سینماسینما، همایون امامی
ساتیار امامی عکاس است. عکاس خبری مطبوعات و عضو انجمن صنفی عکاسان مطبوعات ایران. عکاسی خوانده است و از دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد تهران مدرک کارشناسی دارد. سالها دبیر عکس مطبوعات شناختهشده ایران بوده است: ضمیمه ایرانشهر روزنامه همشهری، کارگزاران، جام جم، مجله ۲۴ همشهری. تجربه هایی هم در زمینه عکاسی فیلم دارد: «چه خوبه که برگشتی» (داریوش مهرجویی)، «رسم عاشق کشی» (خسرو معصومی)، «بغض» (رضا درمیشیان) و… با این زمینه ها روشن می شود که دستی در عکاسی و پایی در سینما دارد. مستندسازی را هم از دفتر سینمای جوانان گرگان آغاز کرده با اثر مستندی چون «عاشورا در آشوراده»، و دست آخر اینکه متولد ۱۳۵۴ است.
در جریان یورش تروریستی گروه داعش به ساختمان مجلس در هفدهم خرداد سال ۹۶ عکسی در مطبوعات منتشر می شود که خیلی زود در سطحی جهانی بازتاب گسترده ای می یابد. بازتابی که با خود زندگی کودکی به نام عماد اسماعیل نژاد را متحول می کند. فیلم با رویکردی انتقادی به این حادثه می پردازد. حادثه ای که بازتاب جهانیاش بی اعتنایی مسئولان را به توجه بدل کرده و زمینه را برای بهبودی عماد کوچک مهیا میکند.
«شرح یک عکس» فیلم نسبتا خوش ساختی است که با اتکای تدوین و ضرباهنگی سنجیده و تند – البته تا نیمه های فیلم – موفق می شود مخاطب را از همان آغاز با خود همراه سازد. امامی موفق می شود با کاربرد تعلیقی سنجیده از همان آغازِ فیلم نظر مخاطب را به خود جلب کند و با تقطیع سریع مصاحبه ها به هم و در عین حال به مواد آرشیویِ روز حادثه، فضای سینمایی جذابی بیافریند که
شاید تا دیدن فیلم باید جزئیات آن را در اخبار روزنامه ها و فیلمهای خبری تلویزیونی می جستیم. امامی در این فیلم میکوشد تمامی افراد و جزئیات روز حادثه را به نوعی در فیلم خود بازتاب دهد. تمامی فیلم هایی که از روز حادثه برداشته شده اند، در فیلم مورد نمایش قرار گرفته و با فیلمبردارانشان در مورد جزئیات و چگونگی آن گفتوگو می شود. عکاسان خبری متعددی از خبرگزاری های مختلف که روز حادثه در محل حضور داشته اند، از مشاهداتشان می گویند و باعث می شوند مخاطب درک و حسی روشن و کامل از نخستین لحظات تا پایان واقعه داشته باشد. در ادامه امید وهاب زاده از چگونگی ثبت عکس تاریخی اش می گوید و اینکه در مقطعی نیرو های امنیتی و انتظامی از کار آنها ممانعت به عمل آوردند؛ ولی با این وصف او موفق می شود عکس خود را بردارد و نام خود را به عنوان عکاس خبری سال ۱۳۹۶ در جامعه عکاسی ایران ثبت کند. فیلم در روند روایتش از روز واقعه بر عماد اسماعیل نژاد و بیماری او متمرکز می شود، از تهیدستی پدر او می گوید که میکوشد توجه و مساعدت نهادهای ذیربط دولتی را به خود و کودکش جلب کند. تلاشی که در ابتدا با موجی از بی اعتنایی مسئولان روبهرو می شود تا اینکه عکس وهاب زاده منتشر شده و این بی اعتنایی به توجه و مساعدت جلب می شود. امامی در عین حال می کوشد از مشکلات حرفه ای عکاسان خبری نیز بگوید و ضرورت باز گذاشتن دست آنها در لحظات بحرانی را مطرح کند. این طرح با پیشنهادهای عملی شماری از آنها نیز همراه می شود که بر ضرورت جریان گردش آزاد اطلاعات دلالت دارد، اگرچه همان پیشنهاددهندگان هم خوب می دانند که در این میان کسی به حرف آنها وقعی نخواهد نهاد.
فیلم امامی با استفاده از الگوی پایانی خوش و قرار گرفتن عماد کوچک در مسیر معالجه و توجه و بهبودی، رضایت و خشنودی مخاطب را در پی دارد؛ رضایتی که در آن همه افراد دخیل در ماجرا، از مادر عماد که کودکش را برای جلب توجه مسئولان به مجلس آورده، پاسداری که جلیقه نجات خود را به مادر عماد می دهد، پزشکانی که در رسیدگی و مداوای کودک بیمار در رفتار خود تجدید نظر می کنند، تا عکاسان خبری که اهمیت حرفه ای خود را در جلب توجه اذهان عمومی به طرد خشونت به تماشا می گذارند، همه و همه مورد احترام و اشاره قرار می گیرند. رویکردی که فیلم امامی را با وجود جذابیت های دیداری و سینمایی اش در تدوین و روایت، به سطح گزارشی مسطح و تلویزیونی ولی نسبتا خوش ساخت، فرو می کاهد. اثری که با تبعیت از فرمول ژورنالیستی «هر چیزی که در رابطه با یورش تروریستی داعش به مجلس باید بدانید» سعی می کند لکه ای از کاستی بر دامان فیلمش نچسبد و بهاصطلاح گزارش کاملی از واقعه ارائه دهد، غافل از آنکه طرح همسان و هم ارز جنبه های مختلف واقعه، اگرچه در تکمیل اطلاعات رخداد مفید تلقی خواهد شد، ولی در عین حال به تسطیح فیلم نیز منجر خواهد شد. چنانچه امامی فیلمش را حول یک ایده متمرکز میکرد و موارد جنبی دیگر را در حاشیه و حول آن مورد اشاره قرار می داد، فیلمش به جذابیت و کمال بیشتری دست می یافت. رویکردی که باعث شده برخی صحنه های گویای فیلم از جمله برخورد کلیشه ای رئیس مجلس و وزیر بهداشت و دیگر مسؤلان کارکرد انتقادی خود را به صورتی کم رنگ تر آشکار کنند و در عمومی بودن چشم اندازی که فیلم ترسیم می کند، گم شوند
منبع: ماهنامه هنروتجربه