سینماسینما، روحالله هاشمی
اگر می خواهید خدا را بخندانید، از برنامههای خود به او بگویید! این شاید بهترین توصیف از زندگی طنز گونهی ماست که اتفاقا نقل قولی منصوب به وودی آلن است.
شادروان هم به شکلی تلاش دارد مخاطب را در همین موقعیت قرار دهد و شاید او را وادار به خنده کند، برنامه های شکست خوردهی عده ای که گمان میکنند زندگی بعد مرگ پدر خانواده برایشان شرایط بهتری را رقم میزند.
دیالوگ «من خیلی فکر کردم» یکی از بهترین مثال هایی است که تکرار آن از زبان یکی از شخصیت های داستان شما را به دنیای پوچ و امیدوارانه (شما بخوانید خوش خیالی) وارد میکند.
تدوین با روایت قصه همسو است لحن فیلم تغییر نمی کند و مخاطب نباید خودش را مجددا برای جستوجوهای ابلهانه و خسته کنندهی پایانی آماده کند. بازی خوب سینا مهراد در نقش نادر به دل می نشیند و در کنار گول زدن های ساده لوحانهی دایی اسد خنده را به لب ها می آورد و تدوین خللی در القا این حس به بیننده وارد نکرده است. شاید مهمترین نقش تدوین در همین است که همهی حرکات (اکت ها) بازیگران را به اندازه و با طول متریک مناسب به نمایش میگذارد که تماشاگر با یک فیلم کمدی سطحی مواجه نشود.
برخلاف آثار کمدی که بیشتر بر روی لودگی و تیکه کلام های مبتذل برای خنداندن مخاطب تکیه میکنند فیلم نمازی تلاش می کند تا با زبانی ساده و در قالب موقعیت سازی خنده را از مخاطب خود طلب کند. اگر چه شاید نقص هایی در برخی سکانس ها دیده میشود ولی در کل تدوین همراه با ضرباهنگ فیلم تلاش میکند بستر مناسبی برای ارائهی طنز بهتر بازیگران ارائه کند.