سینماسینما، حسین یاغچی
ماجرای ماهنامهی سینمایی فیلم بعد از چهار دهه انتشار و اختلافی که منجر به خروج دوبنیانگذار اصلی این رسانه شده نشان میدهد حد نادانستگی مدیران فرهنگی کشور ساکن در وزارت ارشاد تا چه حد میتواند ابعاد فاجعهباری به خود بگیرد. از بزرگترینشان که ادعای ادارهی چند کمپانی رسانهای را دارد تا گذریترینشان همه دکانی راه انداختهاند به نام صدور مجوز امتیاز و مدیرمسوولی ومیگویند این امتیاز را به شخص میدهند و شخص حق ندارد آن را سهامی کند و در واقع با این کارشان راه را برای ادارهکردن یکنشریه بهصورت یک شرکت میبندند و کار را طبق معمول هنر همیشگیشان به گرفتوگیر میاندازند.
البته این فرمایششان یک راه دررو هم دارد به این صورت که امتیاز نشریه بهصورت حقوقی ثبت شود و شرکتی باشد و در این صورت امید هست که رسانه را مثل عرف خیلی از شرکتها با سهامدار اداره کرد و مطمئن بود که حقوق سهامدار در گذر سالیان حفظ میماند.
اما در این صورت هم با معضلی به نام مدیرمسوول مواجهیم که معلوم نیست از کجا و از چه ذهن مشعشعی سبز شده و بهعنوان یک رسانهای میگویم که قریب به اتفاق اختلافاتی که در رسانهها پیش میآید و کار به بحران و نابودی میکشد از همین مقام عجیب مدیرمسوول است که نه پولی گذاشته که سرمایهگذار باشد و نه کار رسانهای بلد است که سردبیری کند، فقط بر اساس ذهنیت رانتی مدیران فرهنگی خلق شده که خودشان حکایتی همچون همین مقام خلقشدهی مدیرمسوول دارند. یعنی نه در عمرشان یک چک پاس کردهاند و از جیب خودشان و نه جیب گلوگشاد دولت در چیزی سرمایهگذاری کردهاند که سرمایهگذار لقب بگیرند و نه هنر خاصی بلدند که در بازار خواهان داشته باشد و بهعنوان هنرمند و نویسنده و… شناخته شوند.
نتیجهی افکار همینان این شده که با عنوان مدیرمسوول یک بمب ساعتی به داخل ساختمان هر رسانه فرستادهاند که از اساس قرار است عرف حاکم بر ساختار رسانهها را که در هر نقطه از جهان وجود دارد، بهم بریزد. در تمام دنیا بر اساس عقل سلیم یک سرمایهگذار وجود دارد و یک سردبیر و تیم تحریریه که اینها در تعامل با هم محصول تولید میکنند، حالا اما در ایران وضع به گونهی دیگریست.
احتمالا مدیران فرهنگی خواستهاند با این لقمه دورسر چرخاندن و چرخ را از اول اختراع کردن، بگویند قائل به این نیستند که ادارهی یک رسانه مثل یک شرکت تجاری میتواند باشد و شأن کار فرهنگی اجل این حرفهاست که در زمرهی فعالیتهای اقتصادی و معیشتی قرار بگیرد. ولی حالا با اتفاقی که در ماهنامهی سینمایی فیلم افتاده و پیش از آن در مجلهی سینماادبیات پیش آمده میتوان نتایج توامان تراژیک و کمیک ذهنیت خاماندیشانهشان را دریافت. جایی که وقتی صاحبامتیازی به رحمت خدا میرود، امتیاز به وراثش به ارث میرسد و همینان فقط باید این امتیاز را اداره کنند. گویی این امتیازگرفتن و شایستهی آن عنوانشدن آنقدر از نگاه مدیران فرهنگی فاخر و برج عاجنشینیست که فقط از راه خون انتقال پیدا میکند و احتمالا «هوشنگ گلمکانی» ادارهی رسانه بلد نیست، اما پسر جوان مرحوم «مسعود مهرابی» بلد است که حالا ادارهی رسانهی خاطرهساز و ارزشمند فیلم بهدست این بندهخدا افتاده، نه «یاری» و «گلمکانی». دقیقا همان اتفاقی که در مورد مجلهیسینماادبیات افتاد و حالا وراثش که بهکل از مرحله پرتاند جلوی انتشار آن و کارکردن کسانی را که عمری به پایش گذاشتهاند، گرفتهاند.
یادمان باشد که در کمپانیهای خانوادگی و اصلا قریب به اتفاق شرکتهای دنیا مقولهی مالکیت از مدیریت حسابش جداست. مالک شرکت میتواند یککسی باشد و کسی که مدیریت و ارزشآفرینی و سودآوری میکند، کسی دیگر. در این صورت این نگاه به رسمیت شناخته شده که باعرضگی و تدبیر برای ادارهی یک سازمان از طریق خون اتفاق نمیافتد و افراد لایقی میتوانند به ادارهی یک سازمان برسند که مالکان آن سازمان آنجا را به ارث برده باشند.
اما حالا در ایران افکار «نبوغآمیز» مدیران فرهنگی در خلق عنوان (دکان) صاحبامتیاز و مدیرمسوول و کوبیدن بر طبل جدابودن فرهنگ از اقتصاد به اینجا رسیده که وقتی این صاحب مستطاب امتیاز یک نشریه فوت میکند دیگر چارهای نمیماند جز اینکه فرزند آن مرحوم این عنوان را دریافت کند و به کار ادامه دهد. یعنی رسیدن به بدویترین افکار عصر فئودالی. در اینجا دو نکته میماند که بازگو شود. یکی اینکه حقیقتا انتهای چپروی راسترویست و دیگر اینکه ممکن است گفته شود این مدیران فرهنگی، «طفلک»ها فقط از سازوکارهای اقتصادی سردرنمیآورند که چنین بخشنامهها و قوانینی از خودشان صادر میکنند.
اما بهنظر میرسد موضوعاتی اینچنین که در این یادداشت اشاره شد ثابت میکنند مدیری که بازار و اقتصاد و قوانین حاکم بر آن را نمیشناسد و بیتوجه و در تعارض با آنها حکم صادر میکند، نهفقط اقتصاد که جامعه را هم نمیشناسد؛ چه، هر جامعه در کنار یک بازار و شرایط دادوستد شکل گرفته است. نتیجه این است که اینان هیچ نمیدانند و اصلا چرا تا این حد تصمیمگیر شدهاند؟