شقایق عرفینژاد-روزنامهنگار در روزنامه همشهری نوشت :
مهران مدیری بعد از مدتها ساخت و اجرای برنامههایی مثل «دورهمی» و «گل یا پوچ» و رئالیتی شوی «اسکار» حالا با «قهوه پدری» دوباره به سریالسازی برگشته است، اما قهوه پدریاش طعم خوشایندی ندارد.
پس از تبلیغات و حواشی بر سر اسم سریال که ابتدا پدر قهوه نام داشت، حالا ۶قسمت از قهوه پدری گذشته و آنچه مشخص است، این است که نه توانسته نظر مخاطبانش را جلب کند و نه منتقدان را. سریال درباره خانوادهای است که با مشکل مالی مواجه شدهاند. پدر (سام درخشانی) کتابفروش ورشکستهای است که مغازهاش را فروخته و مادر (ژاله صامتی) معاون بانک است. آنها به پیشنهاد مردی به اسم «اون» با بازی مهران مدیری ۴میلیارد پول قرض میگیرند تا قهوه وارد کنند، چون بهزودی قیمتش بالا خواهد رفت. اما کاملا برعکس قیمت قهوه بهشدت افت میکند و وضعیت خانواده بدتر از آنچه هست، میشود. در آخرین راهحل برای بازگرداندن پول تصمیم به دزدی از بانکی که زن معاون آن است، میگیرند.
این داستان میتوانست پایه کمدی جذابی باشد، اما قهوه پدری از پس آن برنیامده است. نخستین مشکل شخصیتهای قالببندی شده و کلیشهای است که با لحن و لهجه و میمیک صورت قصد خنده گرفتن دارند؛ الگویی که مدتهاست دورهاش در کمدی تمامشده است. به اضافه اینکه این مدل حرف زدن و تیکها، در تمام مدت هم ادامه دارد. جواد رضویان لحنی را که پیش از این هم در سریال در حاشیه داشت، با کمی تغییر دوباره انتخاب کرده و انتظار این بوده قابل فهم نبودن آنچه میگوید، از مخاطب خنده بگیرد. اما نکته اینجاست که آنقدر این لحن تکرار میشود که فقط میتواند آزاردهنده باشد تا خنده دار. بیتا سحرخیز با لحنی تصنعی و عصبی نقش یک زن قدرتمند را دارد که تماشاگر را اذیت میکند و از همه مهمتر خود مهران مدیری است که مدام با یک آبنبات چوبی در دهانش (به سبک خلال دندان شخصیتهای وسترن) صحبت میکند که بعد از یکی دو سکانس واقعا آزاردهنده است و بهجز این هم دیگر چیزی برای جذابیت شخصیت و خنداندن ندارد. اصولا بهنظر میرسد، مدیری تنها با تکیه به کاریزمای شخصی و آنچه مخاطب پیش از این از او سراغ دارد، نیازی ندیده تا به این شخصیت چیز بیشتری اضافه کند.
یکی دیگر از مواردی که باعث شده قهوه پدری نه جذاب باشد و نه خندهدار، شوخیهای آن است که فقط کلامی است و تمام بار کمدی روی بازیگران و شخصیتهاست که واقعا همانطور که گفته شد، ظرفیت آن را ندارند. هیچ موقعیت خندهداری شکل نمیگیرد و هرچه پیش میرود هم بیشتر میتوان مطمئن شد که قرار نیست شکل بگیرد.
از نظر کارگردانی هم هیچچیز بیشتری نسبت به کارهای قبلی مدیری ندارد و حتی ضعیفتر است. نگاه کنید به همان سکانس ابتدایی قسمت اول که سام درخشانی و ژاله صامتی با هم صحبت میکنند. سکانس گرچه شوخیهایی دارد، اما بسیار طولانی است شامل یک نمای کلی و بعد حدود ۵دقیقه مدام از چهره یکی به دیگری کات میخورد تا دیالوگها گفته شود. با این اوصاف بهنظر میرسد مهران مدیری در رئالیتیشوها و اجراهایش موفقتر است تا سریالسازی.
افت کیفیت با شخصیتهای سطحی
از میان آنچه منتقدان در روزنامهها و سایتهای مختلف درباره این سریال نوشتهاند، به سختی میتوان نکته مثبتی پیدا کرد. مگر اشاره به کتابخوان نبودن جامعه و ورشکستگی کتابفروشی و تبدیلش به قلیانسرا. و البته بازیهای خوب ژاله صامتی و سام درخشانی. اما نکتههای منفی بسیار است. یکی از منتقدان نوشته: «مدیری با تغییر فضای کارگردانی خود و تغییر تیم نویسنده و حتی تیم اجرایی خود یک اثر فانتزی اجتماعی ساخته است که افت کیفیت را در تمامی جوانب آن میتوان مشاهده کرد.» منتقد دیگری درباره شخصیتهای این سریال نوشته است: «شخصیتهای این سریال یا سطحی و بیهویت هستند یا تکراری و خستهکننده. جواد رضویان که معمولا یکی از برگهای برنده مدیری در آثار کمدیاش به شمار میرفت، در اینجا تیپی را برای نقشش تدارک دیده که به غایت تکراری و غلو شده است.» بعضی هم به نبود پیمان و مهراب قاسمخانی بهعنوان نویسنده در این سریال اشاره کردهاند که باعث شده فیلمنامه طنز و چارچوب درستی نداشته باشد.
سریال کمدیای که حتی پشت صحنههایش هم خندهدار نیست
بعضی از مخاطبان البته به شکل سنتی طرفدار هرآنچه هستند که اسم مهران مدیری روی آن باشد. آنها درباره این سریال هم نظر مثبتی دارند و معتقدند اگر با پخش ۶قسمت هنوز سریال پا نگرفته است، باید مدت بیشتری صبر کرد، چون اصولا کارهای مدیری بعد از چندین قسمت شکل پیدا میکنند. در مقابل اما بسیاری آن را یک اثر ضعیف دانستهاند. حتی بعضی به انتشار پشتصحنههای سریال که در انتهای هر قسمت پخش میشود، اشاره کردهاند و نوشتهاند چون خود سریال بامزه نیست، میخواهید با این پشت صحنهها ما را بخندانید؟ عدهای حتی این پشت صحنهها را هم جالب و خندهدار ندانستهاند.