سعید مروتی منتقد سینما در روزنامه آسمان آبی نوشت :
در هفتهای که فیلمهای تازهای روی پرده آمدهاند، اکران نشدن «عصبانی نیستم»، از نمایش عمومی هر فیلم دیگری مهمتر است. از روزهایی که رضا درمیشیان برای «عصبانی نیستم» پروانه ساخت گرفت و آن را جلوی دوربین برد، حدود پنجسال میگذرد. در این فاصله او دو فیلم دیگر هم ساخت. «لانتوری» پارسال جزو پرفروشهای سینمای ایران بود و «یواشکی» هم قرار است اکران شود. طلسم اکران «عصبانی نیستم» اما شکسته نمیشود. از بهمن ۹۲ که حاشیهها برای «عصبانی نیستم» شروع شد تا همین چند روز پیش که وزیر ارشاد دولت احمدینژاد میزان اطلاعاتش از امور سینمایی را بار دیگر به رخ کشید، درمیشیان سکوت کردهبود؛ سکوت برای حلشدن مشکل فیلمش، وگرنه او که سالها روزنامهنگار بوده بهتر از هر کارگردان دیگری میتوانست جواب منتقدان و معترضان فیلمش را بدهد. میتوانست به پروسه طولانی گرفتن پروانه نمایش و اینکه بارها مجبور به این کار شده، اعتراض کند که نکرد. قبل از آن میتوانست نسبت به رفتاری که با فیلمش در اولین جشنواره فجر دولت تدبیر و امید صورت گرفت معترض شود.
اینکه با محافظهکاری علیرضا رضاداد و با وزیدن اولین نسیم مخالفت با فیلم، «عصبانی نیستم» به شکل دستوری از بخش مسابقه جشنواره سی و دوم فجر بیرون کشیده شد. مشکل «عصبانی نیستم» هم از همان روز شروع شد. از اولین عقبنشینی ارشاد که منجر به سلسلهای از عقبنشینیهای پیدرپی شده و حالا اقلیتی پر سر و صدا و دلواپس میتوانند خوشحال باشند که توانستهاند از اکران «عصبانی نیستم» جلوگیری کنند. در این سالها مدیران ارشاد چند باری تغییر کردهاند ولی داستان «عصبانی نیستم» هنوز تغییر نکردهاست. به نظر میرسد فصل مشترک مدیران امروز و دیروز نه فقدان جسارت که با عرض تاسف فقدان حس مسئولیتپذیری نسبت به شغلی که عهدهدارش شدهاند، باشد. آنها فراموش کردهاند که صیانت از سینماگران یکی از وظایف آنهاست. فراموش کردهاند که دفاع از پروانه نمایشی که خودشان صادر کردهاند وظیفه حداقلی و بدیهیشان است. در این سالها و دستکم در این مورد خاص، مدیران فرهنگی حقیقت را فدای مصلحت کردهاند؛ آن هم مصلحتی که نه ماهیتش خیلی مشخص است و نه دامنهاش. جرم «عصبانی نیستم» اشاره به برخی رخدادهای سال ۸۸ است.
از این اشارات در ممیزیهای گسترده و پیدرپی این سالها، چیز زیادی باقی نمانده، بنابراین اکران فیلم درمیشیان دیگر نباید به جایی بر بخورد. «عصبانی نیستم» حالا به یک اسم رمز تبدیل شدهاست. اسم رمزی که اقلیت دلواپس نسبت به آن حساس شده و از سستی مدیران ارشاد نهایت استفاده را میبرد. مورد «عصبانی نیستم» بار دیگر صحت این نکته را نشان میدهد که وقتی یکبار عقبنشینی میکنی باید تن به عقبنشینیهای بعدی هم بدهی. انفعال وزارت ارشاد وقتی با سکوت خانه سینما همراه میشود، مسیر برای مدافعان رفتارهای فراقانونی هموارتر هم میشود. از افرادی که طاقت تماشای پیکر مجروح «عصبانی نیستم» را هم ندارند انتظاری نیست و ظاهرا باید دیگر هیچ توقعی هم از جامعه اصناف سینمای کشور نداشته باشیم. این سکوت در برابر ظلم آشکار در تاریخ میماند. این به مسلخبردن حقیقت به بهانه مصلحت است و آنها که سکوت و انفعال پیشه کردهاند، تفاوتی با این جماعت دلواپس ندارند.