سینماسینما، محمد تاجیک – «رگبار» محصول سال ۵۱ نخستین فیلم بلند بیضایی است. فیلمی که هنوز هم در فهرست معدود آثار ارزشمند سینمای قبل از انقلاب ایران قرار گرفته و نقشآفرینی هنرمندانی چون مرحوم پرویز فنیزاده، محمدعلی کشاورز، پروانه معصومی و … را خاطرهساز کرده است.به گزارش سینما سینما ،این فیلم با محوریت زندگی یک معلم تازهوارد که سادگی خاص در رفتار و شخصیتش دارد، تأثیرگذاری او را در محیط و موقعیت جدید مورد توجه قرار میدهد. زوایای پنهان و جذاب این شخصیت بخصوص در روند عشق او به خواهر یکی از شاگردانش به تصویر درمیآید و در انتها تلخی که خاص نگاه بیضایی است به کار پایان میدهد.
رگبار: نشان دادن یک ساواکی برای اولین بار
در دهه ۵۰ خورشیدی، بیضایی پس از ساخت دو فیلم کوتاه ، فیلم “رگبار” را جلوی دوربین برد ، که همراه با “قیصر” مسعود کیمیایی و “گاو” داریوش مهرجویی در زمره بهترین آثار سینمای موج نو ایران قرار گرفتند. در “رگبار” که به سرگذشت و سوداهای آقای حکمتی( با بازی زنده یاد پرویز فنی زاده) معلم جوانی از طبقه متوسط شهری می پردازد، برای اولین بار یک مامور امنیتی (ساواکی) با عینک تیره و تیپ مشخصی در فاینال سکانس فیلم ظاهر می شود و این خود شکستن تابویی بزرگ است در اوج قدرت و میدان داری سازمان اطلاعات و امنیت نظام پادشاهی (ساواک)
ستاره پولساز، شرط ساخت رگبار
خود بهرام بیضایی در مصاحبه ای در سال ۸۸با ندا آل طیب در ایسنا گفته است :در «رگبار» خانم ستارهی پولسازی، و در «غریبه و مه» آقای ستارهی پولسازی شرط تولید فیلم از سوی سرمایهگذارانی بودند.
در اولین روز فیلمبرداری حتی پول ناهار هم نداشتیم
بیضایی در گفت وگوی ذیگری با حسین معززی نیا در سال ۸۷ گفته :وقتی داشتم رگبار را میساختم در اولین روز فیلمبرداری معلوم شد که حتی پول ناهار هم نداریم و من ناچار شدم از پدرم و شوهرخواهرم پول قرض کنم و فیلم را تا مدتی پیش بردم تا این پول هم تمام شد. در وضعیت بحرانی ما، آقایی حاضر شد حمایت مالی کند. یک روز بعدازظهر ما فیلمبرداری را قطع کردیم و رفتیم دفتر ایشان. ما دویست و چهل هزار تومان نیاز داشتیم و او گفت حاضر است هفتاد هزار تومان کمک کند، اما این هفتاد هزار تومان دستمزد بازیگری بود که او میخواست در فیلم ما بازی کند؛ میخواست آن دستمزد را بدهد تا آن خانم در فیلم ما بازی کند. میخواهم بگویم این وضعیت در آن دوران هم بود، اما الان خیلی رشد کرده. یعنی با رشد سرمایه و رشد پولهای بادآورده، میبینیم که «نقشفروشی» وجود دارد. یعنی کسانی هستند که نقش را میخرند یا میفروشند. به خود من رجوع شده؛ بعضیها حاضرند کل پول یک فیلم را بدهند تا در آن بازی کنند. من هم گفتم تست بازیگری میگیرم و نشانشان دادم و گفتم خب، ببینید که جواب نمیدهد. این ماجرای «نقشفروشی» و تحکم سرمایه برای خیلیها عادی و طبیعی و دوستداشتنی است، چون جزو «بدنه» سینماست و از این جور حرفها که میزنند، ولی برای بعضیها که شاید لیاقتی دارند و فکر میکنند این لیاقت با این خرید و فروشها پس زده میشود، آزردهکننده است. این دسته، شاید فیلم من را دوست داشته باشند. اما آن دسته که میگویند بدنه سینما و حاکمیت سرمایه و محدودیت بیان در همه جا هست، این جا هم هست، این آدمهایی که با استدلال «خب در جاهای دیگر هم هست» زندگی میکنند، از این فیلم خوششان نخواهد آمد.
تفاوت زن رگبار بازنهای موجود در سینما
بیضایی در نشست دیگری در سال ۸۰ همزمان با اکران فیلم سگ کشی در شیراز با اشاره به این که شخصیتهای برجسته زن در اولین آثارش هم وجود داشتهاند گفته است : در رگبار زنهایی حضور دارند که تعریفشان با زن موجود در سینمای آن موقع فرق میکرد، در غریبه و مه اولین باری است که یک زن میگوید نه و میخواهد مقهور سنت نباشد. در رگبار البته زن خودش را قربانی میکند و از خواستههایش به خاطر برادر و مادرش میگذرد. البته معتقدم من بخشی از زنان جامعه را ترسیم میکنم که متاسفانه در سینما و تئاتر ما ترسیم نشدهاند.
اسکورسیزی: بیضایی هیچ گاه توسط متولیان کشورش حمایت نشد
جالب است بدانید مارتین اسکورسیزی مدتی قبل به ستایش از فیلم رگبار بیضایی پرداخته بود .مارتین اسکورسیزی درسال ۹۲ دربارۀ مرمت فیلم رگبار از ساخته های قدیمی بیضایی که توسط بنیادی که او پایهگذاری کرد انجام شده گفته بود: «من خیلی مفتخرم که the World Cinema Foundation اولین فیلم بلند کارگردانش بهرام بیضایی را مرمت کرده است. حال و هوای فیلم من را میبرد به بهترین لحظات فیلمهای نئورالیستی ایتالیایی و داستان، زیبایی یک افسانۀ کهن را دارد و در آن میتوانید ریشه های بیضایی در ادبیات، تئاتر و شعر را کاملاً حس کنید. بیضایی هیچوقت توسط متولیان کشورش حمایت نشد و حالا در کالیفرنیا زندگی میکند و دردناک است که فکر کنیم این فیلم فوقالعاده که زمانی در ایران محبوبیتی داشته در آستانۀ نابودی بود.»
همیشه فکر میکنند فیلم رگبار تازه ساخته شده
جواد طوسی :انتظار من این بود که فیلم متفاوت و تاثیرگذاری مثل «رگبار» با یک بیان «سهل و ممتنع» و قابل قبول بتواند با طیفهای مختلف جامعه ارتباط برقرار کند، اما این اتفاق نیفتاد. آیا این به شرایط تاریخی و فرهنگی زمان فیلم بر میگردد؟
بهرام بیضایی :فیلم «رگبار» در طول زمان این کار را کرد. در زمان خودش روی بخشی از جامعه اثر گذاشت، به طوری که الان هم خیلیها وقتی من را میبینند و به من لطف دارند به این دلیل است که زمانی «رگبار» را دیدهاند. طبیعی است در جامعهای که آن موقع «فیلمفارسی» میدید، این فیلم نمیتوانست تاثیری داشته باشد. همیشه فکر میکنند این فیلم تازه ساخته شده، خیلیها این را گفتهاند. فیلمهای زیادی هستند که در زمان خودشان ممکن است جواب ندهند، اما در طول زمان این اتفاق برایشان بیفتد. هنوز هم راجع به «رگبار» و فلان صحنهاش از من سوال میکنند. اما من دیگر نمیخواهم اینها را جواب بدهم. دلم میخواهد به تجربههای جدیدتر بیایم. اما باز هم وقتی قرار است سوالات ریشهای بکنند به «رگبار» بر میگردند و به آن به عنوان یک مرجع نگاه میکنند. آن زمان شاید فکر میکردم که زمان کمی دارم اما بعد از آن یک جهش به سمت تجربهای کردم که جامعه اصلاٌ انتظارش را نداشت و پیشبینی آن را نکرده بود…
(گفت وگوی جواد طوسی با بیضایی در سال ۸۷)
روایت خسرو دهقان از رگبار
خسرو دهقان دریادداشتی درباره رگبار بیضایی نوشته است :
۱ ) ” رگبار ” ( ۱۳۵۰ ) سومین اثر آقای بهرام بیضایی است . ” عمو سبیلو ” و ” سفر ” دو فیلم قبلی اند . گفته های شفاهی و غیر رسمی حکایت از یک فیلم خانوادگی دیگر هم می دهد . که به سال های نو جوانی ساخته شده . اما چون جایی ثبت و ضبط نشده ، از کنارش می گذریم .
۲ ) اسم فیلم را در سه رویکرد می توان نگاه کرد .
در نگاه ساده اولیه ، رگبار در فیلم اتفاق می افتد . بنابراین رگبار اسم فیلم از رگبار داخل فیلم می آید . از صحنه های مرکزی و مهم فیلم که در رگبار هست . در باران تند و بی وقفه و کوتاه و با شتاب و با حجم فراوان آب و با دانه های درشت . حکمتی به تنهایی در آن راه می رود . و بعدتر از پشت شیشه خیاطخانه با علامت و نشانه با عاطفه گفتگو می کنند . و بالاخره حکمتی و عاطفه زیر باران قدم می زنند .
ساده ، دوست داشتنی ، عاشقانه ، انسانی ، خوب ، درست و عادی .
۳ ) در نگاه دیگر به تعبیری رگبار عصاره فیلم است . می شود برای پیچ و خم قصه فیلم و روابط ، به پیچیدگی رسید و رگبار را به تاویل و تفسیر چسباند و از آن معنی و معانی بیرون کشید . رگبار می تواند به دستگاه نشانه ها کمک کند و مفهوم تراشی کند . و از یک رگبار ساده فراتر رود . و این اتفاق طبیعی را به سرنوشت و سرگذشت آدمیان فیلم گره زند .
۴ ) و در نگاه سوم ببینیم اصلا خود آقای بیضایی چه می گوید . و چه برداشت و دریافتی دارد . راستش سند مهمی در دست نداریم . اما با آشنایی مختصری که از ایشان و دنیا ها و دلمشغولی ها و ذهن مشغولی ها و آثار و احوالشان داریم ؛ معتقدیم که همه این برداشت ها و هر برداشت دیگری را که به وزن و طول و عرض قضیه کمک کند را می پسندد و هر چه بیشتر و وسیع تر و پیچیده تر ، بهتر . آقای بیضایی ( با حدس قریب به یقین ) هم نگاه مستقیم ساده اول را می پسندد و هم چند و چون برداشت دوم را و هم تاویل های احتمالی سوم و چهارم و …………. را .
۵ ) باور و ذائقه عمومی چنین داوری می کند که رگبار در دسته فیلم های ساده فهم و راحت بیضایی است . پا روی زمین تر است و به واقعیت رایج مورد علاقه همگان نزدیک است . و از آن
جوش و خروش ها و جست و خیز ها نشان بسیار کمتری دارد .
آری چنین است . اما در همین فیلم هم زمینه های سر زدن به سر زمین های دیگر و تمرین نامانوس هم قابل رد یابی است . ( به فصل دیدار حکمتی و عاطفه در زیر درختان نگاهی بیاندازیم . )
۶ ) شناسنامه فیلم ، خاص است . گزینش بیضایی با روند جریان روز و روزگار ساخت فیلم متفاوت است . دعوت و به بازی گرفتن تآتری ها :
فنی زاده / محمد علی کشاورز / پروانه معصومی / منوچهر فرید / جمشید لایق / حسین کسبیان / فرخنده باور / چهر آزاد / پروین سلیمانی / عصمت صفوی /
واروژ کریم مسیحی ، تازه متولد شده در سینمای حرفه ای ایران ، را کنار دستش می نشاند .
با فیلمبردار و تهیه کننده کننده بسیار متفاوت و خاصی کار می کند .
۷ ) قصه فیلم :
قصه فیلم ساده و در دو خط این است :
آقای حکمتی یک عاشق بالقوه وارد محیط جدیدی برای کار و زندگی می شود . محیطی بسته و خاله زنک و تنگ و محدود . در اولین نگاه سنتی ، عاشق دختری به نام عاطفه می شود . دختر خواستگاری دارد . قصاب و بزرگتر محل وحامی مادی اش . یک مثلث عاشقانه شکل می گیرد . دو رقیب که سابقه رفاقت دارند ؛ رو در رو یکدیگر قرار می گیرند . یک رو در رویی غیر متعارف و غریب و عجیب . ترکیب و معجون توامان رفاقت و دشمنی . حکمتی می کوشد به پشتوانه عشق و بر اساس وظیفه کار و شغل اش برای مدرسه ای که معلم اش است ، مفید باشد . سالن نمایش راه می اندازد و ……….. . اما سر آخر هیچ به هیچ . نه در شغل و حرفه موفق می شود و نه در عشق و عاشقی . و همینطور که از جایی آمده که معلوم نیست چرا و چگونه ، به جایی می رود . نا کجا آباد .
۸ ) رویکردهایی به این قائل است که فیلم و همه چیز اش ( ساختار و حرف و مضمون و غیره و ………. ) عصاره آثار بیضایی است . حرف اول و آخر است . و همه چیز در آن قابل رد یابی است . و می توان همه آثارش را به این فیلم چسباند . که تمامیت و فشرده است . و فیلم در قله است .
اما این فیلم ، نه فیلم اول و حرف اول و نه فیلم آخر و حرف آخر است . این فیلم در مسیر است . ایستگاهی است . در طول جاده آثار بیضایی .
۹ ) این فیلم برترین فیلم بیضایی نیست . بدترین هم نیست . اثری است ، به مفهومی و به عبارتی تجربی . یک تجربه نو و جدید و تازه در ساخت و مفهوم و معنا . هر اثر بیضایی یک تجربه تازه است . کوششی جدید است که طبعا چیز و چیزهایی از گذشته تجربه شده فیلم های قبل می گیرد و چیز و چیزهایی هم به فیلم های آینده می دهد . زمینه های تجربی در گذشته ، حال و آینده دست به دست می شود .
هر فیلم برای بیضایی یک هماوردی تازه است . یک جولانگاه . تجربه ای در ( قالب واژه های ) فرم و محتوا . و محک زدن آن ها و این که آیا این روش ها و حرف ها کار می کند یا باید طریقت دیگری پی گرفت . در فیلم بعد طبعاً دوباره و باز روش دیگری را پی گیری می کند .
بنابراین رگبار یک اثر تجربی است . تجربه ای برای به فعل درآوردن فکر ها و قالب ها . مثلا دستگاه نشانه ها و سمبل ها که همواره و همیشه مورد علاقه و دلمشغولی بوده و هست و خواهد بود . در این فیلم جاسازی شده است .
صحنه دنبال این خط را بگیر و ……………… را بازنگری کنیم .
و روال و شیوه روایت گویی قصه فیلم را که غیر متعارف است ، بازبینی کنیم .
۱۰ ) این حکایت تجربه و تجربی و تجربه گرایی در کارها و آثار آینده بیضایی ادامه خواهد یافت . یعنی کارهای در دست تولید و هنوز انجام نشده و حتی به روی کاغذ نرفته هم ……. .
۱۱ ) رگبار همزمان و همواره نزد مردم و منتقدین از اقبال برخوردار بوده است . باشو وضعیت خاص و متفاوتی داشته و تا به امروز یک استثناء است . و کمی شاید وقتی دیگر . بقیه کار ها در بیناین است . هیچ اثری از بیضایی هرگز گیشه پسند نبوده است .
۱۲ ) انتهای فیلم بی فرجام است . پایان خوش نیست . مثل بیش و کم همه آثار بیضایی . گاهی با یک پیچ و اما و اگر . اما در نهایت انجام خوش آیندی در انتها نیست . و این از خصائص کارهای بیضایی است . یک جور نشان . یک جور علامت . یک تلخ اندیشی در ذائقه عمیق و نهانی و فلسفی و اعتقادی آقای بهرام بیضایی .
۱۳ ) رگبار اولین محصول حرفه ای سینمایی ( فیلم بلند داستانی ) بیضایی است . و بلافاصله جبهه خودش را در موج نو و در تقابل با فیلمفارسی جا می اندازد . و به جرگه سینمای دیگر می پیوندد . سینمای بیضایی ” سینمای دیگر ” است . تا به امروز . که از رگبار شروع می شود .
۱۴ ) و اما خود بیضایی :
این تصور که بیضایی به قله اورست و بر بام دنیا رسیده و جایگاه رفیعی دارد ، دقیق نیست . و بخصوص که فکر کنیم از آن جا آثارش را سرازیر می کند و در واقع اثر و کار صادر می کند و سپس از قله راه برگشت در پیش می گیرد ، چندان درست نیست .بیضایی اهل جستجو است . او اهل درگیری است .با هر اثر درگیر می شود . یک جور تو در تو بودن با کار . اهل کشف است و سفر به سرزمین های نیازموده و بکر . او اهل بالا و بالا و بالاتر رفتن است . اهل کوشش است . و قهرمانان اش ایضا شبیه خودش هستند . و بی چشمداشت به نتیجه و پایان راه ، فقط انگیزه درنوردیدن دارند . و بالاخره اهل تکاپو و تلاش هستند و نتیجه گرا نیستند ، چون خود بیضایی .
حکمتی می کوشد . پاداش تلاش اش خود انگیزه تلاش مجدد اش می شود . و همینطور تا ……… . و عاطفه هم .
۱۵ ) خصائص ویژه بیضایی :
الف – گرایشی وجود دارد که بیضایی روشنفکر را از بیضایی هنرمند سوا ببینید . این بحث درست است که ما به دو بیضایی قائل باشیم . من به شخصه بیضایی روشنفکر و پژوهش گر و فرزانه و متفکر را ترجیح می دهم و این گونه او را بیشتر و بهتر می فهمم .
بیضایی اهل کتاب و بحث و تحقیق و تفحص و خواندن و نوشتن و کتابخانه و جهان آگاهانه و حضور است .
جهان هنر و هنرمندی یک وادی بسیار پیچیده و سخت است . تشخیص هنر از نا هنر و هنرمند از غیر هنرمند ساده و آسان نیست .
برای من داوری در این مورد بسیار دشوار است . و امکان پذیر نیست .
ب – بیضایی اهل غریزه و شم و دریافت و واریز جهان شهودی نیست . بیضایی به آگاهی و حضور عینی علاقه و اعتقاد بیشتری دارد . بیضایی دنیای آگاهانه را می فهمد و می تواند توضیح اش دهد . اما به جهان ناخود آگاه و پنهان ضمیر آدمی علاقه ای از خود نشان نمی دهد .
ج – سر فصل های دلمشغولی ها و ذهن مشغولی های بیضایی :
یک – تبعیض ( چه اجتماعی و چه متافیزیکی )
دو – رفتار با ناشناخته ها و غریبه ها و تازه واردها و نامانوس ها
سه – جدال ازلی و ابدی حقیقت و واقعیت
چهار – رغبت به فرا واقعیت
پنج – مظلومیت
شش – جانبدار زن و زن محوری
هفت – عشق
هشت – تلاش برای بقاء
نه – کوشش ( بدون حساسیت به نتیجه )
ده – سنت شکنی ( در اجرا و حرف )
یازده – پایان ناخوش
و …………………….
۱۶ ) و به عنوان جمع بندی باید بگوییم که :
حرف خاصی نیست جز توجه به همه آن چه آمد . و یاد آوری صحنه های کلیدی فیلم : آیینه شکستن آغاز فیلم / ملاقات حکمتی و عاطفه زیر درختان / مضروب شدن حکمتی توسط قصاب / شب گردی دو دوست قدیم و دشمن فعلی / باز سازی و راه انداختن سالن نمایش / سکانس های باران / دنبال این خط را بگیر ….. / ویزیت دکتر از مادر عاطفه /