جواد محرمی در روزنامه جوان نوشت :سالها پیش علیرضا رضاداد، مدیر سینمایی وقت دولت موسوم به تدبیر و امید که پس از یک دوره پرچالش و جنجالی بر مسند نشسته بود، در پاسخ به سؤال یک خبرنگار که تفاوت شما با قبلیها دقیقاً چیست، گفته بود: «تفاوتمان این است که ما لبخند میزنیم.»
تفسیر این لبخند زدن بیشتر در جنس مدیریت بیحساب و کتاب و به نوعی آنارشیسم فرهنگی اصلاحطلبانه قابل فهم بود. انفعال در مدیریت سینما به این سیاست ختم میشد که تا حد امکان اصطکاک با بدنه سینما کاهش یابد. به معنای دیگر مدیر سینمایی اصلاحطلب وقتی به تجربه مشاهده میکرد توان و درک و برنامهای برای ارتقای کیفیت سینما ندارد، پا روی پا میانداخت و صرفاً لبخند میزد. مدیریت اصولگرایانه، اما فکر میکند میداند راهحل برونرفت از وضعیت بغرنج سینما چیست، حقیقت ماجرا این است که صرفاً میداند چه فیلمهایی نباید ساخته شود، اما در یک اشتراک مدیریتی با اصلاحطلبها هرگز نمیداند برای ساختن فیلم خوب باید دقیقاً چه راهی برود. این ناتوانی در مدیریت فرهنگی در یک سو به سیاست لبخند ختم میشود و در سوی دیگر به سیاست سلبی پیوند میخورد. ما دقیقاً میدانیم چه فیلمهایی نباید ساخته شود، اما معلوم نیست دقیقاً بدانیم برای تحول و تغییر نگرش بنیادی در سینمای ایران هم برنامهای داریم یا نه که اگر داشتیم، صرفاً به شعار دادن بسنده نمیکردیم. واقعیت ماجرا این است که سیاست فعال در فرهنگ تولیدمحور است و به طور عادی عرضه و تقاضا در آن جایگاهی اساسی دارد. سیاستی که در آن تولید شکل بگیرد، اما تقاضایی برای آن نباشد، محکوم به شکست است. فرجام سیاستی که برای مخاطب دست به ذائقهسازی نزند و صرفاً به دنبال ذائقهها بدود نیز شکست قطعی است. اگر سینمای ایران دچار انحطاط است که است، راهحل درمانش صرفاً سد ساختن نیست. شوراهای پروانه ساخت و اکران ظرفیت محدودی برای بالا بردن کیفیت سینما دارند. سازمان سینمایی اگر ریشهایتر و عمیقتر به بحث تولید محتوا در سینمای ایران ورود نکند و صرفاً به شوراهای نظارتیاش دلخوش باشد، دیری نمیپاید که تن به انفعال خواهد داد و با موجی از لجبازیهای سینمایی و تولید آثار روبهرو خواهد شد که خود به نوعی نارضایتی و عدمدرک متقابل دامن خواهد زد، درک اینکه نیازها و اولویتهای سینمای ایران در حال حاضر چیست و چه گامهایی میتواند به طرزی هوشمندانه به ایجاد تغییر و تحول منجر شود، معادلهای است که حل آن به شناخت دقیق و موشکافانه از وضعیت پیچیده فرهنگ و به تبع آن سینما نیاز دارد. اینکه مدیریت اصولگرایان در دوره جدید در سینما تا چه اندازه با این اقتضائات نسبت دارد، تأملی جدی میطلبد. به نظر میرسد مدیریت سینما فعلاً در این وضعیت متوقف مانده است که چه فیلمهایی نباید ساخته شوند و برای رسیدن به شرایطی که بداند راههای رسیدن به سینمای وزین و فاخر چیست، فاصلهای بعید دارد.