عمادالدین باقی در شرق نوشت :
باید بگویم که من متخصص و منتقد سینما نیستم و معمولا در زمینههایی که رشته تخصصیام نیست نظر کارشناسی نمیدهم و الان فقط بهعنوان یک نویسنده و محقق جامعهشناسی و مثل تمامی مردمی که تفننی فیلم میبینند و ممکن است در این میان نظری داشته باشند، درباره تأثیر سینمای علی حاتمی صحبت میکنم. سال گذشته بود که در قطعه نامداران و هنرمندان بر سر مزار علی حاتمی رفتم. به نظرم ادای احترام به شخصیتهایی نظیر او واجب است، چراکه نسل ما از طریق آثارشان با آنها ارتباط داشتیم. من به فیلمهای ایرانی علاقه زیادی ندارم، بهخصوص که در دوره بعد از انقلاب بهخاطر انواع فیلترها خیلی تصنعی شدهاند، اما بعضی فیلمهای ایرانی شاهکارند. سلیقه من به فیلمهایی با تم تاریخی، اجتماعی و سیاسی نزدیک است؛ فیلمهایی که اساسا مبتنیبر واقعیت است، به این دلیل گرایشم به فیلمهای علی حاتمی بیشتر بود؛ از فیلم «طوقی» که پیش از انقلاب ساخته شد و در نوجوانی دیدهام تا فیلمها و سریالهایی که بعد از انقلاب ساخت مانند کمالالملک، سریال هزاردستان و سریال سلطان صاحبقران. علی حاتمی از نظر من آدم خلاق و مؤسسی بود. نمیگویم صاحبسبک، چون ممکن است کسی صاحب سبکی باشد که از خودش نیست. او مؤسس بود؛ فیلمسازی که علاقهمندان فراوانی داشته و دارد. علی حاتمی همیشه برایم قابل احترام است، چراکه توانست در فضایی پر از محدودیت و خط قرمز فیلمهای ماندگار و مفیدی بسازد. قطعا هنر یک هنرمند هم همین است. اینکه کسی با امکانات هالیوود فیلم درخشان بسازد هنر هست، اما اینکه کسی با دست خالی فیلم درخشانی در تراز هالیوود بسازد هنرمندانهتر است. به نظرم مهم این است که او در چه جغرافیایی زیست و کار کرد و توانست آثار شاخصی بسازد. جدا از آثار سینماییاش، او ساخت شهرکی را برای تسهیل نشاندادن تهران قدیم بنا کرد که به مرور تبدیل به یکی از مراکز گردشگری شد و توانست پایهای برای بسیاری از فیلمسازان دیگر باشد.
به نظرم اگر هر شخصی اینچنین میراثی از خودش بهجا بگذارد، عظمتی از میراث برای این کشور باقی خواهد ماند. اما نکتهای که در آثار حاتمی برایم جالبتوجه است و با توجه به دیدگاهی که درباره سنت و تجدد دارم به او احساس نزدیکی بیشتری میکردم تا خیلی از روشنفکران دیگر این بود که علی حاتمی به «سنت» بها میداد. به ایران و فرهنگ ایران توجه میکرد. جنبه فولکلوریک فیلمهایش هم برایم جذاب بودهاند. برای من که علاقههای جامعهشناختی و مردمشناختی دارم، ادبیات عامه در آثارش منعکس میشد. کلمات قصاری که در فیلمهایش بود به مرور زبانزد مردم شد. شاید این جمله را از بسیاری از مردم و در مقالهها و سخنرانیها شنیده باشید که «آیین چراغ خاموشی نیست» یا «همه عمر دیر رسیدیم»؛ این جملات زبان حال خیلی از مردم است و اینقدر ساده و روان در آثار حاتمی بیان میشد که در میان ادبیات مردم رسوخ کرد. از سوی دیگر آثار علی حاتمی در کنار ویژگیهای بصری تحسینبرانگیزش، حرفها و نقدهایی را غیرمستقیم مطرح میکرد. در هزاردستان ظاهرا داستانی تاریخی را میبینید، اما بهراحتی میتوان مشابهسازی کرد؛ مثل بحث قتلهای زنجیرهای که معمولا در آذرماه دربارهاش بیشتر صحبت میشود. با هزاردستان میشود به قتلهای زنجیرهای نگاه کرد. جای حاتمی در سینمای ایران خالی است و حیف که او را زود و در سن کم از دست دادیم.(روزنامه شرق، شماره ۳۳۰۹ پنج شنبه ۱۵ آذر۱۳۹۷ص۱۰).
کانال گفتارهای باقی