عملیات اغوا / نگاهی به فیلم «۲۴ فریم» کیارستمی

سینماسینما، منوچهر دین‌پرست

تصاویری جذاب و زیبا و دل‌فریب شاید بهترین توصیف برای «۲۴ فریم» کیارستمی باشد. کیارستمی در این مجموعه ۲۴ فیلم کوتاه از لحظات ناب طبیعت را که به نوعی ساخته و پرداخته منظومه فکری و ذوقی‌اش است، رونمایی می‌کند. برای کسانی که علاقه‌مند به سینمای کیارستمی هستند، این مجموعه در عین جذابیت می‌تواند راه‌گشا باشد. قبل از این‌که توصیفی از این فیلم‌های کوتاه داشته باشم، دلیل خود را بر این ادعا روشن می‌کنم. فارغ از این‌که کیارستمی به عنوان یک هنرمند معرفی شده و طی سال‌های قبل از مرگ مورد تفقد بسیار قرار گرفته و حتی بعد از مرگ کتاب‌های متعددی درباره او منتشر شد، باید اعتراف کرد او هنرمندی اغواکننده است. نمی‌خواهم از واژه فریب استفاده کنم، اما به‌جد بر این باورم او با جهان تصاویر چنان مواجه می‌شود که گویی خود نیز در آن تصاویر حضور دارد. بر این اساس او توانسته خود را نیز در «۲۴ فریم» قرار دهد و منظومه‌ای از تصاویر و موسیقی و صدا برای ما جا گذارد که نه‌تنها اغوای آن‌ها می‌شویم، بلکه می‌توانیم بخشی از لایه‌های معرفتی کیارستمی را نیز کشف کنیم.

کیارستمی در «۲۴ فریم» گویی در مقام کشف و شهود قرار گرفته و با تمسک به عالم خیال و ذوق اهمیت و حس واقعی عکس را برای ما آشکار می‌کند. او در «۲۴ فریم» با درونی کردن تصاویر برای مخاطب بحران فهم را به ما نشان می‌دهد، که چگونه می‌توانیم از این همه تصاویر ساده و بدیهی به جهانی از زیبایی برسیم. عملیات زیبایی در این تصاویر چنان دلرباست که نه‌تنها دچار نومیدی یا گسست نمی‌شویم، بلکه دچار تنفر از تصاویر کژ و کور و معوج و ازریخت‌افتاده‌ای می‌شویم که تا کنون آن‌ها را می‌دیدیم.

شاید اگر ژان لوک نانسی، فیلسوف فرانسوی، «۲۴ فریم» کیارستمی را دیده بود، قدری در ارائه نظریه بداهیت به کیارستمی دقت بیشتری داشت. او در این‌باره می‌گوید: «بداهت (evidentio) خصلت چیزی است که از دور پیداست. بداهت هم معیاری از دوری‌اش به دست می‌دهد؛ هم از نیرومندی‌اش. آن‌چه از دور پیداست، برای آن پیداست که از چیزهای دیگر بریده می‌شود. جدا می‌شود، مثل دو لکه یا لکه دوگانه.» نانسی معتقد است کیارستمی در آثارش تصاویر را آن‌قدر به‌وضوح می‌کشد و از دور جاده‌های پیچ‌درپیچ را با نمایی باز به مخاطب نشان می‌دهد که تصاویر برای او به عنوان یک تکه بریده‌شده است. حتی در دیالوگ‌های فیلم‌ها، به طور مثال «زیر درختان زیتون»، می‌بینیم که طاهره و عاشقش چگونه به‌سادگی و به‌سهولت غامض‌ترین مفاهیم و معانی را بیان می‌کنند. به عبارتی دیگر، نانسی بر این باور است که تصویر نیز همیشه چیزی است که از متنی برمی‌خیزد، یا از کنه آن متن جدا می‌شود. تصویر نیز همیشه نوعی برش است، نوعی کادربندی است.

بر این اساس کیارستمی در «۲۴ فریم» توانسته فارغ از نوع نگاه‌های ظاهری و مختلفی که به آن می‌شود، کشش خاصی به سمت سادگی و دوری از پیچیدگی اجرا کند. چراکه ورای این دیدگاه ظاهری و در خارج از آن کلیشه، به بینش جامع‌تری هم می‌رسیم. کیارستمی دقیقا همین بینش را هدف قرار داده و می‌خواهد ما را با جهانی از تاویل مواجه کند. با عاشقانه‌های دو اسب یا خرامیدن گاوی در کنار دریا و شنیدن صدای اره برقی که درختی را قطع می‌کند، یا حتی موسیقی دلکش که از پنجره‌ای باز شنیده می‌شود، ما را با تاویل‌های مختلف روبه‌رو می‌کند. ما با ایستادن در ارتفاع درست نه‌تنها تاویل‌ها را به‌خوبی رصد می‌کنیم، بلکه به جهانی از اعمال نیک هنرمند نیز واقف می‌شویم، و این نکته‌ای است که در آغاز مطلب اشاره کردم. تصاویر اغواکننده کیارستمی در «۲۴ فریم» نسبتی وثیق و تکین با اعمال نیک او در چینش این تصاویر دارد. او با برقراری دیالکتیکی هنرمندانه توانسته تصاویری بلورین از طبیعت و جهان اطراف را به ما نشان دهد. اگرچه کیارستمی اعتراف کرده این تصاویر اغلب عکس‌هایی هستند که در طول ۴۰ سال عکاسی کرده‌، اما با چهارچوبی افسون‌زدایی‌شده روبه‌رو هستیم که می‌تواند خصلت متافیزیکی تصاویر را برای ما ترسیم کند

منبع: ماهنامه هنروتجربه

ثبت شده در سایت پایگاه خبری تحلیلی سینما سینما کد خبر 107412 و در روز چهارشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۷ ساعت 10:28:01
2024 copyright.