آزاده باقری: بازیگری یک هنر است. این موضوع را همه میدانیم؛ اما هنری بالاتر از بازیگری که در مقابل دوربین بیایستد و نقشآفرینی کند بازیگری است که بتواند از پس هر نقشی برآید؛ بدون آنکه یادآور نقشهای گذشتهاش شود.
بازیگر توانمند که به قول معروف بازیگری در خوناش است و استعداد از دروناش فوران میکند دارای ظرفیتی است که به خوبی از پس هر نقشی برمیآید. شاید تعداد چنین بازیگرهای با استعداد ذاتی زیاد نباشد و برای همین هم لازم است تا قدر چنین بازیگران بزرگی را دانست.
بازیگرهایی که نه به دلیل چهره زیبایشان، نه به دلیل گذرندان دوران بازیگری به صورت تئوری و نه به دلیل ریاضتهایی که سالها به دلیل قرار گرفتن پشت درهای سینما و تلویزیون کشیدهاند شناخته و معروف شدهاند. این بازیگرها تنها به یک دلیل شناخته شده و همچنان با موفقیت پیش میروند؛ چون ذاتا بازیگر هستند. یعنی اگر بازیگر نمیشدند هیچ کاره میشدند. چون این بازیگرها کاری جز بازیگری ازشان برنمیآید. آنها چگونه جلوی دوربین قرار گرفتن را بلد هستند.
شاید در سینمای جهان از این دست بازیگرهایی که ذاتا بازیگرند، کم نباشد و هر سال از آنها شاهکارهایی بهتر از کارهای قبلشان را شاهد باشیم. اما در ایران هم هستند بازیگرهایی که در وجودشان بازیگری و توانمندی در این حرفه موج میزند که محسن تنابنده از جمله این بازیگران با استعداد ذاتی است و در هر نقشی چه کوتاه و چه بلند، چه فیلم سینمایی و چه سریال توانسته ذات قدرتمند بازیگری خود را به خوبی به رخ بکشد.
چه زمانی که در ۶ فصل سریال «پایتخت» نقش نقی معمولی را بازی میکند، چه زمانی که در فیلم سینمایی «۳ کام حبس»، «لامپ ۱۰۰»، «شکستن همزمان ۲۰ استخوان»، «۷ دقیقه تا پاییز»، «استشهادی برای خدا»، «فراری»، «قسم»، «جنگ جهانی سوم» و… در نقشهای متنوع معتاد، مهاجر افغان، روحانی، کارگر و… بازی میکند؛ وارد پوسته جدید شخصیتی میشود که قرار است در آن نقش مقابل دوربین قرار گیرد؛ بدون آنکه در نقشی که ظاهر شده ذرهای از ویژگیهای نقش قبلی را بتوان دریافت و کشف کرد.
این ویژگی خاص او در سریال نمایش خانگی «رهایم کن» نیز به شکل ویژهتری خودنمایی کرده است. چون هر چه در نقش حاتم نایب سرخی بگردید اثری از نقی معمولی در «پایتخت»، عظیم در «شکستن همزمان ۲۰ استخوان»، مجتبی در «۳ کام حبس»، فرزین در «لامپ ۱۰۰» و… نخواهی یافت و این موضوع بر جذابیت هر چه بیشتر فیلم و سریالهایی که محسن تنابنده در آنها نقش آفرینی میکند میافزاید و به خوبی خودنمایی میکند. موضوعی که باعث شده تا این بازیگر برعکس بسیاری از بازیگرانی که به دلیل معروف شدن فیلم و سریالی که در آن بازی کردهاند و دیگر در آن تیپ کارکتر جا افتاده و ماندگار شدهاند محسن تنابنده این اجازه را به هنر و توانمندی بازیگری خود نداده تا در هیچ نقش کوتاه و بلندی و در هیچ نقش فیلم و سریالی جا بماند و تواناییاش در ارائه نقشهای گوناگون به نقطه پایاناش برسد.
او به خوبی میتواند در هر نقشی ورود کند و پس از پایان آن نقش از پوستهای که دروناش رفته خارج شود و مجدد خود را برای ورود در پوسته نقشی جدید آماده کند. برای همین هم وقتی او را در «جنگ جهانی سوم» در نقش شکیب که یک کارگر روزمزد است میبینیم و از او در همین فیلم سینمایی خواسته میشود تا در نقش هیتلر وارد شود؛ باز هم توانست به بهترین شکل ممکن از پس از آن برآید و در نهایت از این فیلم سینمایی نیز جوایزی را به کارنامه کاری و هنریاش اضافه کند.
باید قدر چنین بازیگرانی که به معنای واقعی هزار چهره هستند را دانست تا همچنان با بازیگری همچون محسن تنابنده شاهد فیلم و سریالهایی باشیم که قرار است شخصیتهای تازهای را با هنرنماییاش به نمایش درآورد و بیننده را از تماشای آن راضی نگه دارد. باید قدر این بازیگرها را بدانیم…