مائده کاشیان در خراسان نوشت :
خسرو خسروشاهی گوینده و دوبلور پیش کسوت که صدای جاودانهاش در آثار ایرانی و خارجی، در حافظه شنیداری مردم ماندگار شده، تجربه چند همکاری با زندهیاد علی حاتمی را داشته است. او در آثار شاخص این کارگردان مانند فیلم «مادر» و سریال «هزاردستان» به عنوان دوبلور و در فیلم «جعفرخان از فرنگ برگشته» نیز در مقام مدیر دوبلاژ حضور داشته است. به مناسبت سالروز درگذشت علی حاتمی، درباره تجربه خاص همکاری با این کارگردان و ویژگیهای او، با خسرو خسروشاهی گفتوگو کردهایم.
به نظرتان علت ماندگاری آثار زندهیاد علی حاتمی چیست؟
علتش ذهن بسیار بسیار بیدار ایشان بود که پر از ایده، فکر و سواد بود و علاقه عجیبی که به تاریخ گذشته ایران داشتند. من این توفیق را داشتم که در «هزار دستان» و «مادر» با ایشان کار کنم. ایشان بسیار پویا و پرحرکت بودند و ذهن شان پر از ایدههای جذاب و جالب بود. معمولا در فیلمهای فارسی، بعضی از کارگردانها فکر میکنند که مثلا تماشاچی در سینما مینشیند لب بازیگر را میشمارد تا ببیند آیا این جمله را گفته؟ اما آقای حاتمی اگر جمله قشنگتری یادشان میافتاد و میدید آن جمله در سکانس اثرش بیشتر است، عذرخواهی میکرد، خودکار دستش میگرفت و تغییر میداد. این اتفاق بارها برای من در فیلم «مادر» افتاد. این تکنیکی است که گویندهها میتوانند استفاده و دیالوگ را به شکلی که کارگردان میخواهد، اجرا کنند. آقای حاتمی در کارشان بسیار زنده و پرجوشوخروش بودند و وقتی با ایشان وارد کار میشدی، مثل خودشان علاقهمند میشدی که کار هر لحظه بهتر و بهتر شود. «هزاردستان» ماهها طول کشید و فیلم «مادر» هم طولانی بود.
فکر میکنید کیفیت آثار ایشان و شخصیتها چقدر در دوبله خوب و ارتباط برقرار کردن مردم با صدای گویندگان تاثیرگذار بود؟
خیلی تاثیر داشت. یکی از کارگردانهایی که اصلا با صدای سر صحنه میانه خوبی نداشتند، آقای حاتمی بودند. ایشان میگفتند فیلم من دوباره در اتاق دوبله و موقع صدابرداری ساخته میشود. خدا رحمت شان کند، حتی وقتی بیمار و مشغول ساخت فیلم «تختی» بودند، به دلیل این که من واسطهای بودم تا با کسی که در زندگی آقای تختی نقشهایی داشت و با او آشنا بود، ارتباط برقرار کنند، با ایشان دیداری داشتم، فکر میکرد که اگر عمری باقی باشد «دلشدگان» را دوباره صدا برداری کند، چون معتقد بود بازیگران مثلا آقای جلال مقدم، آقای اکبر عبدی و آقای فرامرز صدیقی صداهای قابل توجهی ندارند و میشود دوبله و صدا برداری مجدد کرد. ایشان تجربیات خیلی خاصی با بچههای گوینده داشتند و اکثر فیلمهایشان را صدا برداری کردند. دو ، سه نفر هستند که کارگردانهای مولف اند و گفتن دیالوگهایشان تقریبا مشکل است. آقای کیمیایی، آقای حاتمی و آقای تقوایی.
اگر بخواهید به ویژگیهای شخصیتی خاص مرحوم حاتمی اشاره کنید، چه مواردی را میگویید؟
ایشان بسیار گرم و مهربان بودند و با همه میجوشیدند. خستگیناپذیری ایشان حیرتانگیز بود. بین کار میتوانستیم نیم ساعت یا یک ساعت استراحت داشته باشیم، وقتی از صبح ساعت ۹ میآمد تا ۷ یا ۸ شب، اصلا نمینشست. مدام بین اتاق فرمان و اتاق ضبط در حرکت بود، با بچهها میگفت و میخندید، دیالوگها را عوض میکرد. بعضی میترسیدند دیالوگ عوض شود، ایشان دلداریشان میداد و میگفت این فیلم من است، حالا کمی لیپسینک هم نشد، عیبی ندارد. میخواهم این جمله این طور گفته شود. تا آخرین لحظه با فیلمش زندگی میکرد، تا آخرین فریمی که در اتاق دوبله مشغول کار بودیم، با آن فیلم زندگی میکرد و همین طور در حال ساخت آن بود و ادامه میداد. همیشه یک رواننویس کلفت هم دستش بود. آدم بسیار دوستداشتنی و قابل احترامی بود.
خاطره خاصی از زندهیاد علی حاتمی دارید؟
سر فیلم «مادر» در صحبتهایی که با هم درباره شخصیت «جلالالدین» با بازی آقای تارخ که به جای او حرف میزدم داشتیم، ایشان با نشانیهایی که میداد خودشان را برای من تجسم میکردند و من حس میکردم نقش آقای تارخ به نوعی خود آقای علی حاتمی است. خیلی آرام و با طمأنینه حرف میزد و فرمی که برای بازی گرفتن از بازیگرش انتخاب کرده بود، اینها خاطرات ماندگاری هستند که از شعور و دانش این انسان سرچشمه میگیرد. بر آن چه ساخته بود، احاطه کامل داشت و میدانست چه ساخته و چه میخواهد. فیلم را به مدیر دوبلاژ محول نمیکرد که تو بیا فیلم من را صدا برداری کن، بعد برود بنشیند خانه! نه، تکتک گویندگان را میشناخت، با همه ما انس داشت و با بعضیها رفتوآمد داشت.