سینماسینما، حمیدرضا گرشاسبی
هیچکداممان نیستیم که جای کسی یا کسانی را در زندگیمان خالی نبینیم. برادر و خواهر یا دوستی رفته و هیچ هم نشده که کسی توانسته باشد جای او را برای ما پر کند. رفتنشان از سر چه بوده؟ سرطان که عقرب است؛ میزند و نابود میکند. هم از این روست که فیلم «تمام چیزهایی که جایشان خالی است» همه را چنگ میزند و مخاطب خودش میکند. همه ما میتوانیم خودمان را در این فیلم پیدا کنیم، چراکه آمار بالاست. آمارِ از زندگی خارجشدهها بالاست. و از این جهت که فیلم کوشیده پیامی آگاهیبخش را به ما منتقل کند، حاوی ارزش است. و از آنجا که بر نوعی از سرطان نور انداخته و تاریکیهایش را عیان کرده که خیل بزرگی از زنان جامعهمان به آن مبتلا میشوند و هستیشان به عدم تبدیل میشود، ارزشمندتر است، چراکه زنان در کنار مادرانگیشان هسته اصلی خانوادهاند که اگر نباشند، خانواده زودتر و راحتتر بند پاره میکند.
به نظرم فیلم راهی درست را پیش میگیرد برای روایت زندگی و مرگِ ازپیشدانسته مهناز. «تمام چیزهایی که جایشان خالی است» قصد روایتِ داستانی دارد، اما نیتِ تعلیق ندارد. برای همین است که از همان دقایق اول، تکلیف خود را با مخاطبش روشن میکند. فیلم نمیخواهد در پایانش پیچ داستانی بسازد و مثلا اگر همه چیز خوب پیش رفته و زندگیِ مهناز بهسامان شده، ما را در پایان، با شوکِ رفتن او شگفتزده کند یا برعکس، اگر اوضاع برای او خوب نبوده، در پایان برگی دیگر رو کند و مثلا اعجازی را پیش بکشد و مهناز را در کانال زندگی نگه دارد. ما زود میفهمیم که مهناز مرده است. در واقع ما داریم روایت یک مرده را میبینیم از اتفاقاتی که بر او رفته تا نقطه صفر و نیستی. به یاد نمیآورم در سینمای خودمان مردهای بوده باشد که خود زندگیاش را روایت کند. (منظور فلاشبک و راوی سوم شخص و سیر و روندِ کشته شدن و مرده شدنش نیست که زیاد بوده از این نوع و شکل روایت.) از این نظر، شیوهای تازه را در این فیلم شاهدیم ـ به فرض که این روایت از «سانست بلوار» آمده ـ اما اگر حتی تازگی رویکرد فیلم را ملاکی برای امتیاز دادن به آن قلمداد نکنیم، بیهیجان کردن ماجرای زندگی مهناز و خالی کردن آن از شگفتزدگیهای پایانی که معمولا فیلمهای اینچنینی به آن مبتلا میشوند، باعث میشود نمره قابل قبولی به این فیلم بدهیم.
فیلم تا پایان به مهناز وفادار میماند و او را آدم اصلی فیلم میداند، اما با آوردن جمیله نگاه دیگری از یک انسان دیگر را نیز به فیلم تزریق میکند که این مقایسه ضمنی، در جهت یک فرهنگسازیِ درست است. اصولا «تمام چیزهایی که جایشان خالی است» از زاویه فرهنگسازی فیلم پسندیدهای است؛ چه اگر چیزهایی هستند که جایشان در آن خالی است.
منبع: ماهنامه هنروتجربه