یاشار نورایی در شرق نوشت :
دو دهه قبل، بعد از چند سال دوری که به ایران برگشته بودم، تنهایی هوس سینمارفتن کردم و رفتم سینمایی که فیلمی از مسعود کیمیایی را نشان میداد. بلیتهای قدیمی کاغذی را معمولا با خودکار پشتنویسی میکردند تا شماره ردیف و صندلی را در آن بنویسند. یادم هست که نفهمیدم کدام شماره ردیف و کدام صندلی است و از یک تماشاگر دیگر پرسیدم که راهنماییام کرد. جالب است که هر بار هوس سینمارفتن در ایران میکنم و بلیت میخرم، این خاطره به یادم میآید. شاید چون اولین فیلم ایرانی بود که بعد از مدتها، در دوران پیشااینترنت و همهگیرشدن سینمای خانگی در ایران میدیدم و شاید حس پیداکردن ردیف و صندلی در تاریکی سینما، من را به کودکی میبرد که سینما رفتن آداب خاصی داشت. تعاریف نسلهای قبل از شالوکلاهکردن و دستهجمعی به سینماهای لالهزار رفتن، امروزه برای ما همانقدر نوستالژیک است که دور از تجربه کنونی ما و با ازدیاد جمعیت و مشغلههای فردی، سینمارفتن نه تفریح، بلکه ازسرگذراندن نوعی ماجراجویی شده است. کوتاهی فرصت، پراکندگی سالنهای سینما نسبت به محل سکونت تماشاچیان، کمبود جای پارک، عدم تنوع فیلمها، کیفیت پایین امکانات برخی تالارها (در یک مرکز خرید، سینمایی شبیه دخمه درست کردهاند که هنگام تماشای فیلم، آهنگ عروسی تالار مراسم بغل نیز به گوش میرسد!) و کلا گرانبودن تماشای فیلم در سینما برای خانواده با احتساب پول حملونقل و خورد و خوراک، هرکدام میتواند عامل سایش اعصاب تماشاگر و سختی تحمل فیلمی باشد که بر پرده نمایش میبینیم. به همین دلیل بنیان اقتصادی و فرهنگی که با توجه به شرایط اجتماعی و سیاسی ایران این چند دهه هنوز متکی به خانواده است، در اکران خانگی فیلمها، البته با احتساب کیفیت خود فیلم و سطح آن، به شکلی تحکیم میشود که در کنار منفعت زمانی و مالی، فردیت بیننده هم حفظ میشود و تجربه همگانی دیدن فیلم در آرامش و محیط سالم و یکدستی شکل بگیرد. فراموش نکنیم آنچه بیننده حرفهای و متوقع را از تماشای فیلم در سالن سینما گریزان کرده، نه فقط کیفیت فیلمها بلکه رفتار عقبمانده عدهای از تماشاچیان است که هنوز متوجه نشدهاند باید یکسری مسائل را هنگام فیلمدیدن در تالار نمایش مراعات کنند. کماکان صحبت با تلفن همراه، صدای خوردن تنقلات، نقونوق بچههایی که به فیلمی نامناسب آورده شدهاند و حتی واکنشهای غیرعادی (مثلا بلندخندیدن به فیلمی جدی و صحنهای تلخ که انگار تماشاچی همیشه انتظار غلط دارد که هرچه بر پرده میبیند کمدی باشد) در سالنهای سینمای ایران متداول است و برای همین گمان میکنم آنچه در اکران خانگی فیلمها حفظ میشود، فردیت بیننده است که مطابق سلیقه و محیط زندگی خودش، دست به انتخاب، تماشا و ارتباط با فیلم میزند.
از این نظر، تماشای فیلمها با اکران خانگی، بیشباهت به کتابخواندن نیست که میتوان در آرامش و با فراغ خاطر، جملهها را چند بار خواند، در متن تعمق کرد و احتمالا ادامه خواندن را به فرصتی دیگر موکول کرد. برای مثال تماشای فیلم آخر ابراهیم حاتمیکیا، من را به این صرافت انداخت که فکر کنم اگر این فیلم را در جشنواره سال قبل، با خستگی پس از دیدن دو تا فیلم بیخود و میان انبوهی دوست و همکار با سلیقه و نوع نگاه متفاوت تماشا میکردم، به علت وضعیت تماشای فیلم و حواشی، از آن بدم میآمد یا نه؟ درحالیکه شاید به دلیل تجربه نخست اکران یک فیلم ایرانی از طریق اینترنت، آرامش منزل، امکان متوقفکردن فیلم و پسوپیشکردن و فرصت بیشتر برای دقیقشدن در آن، نهتنها از تماشای فیلمی که عده کثیری آن را ضعیفترین فیلم حاتمیکیا نامیدهاند، سرخورده نشدم و دو ساعت و اندی وقت را تلف نکردم (درحالیکه از تماشای ۹۰ درصد فیلمهای ایرانی در سینما پشیمان میشوم)، بلکه نکتههایی هم در آن کشف کردم که برایم لذتبخش بود.
از سویی دیگر، اگر جریان قاچاق و دانلود غیرقانونی فیلم با تمهیداتی محدود و نظارت شود، جهانیشدن فیلمهای سینمای ایران تسریع خواهد شد. طبیعی است وقتی فاصله میان نمایش پردهای یک فیلم و اکران خانگی آن برداشته شود و در کنار ایرانیهای داخل کشور، چند میلیون ایرانی خارج از کشور نیز به فیلم دسترسی داشته باشند، وقتی منِ نوعی در ایران در گفتوگو با دوستم در خارج، درباره فیلمی مشترک که همزمان دیدهایم گپ بزنیم، بحث و گفتوگو و تبدیلشدن فیلم به سوژه گفتمان راحتتر خواهد شد و با افزودن زیرنویس میتوان طیف مخاطب فیلمها را وسعت داد. اما استفاده از این امکانات آدابی دارد که جدا از مسائل قانونی که برای پخش و دانلود غیرقانونی جرم تعیین کرده است، خود استفادهکننده هم باید مقید به اصولی باشد که جریان پخش آنلاین را برای صاحب اثر و سرمایهگذار سخت و زیانآور نکند!
سالها دستاندرکاران این سینما از شرایط اکران گلهمند بودند. شرایط تبعیضآمیز اکران، سلطه گروههای خاص بر تبلیغ و پخش فیلمها که تا مرز مافیاییشدن پیش رفته و برگشت اندک سرمایه از اکران، جریان پیچیده تولید و نمایش فیلم در ایران را پیچیدهتر کرده بودند. حال فرصتی پیش آمده که سهولت دسترسی به فیلمها، اگر شکل رسمی و متداول بگیرد و حمایت بیننده را با پول اندکی داشته باشد، در عین فزونی شفافیت، سود بسیار بهتری نصیب فیلمساز و تهیهکننده خواهد کرد. اگر از این فرصت بتوانیم استفاده کنیم و خودمان با قاچاقیدیدن محصولات، همدست انحصارگران اکران نشویم و مناسبات سالم حول آن شکل بگیرد و زیرساخت لازم مثل سرعت اینترنت بهبود یابد و از همه مهمتر، اکران اینترنتی عاملی برای سرکوب سلیقه و تبعید عدهای فیلم و فیلمساز خاص نشود و نمایش فیلم در سینما را اختصاص به فیلمهای متناسب پرده مانند محصولات سهبعدی کنیم، شاید بتوان قدمی رو به جلو برداشت که در سینمای وامانده و بحرانی ما، کار کمی نیست.