سینماسینما، عقیل قیومی:
اتوبوسهای شرکت واحد در خیابان مجاور کلیسای وانک ایستادهاند تا مردمی را که برای تشییع پیکر زاون قوکاسیان آمدهاند، به آرامستان ارامنهی اصفهان ببرند. این حجم از آدمهای ناهمگون که در آن عصر نه چندان سرد ولی دلگیر زمستانی جمع شدهاند، عجیب فکر را به بازی میگیرند؛ آدمهایی که بسیاریشان همدیگر را نمیشناسند ولی دلیل مشترکی برای حضور دارند و بیشترشان هم جوانانی هستند که ربطی با نسل زاون ندارند. البته زاون با وجود کتابهای سینمایی که منتشر کرد و معدود گزارشها و نوشتههایش در مطبوعات، بیشتر آدم شفاهی بود؛ اغلب از بزرگان سینما و ادبیات دعوت میکرد به اصفهان بیایند و جمعهای گرم و پرشور هنری را در این شهر رهبری و هدایت میکرد و مواجههاش با جوانان علاقهمند به سینما و ادبیات بیشتر به صورت حضورهای رودررو بود. در جلسهها جوانان را تشویق میکرد تا نظرشان را ابراز کنند و خود با بزرگان وارد بحث و چالشهایی دربارهی اثر مورد بحث شوند. البته او با وجود بر عهده گرفتن مسئولیت و اجرای چنین جلساتی سخنور قهاری نبود، ولی چنان صمیمانه، گرم و صادقانه و در پارهای موارد بیتعارف ولی با احتیاط حرف میزد که به دل مینشست و حتی اگر خُردهدلخوریهایی هم پیش میآمد، تلاش میکرد سوءتفاهمها را برطرف کند. او علاوه بر سینما، در برپایی جشنوارهی داستان کوتاه اصفهان هم بسیار فعال بود و با گسترهی وسیعی از بزرگان سینمایی و ادبی ایران ارتباط صمیمانه داشت. جوانانی که میخواستند نخستین فیلمشان را بسازند یا نخستین داستانشان را بنویسند از همراهی و مشورت او بینصیب نمیماندند.
با مادرش زندگی میکرد؛ مادری که زاون نخستین سینمارفتنهای کودکیاش را با او تجربه کرده بود و اینگونه عشق و مهر مادر با عشق به سینما گره خورده بود و بسیاری از نزدیکان زاون بر این باورند که پس از مرگ مادر، دیگر زاون آن زاون پیشین نبود و فقدان مادر، غم سنگینی برایش بود. زاون همسری نداشت ولی به تعبیر علی خدایی – داستاننویس اصفهانی و دوست صمیمی زاون – خانهی زاون پر از سینما، داستان، شعر و موسیقی بود و پر از آدمهای نازنینی که زاون با مهربانی در خانهی خود پذیرایشان بود تا سینما و واژههای ناب بر او ببارند. یکی از مکانهای ارتباط زاون با جوانان، کانون فیلم حوزهی هنری اصفهان بود که اواخر دهه هفتاد و دهه هشتاد اوج فعالیتهایش بود ولی برخی سوءتفاهمها که ربطی به طبع حساس و هنرمندانهی او نداشت، باعث شد چراغ کانون کمسو و به تدریج خاموش شود ولی با تأسیس دانشگاه سپهر در اصفهان و راهاندازی رشتهی سینما در آن، بسیاری از جوانان تحت سرپرستی زاون به تحصیل سینما در این دانشگاه مشغول شدند؛ همانهایی که در روز خاکسپاری او، با پارچههای بلند سفیدی دور گردنشان که مزین به عکس زاون بود از بقیه متمایز شده بودند.
نفوذ و تأثیر و گسترهی فعالیتهای هنری زاون قوکاسیان در اصفهان به حدی بود که میتوان او را یک نهاد مهم فرهنگی توصیف کرد. جشنوارهی کودک اصفهان و جشنوارهی سینماحقیقت، هر دو در سال ۹۳ در اقدامی پسندیده، مقام والای او را گرامی داشتند. از یادگارهای او در این اواخر برگزاری جشنوارهی حسنات در اصفهان بود که به فیلمسازان جوان و مستعد سراسر ایران مجال میداد تا تواناییهای خود را در عرصهی فیلم کوتاه با موضوعهای ناب انسانی و کمک به همنوع عرضه کنند. جشنوارهای که امیدواریم چراغش در فقدان زاون عزیز خاموش نشود.
همچنان اوایل دههی هشتاد، به لحاظ برگزاری نشستهای فرهنگی/ هنری که زاون قوکاسیان بانیاش بود، به تعبیری برای گروهی که به این حالوهوا و فعالیتها دل بسته بودند، در حد خودش یک belle époque (روزگار زیبا) بود در اصفهان. هنوز زیرزمین حوزه هنری اصفهان در خیابان آمادگاه به این سالن شیکوپیک کنونی تبدیل نشده بود و صمیمیت بیشتری در آن موج میزد. در آن زمان لابد واقعاً کسی نمیتوانست آینده را پیشبینی کند؛ آیندهای که در آن کافیست اراده کنی تا فیلمهای مهم کلاسیک و فیلمهای روز با تصویر پالوده و زیرنویس و متعلقات در اختیارت باشد. پس بیراه نیست که فکر کنیم ما سینمادوستان چقدر طفلکی و عجول بودیم که توی آن زیرزمین مینشستیم و سانست بولوار را به مفهوم واقعی کلمه افتضاح و برفکی و بدون زیرنویس میدیدیم. حیف بود وقوع این نشستها در تاریخ در جایی ثبت نشود. دستبهکار شدم و از تیر ۱۳۸۲ گزارشهای کوتاهی از این جلسهها میفرستادم برای صفحهی آخر روزنامهی «اعتماد»؛ جلسههایی متوالی و پربار با حضور بزرگان عرصههای مختلف هنری. زاون قوکاسیان به خوبی میدانست که شیفتگی کور و خامدستانه به تنهایی برای علاقهمندان سینما کافی نیست و اهمیت زیادی برای سواد سینمایی و دانش بصری قائل بود. با گسترهی وسیعی از بهترینهای هر یک از رشتههای تخصصی سینمایی ارتباطی دوستانه داشت و مقدمات حضورشان را در اصفهان فراهم میکرد. اگر جلسههای تحلیل داستان را با حضور بزرگان ادبیات داستاننویسی ایران برگزار میکرد، خوشحال میشد که علاقهمندان به سینما و فیلمنامهنویسی را هم در این جلسهها ببیند؛ چون به خوبی اهمیت روایت و قصههایی با بنیانهای درست و پرکشش را در حوزهی فیلمنامهنویسی در سینمای ایران درک میکرد. بزرگان ادب ایران را به اصفهان دعوت میکرد تا به ما یادآوری کنند که رمزوارگی، تکنیک تودرتوی بورخسی و رئالیسم جادویی مارکزی پیشاپیش در ادبیات ما وجود داشته است، پس چه شده است که این روزها چنتهمان خالی شده و چه بسا ایدههای به ظاهر خوب را هم هدر میدهیم. اگر زاون قوکاسیان چهرهی مطرح تئاتر ایران را به اصفهان دعوت میکرد تا دربارهی دراماتورژی سخن بگوید بیشتر گوشهی چشمی هم به سینما داشت و اینکه ایرادی هم ندارد که در عصر حاضر به ادبیات کلاسیک جهان پشت پا زد و به نوعی اعتراض و شوریدگی دست یافت. میتوان به متنهای کلاسیک بازگشت و آنها را به دوران خود آورد و هملتی آفرید با شمایلی امروزین.
زاون قوکاسیان عاشق این شهر با طنین آبی کاشیهایش بود و به آخرین آرزویش هم رسید؛ در روزهای بیماری که در بیمارستانی در اتریش بستری بود، آرزو کرده بود که به اصفهان بازگردد و در شهر خودش عاقبت گریزناپذیر همهی ما انسانهای فانی را گردن نهد. پس از این هر جلسه و محفل سینمایی که در اصفهان برگزار میشود، هر یک از ما در گوشهای از ذهن داریم به زاون هم فکر میکنیم و با خود میگوییم کاش بود!
منبع: ماهنامه فیلم

لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- از سپیدهدمی در چهارباغ عباسی اصفهان تا…/ به بهانهی نمایش «اصفهان در بوق کارخانهها» در رویدادِ هفتۀ فیلم اصفهان
- دختری هنرمند در جوانی و روزمرگیهای گریزناپذیرش/ نگاهی به فیلم «حاضر شدن»
- تماشای اعجاز نمای پایانی/ نگاهی به فیلم «منگلهورن»
- مردی دانا، خوش پوش و بلندبالا/ به مناسبت سالگرد درگذشت علی معلم
- مستند «در خود مانده»؛ راویِ رنجهای یک مادر
- پسرکی شهرآشوب در اصفهان/ نگاهی به فیلم «طلوع جَدی»
- ویدئویی از مصاحبه با ناصر ممدوح به مناسبت زادروزش
- روایت دیدار با اعضای «سینمای آزاد اصفهان»/ شیداهایی که حالا حوصلهشان ابریشده
- انتشار گفتگویی منتشرنشده از محمدعلی کشاورز/ هر فیلمی که بازی میکنم خودم را محاکمه میکنم که آیا کاری که کردم درست بوده
- برترینهای سینمای ایران در صد سال اخیر به انتخاب نویسندگان سینماسینما/ بخش یازدهم
- رشک برانگیز و محبوب/ به مناسبت سالگرد درگذشت زاون قوکاسیان
- برشهایی از فیلم «کلاغ» ساخته بهرام بیضایی + ویدئو
- اختصاصی/ تاریخچه سینمای آماتور و «سینمای آزاد اصفهان»
- این ۸ سینماگر اردیبهشتی را بشناسید
- سلام آقای قوکاسیان!
نظرات شما
پربازدیدترین ها
آخرین ها
- هدیه همراه اول به مردم لرستان بهمناسبت ثبت جهانی دره خرمآباد
- فرهنگ و پیرپسران سیاست!/ اعتراض سه نهاد سینمایی به کارشکنیها در ادامه اکران «پیر پسر»
- «اسفند»؛ روایت اتحاد و مقاومت در دل جنگ
- «پیرپسر»؛ خون بر زمین حاکم میشود
- خبر دیگری از جشنواره ونیز ۲۰۲۵؛ سینماگران برجسته فرانسوی در راه ونیز
- حنجرهٔ مشروطه، زخمهٔ ملت/ در ستایش و نقدِ مستند «درویش خان»
- هفت کار طنز مهران مدیری در فهرست؛ بهترین سریالهای ایرانی در imdb کدامند
- یک سال پیش از اکران؛ بلیتهای آیمکس «اودیسه» از فردا فروخته میشود
- شگفتی امی ۲۰۲۵؛ اسکورسیزی و ران هاوارد نامزد جایزه بازیگری شدند!
- رویداد «جنگ چهره زنانه ندارد» برگزار شد
- در آستانه شش سالگی سوینا؛ نسخه ویژه نابینایان «نرگس» با صدای باران کوثری منتشر میشود
- هیات داوران جشنواره لوکارنو معرفی شد
- بماند به یادگار از دولت وفاق!/ نامه سرگشاده یک مستندساز به رئیس سازمان سینمایی
- تهیهکننده سریال خبر داد؛ «سووشون» رفع توقیف شد
- میزبانی جشنواره جیفونی از سه فیلم ایرانی
- «پیر پسر» در یک جمله؛ فیلمی که رازهای این سرزمین را آشکار میکند
- «بیسروصدا»؛ زمزمه تلخ زیر لایههای تاریک شهر
- ترامپ از برنامه «۶۰ دقیقه» ۱۶میلیون دلار خسارت گرفت
- یعقوب صباحی درگذشت
- فرانتیشک کلیشیک درگذشت
- خوانشی آدلری از پدر در «برادران لیلا»/ تاجی از توهّم بر سرِ عقده
- اجحاف در حقِ «بازی را بکش»
- «گلهای شب دریا» جایزه جشنواره مارسی را کسب کرد
- «پیرپسر»؛ شیاطین دنیایی فراموششده
- فروش جهانی ۲۱۷ میلیون دلار؛ «سوپرمن» صدرنشین گیشه جهانی سینما شد
- مستند ایرانی بهترین فیلم انسانشناسی جشنواره ایتالیایی شد
- «دختر قاصدکها» از ژاپن جایزه گرفت
- جشنواره ونیز در آستانه نشست خبری/ اعتباری که باربرا به جشنواره ایتالیایی بخشید
- با معرفی برگزیدگان پنجاه و نهمین دوره جشنواره؛ جایزه ویژه کارلووی واری به فیلم سهیل بیرقی رسید
- جایزه جشنواره روسی به «در آغوش درخت»
قلم بسیار عالی و با قدرت . پیروز باشید