی برای این گونه نقشها قائل نبود و با این که دریادماندنیترین نقشهایش همینها بودند اما او آرزوی نقشهای اول و مثبت و محبوبی را داشت که مورد توجه شخصیتهای زن فیلمها بودند. بهمن مفید، هیچگاه بازیگر مورد علاقهام نبود اما تأثیر حضور او چنان بود که شمایل لوطیها و جاهلها را در فیلمها و سریالهای بعد نیز شبیه خودش ساخت (زندهیاد یدالله شیراندامی هم هیبت مشابهی داشت)، هرچند که در سینمای پس از انقلاب، از این گونه نقشها کمتر بودند اما همانها هم که بودند انگار از روی ظاهر و فیگورهای بهمن مفید و شیراندامی (با موهای فرفری و گاهی وزوزی) ساخته شدند. به جاهلهای سریالهای حسن فتحی نگاه کنید، و به چند عشق سینمای دوستدار تیپهای جاهلی که در هر گردهمایی سینمایی و هر تشییع جنازه سینماگران، با یونیفرم و همان چهره آشنای تیپ جاهلی بهمن مفید، با حالتی جلوهگرانه به میان جمع میآیند.