علی تیموری از بازیگران جوان و خوش قریحه است. گفتگو با این بازیگر را میخوانید:
آقای علی تیموری چه طور شد بازیگر شدید؟
من چون علاقه زیادی به این حرفه دارم بر این باور بودم که میتونم درونم پرورشش بدم و به ایفای نقش در پروژه های سینمایی و تلویزیونی بپردازم البته الگوی من تو فنون، درک بازیگری تئاتر هنرهای نمایشی بوده که خوب هنرجو را بار میاره و میپزونه و از سال ۱۳۹۰ دارم در نمایش ها مختلف و سالن های حرفه ای به اجرا در می آورم به عقیده من سخت کوش بودن در این حرفه شرط اول هستش که مانا باشی و وجودت را حس کنن تا پیشنهاد ها به سمتت بیان.
چه برداشتی از سینما و بازیگری دارید؟
به نظره من شروع بازیگری کاری دشوار است برای یک علاقه مند ،چرا که بازیگری امروزه حرفه شلوغ و شاید زیاده از حد پر ازدحامی است و رقابت در آن در بدست آوردن یک نقش،هر چند کوتاه، ولی بسیار شدید است وجود خیلی عظیمی از بازیگران با تجربه باعث شده است که این موضوع تشدید بشود و اینکه هوش و خلاقیت ( بازیگر باید فرد باهوشی باشد تا بتواند سریعا با روند فیلم آشنا و متن فیلمنامه را حفظ کند. همچنین در بسیاری موارد که پیش می آید باید از خلاقیت خود در ایفای نقش بهتر بهره بگیرد.)
چه توصیه ای به جوانان عرصه فرهنگ هنر دارید؟
من میگم توانایی، همت، عزم و ایمان جوان امروز کمتر از جوان دهه ۶۰ نیست، اما جوان امروز در معرض تهدیدهای خطرناک فکری قرار دارد که این افکار غلط با ابزارها و وسایل ارتباطی فراوان، در سطح گستردهای قابل انتشار هستند و در این زمینه باید ضمن استفاده از متخصصان، حرفه ای ها و با تجربه های صنف سینما و کسانی که در مسائل ارتباطی سیمایی تجربه دارند، از ابزار فرهنگ هنر نیز حداکثر بهرهگیری صورت گیرد.
تا حالا در چه پروژه هایی بودید؟
در کار نمایش و تئاتر از جمله نمایش الیورتوئیست نمایش سانفرانسیسکو نمایش پدرخوانده اسکارفیس و در سینما رد خون متری شیش و نیم مصادره سرخپوست جاندار مطرب جهان با من برقص به ایفای نقش پرداخته ام.
با چه کارگردان هایی دوست دارید همکاری کنید؟
دوست دارم با آقایان اصغر فرهادی، بهرام بیضایی، داریوش مهرجویی، مسعود کیمیایی، ناصر تقوایی و ابولفضل جلیلی و در عرصه بین المللی هم دوست دارم با کارگردان هایی همچون استیون اسپیلبرگ مارتین اسکورسیزی کوئینتن تارانتینو، کریستوفر نولان، فرانسیس فورد کاپولا، جیمز کامرون، آلفرد هیچکاک (طبعا اگر زنده بود) همکاری داشته باشم.
حرف آخرتون را بفرمائید؟
اصلی ترین مسئله من درک خودم است و سپس یافتن آسانترین راه برای آنکه دیگران هم مرا درک کنند پس بهترین فیلم من لبخند من است و لبخندها خدا را ستایش می کنند.