سینماسینما، منوچهر دینپرست
برخی از فیلمهایی که طی چند سال اخیر و بهخصوص در فضای سینمایی گروه هنر و تجربه به اکران درآمدند، بیش از آنکه یک فیلم با روایتی مشخص و در ساختار سینمایی باشند، تاملات یا کنجکاویهای کسانی است که به موضوعی خاص علاقهمند شده و آن را در بستر پژوهشی به نقد و بررسی کشاندهاند. این افراد بیش از آنکه بخواهند فیلمی را به رقابت در فضای سینمایی یا برای جذب مخاطب دعوت کنند، یکی از موضوعات اجتماعی یا حتی فرهنگی و تاریخی را انتخاب کرده و گزارشی پژوهشی از آن موضوع تهیه میکنند. فیلم «اینستاگرامر» هم از این دست فیلمهاست. دستاندرکاران این فیلم بر اساس یک رویداد اجتماعی و فرهنگی به سراغ این موضوع رفتهاند که بر اساس چه سازوکاری عدهای توانستهاند بیشترین فالوئر را در فضای اینستاگرام به دست آورند. این افراد دارای چه ویژگیها و شاخصههایی هستند که مخاطبان بسیاری بدون شناخت دقیق، محصولات یا دادههای اطلاعاتی و معرفتی آنها را در قالب کلیپهای کوتاه و عکس و نوشتهها میپذیرند و آنها را دنبال میکنند.
در فیلم «اینستاگرامر» ما شاهد بازگویی فعالیت کسانی هستیم که توانستهاند بیشترین فالوئرها را داشته باشند. البته اینها بخشی از کسانی هستند که در فضای اینستاگرام توانستهاند فالوئرهای زیادی داشته باشند. کارگردان چند نفر را از قشر جوان اعم از دختر و پسر و هنرمند و حتی روحانی انتخاب کرده و با آنها گفتوگوهایی مستند انجام داده است. فیلم «اینستاگرامر» را باید مستندی از یک رویداد در یک مقطع تاریخی در ایران معاصر و تحت تاثیر فضای مجازی و گسترش شبکههای اجتماعی دانست. این فیلم اگرچه فاقد بررسیهای علمی و آکادمیک از دلایل جذب مخاطبان به این شبکه اجتماعی است، اما توانسته فعالیت برخی از آنها را بازخوانی و بازگو کند. شاید با نگاه اول بازگویی آنها چندان جذاب نباشد، اما با شنیدن صحبتهای آنها در این مستند متوجه میشویم بخشی از جامعه نسبتا جوان ایرانی به موضوعاتی علاقهمندند که شاید چندان مورد توجه قرار نگرفتهاند. در این مستند ما لایههای پنهان عدهای از مخاطبان ایرانی را با سلایق و علاقههای مختلف میبینیم.
از سوی دیگر، باید به این نکته هم توجه داشت که در این مستند از حضور کارشناسان فضای مجازی بهرهای برده نشده است. چراکه به نظر میرسد کارگردان به دنبال مستندی یکدست و یکسویه برای هدفی که آن را مد نظر قرار داده، بوده است.
فارغ از بعضی از دلایل فوق که طرح شد و شاید مورد استقبال یا عدم استقبال قرار گیرد، باید به نکتهای دیگر هم توجه کرد. ساخت چنین مستندهایی که به رویدادی نهچندان مانا در تاریخ پرشتاب جامعه معاصر ایرانی میپردازد، بیش از آنکه مورد توجه مخاطبان عام قرار گیرد، میتواند مورد توجه یا تلنگری بر مسئولان یا حتی کارشناسان حوزههای اجتماعی و فرهنگی و حتی سیاسی و اقتصادی هم باشد. عدم توجه به اقشار مختلف با خواستهها و مطالبات و تمایلات گوناگون آنها را در فضایی قرار میدهد که میتواند بر تصمیمگیران و تصمیمسازان جامعه ایرانی تاثیرگذار باشد. لذا اینستاگرامر را بیش از آنکه یک فیلم سرگرمکننده بدانم، فیلمی از جنس پژوهش اجتماعی میتوان تلقی کرد. تماشای این فیلم میتواند برای تعداد زیادی از مخاطبان با علاقهمندیهای متفاوت چندان جذاب نباشد و پرداخت بلیت برای تماشای آن کاری عبث باشد. اما باید به این نکته هم توجه کرد که اکران مستندهایی از جنس «اینستاگرامر» در گروه هنر و تجربه میتواند چندان مقبولیت نداشته باشد و مخاطبان را سرگرم نکند. اگر این قبیل موضوعات در قالب داستانی باشد، شاید بتواند مخاطبان بیشتری را جذب و هدف و پیام خود را با مخاطبان در میان بگذارد. به نظر میرسد ساخت مستندهای اینچنینی بدون توجه به زمینههای پذیرش آن در جامعه و هزینههای اقتصادی آن، بیش از آنکه رویشهایی داشته باشد، شاید موجبات ریزشها در گروه هنر و تجربه شود و تجربههای مکرر اینچنینی که قدری زیاد هم شده، مخاطبان را دچار تشویش کند. «اینستاگرامر» اگرچه موضوع نو و بدیعی را در دست دارد، اما نحوه مواجهه با آن بیشتر تلویزیونی و گزارشی است تا این که دریافت دقیقی از جنس سینما باشد.
منبع: ماهنامه هنروتجربه