هانا پولاک مستندساز معتقد است در آثارش تلاش می کند صدای رسای افرادی باشد که در جامعه صدایشان شنیده نمی شود.
به گزارش سینماسینما به نقل از ستاد اطلاع رسانی چهاردهمین جشنواره «سینماحقیقت»، مسترکلاس هانا پولاک مستندساز با عنوان «مستند بحران» پنجشنبه ۲۷ آذرماه و در سومین روز از چهاردهمین جشنواره بینالمللی «سینماحقیقت» برگزار شد.
هانا پولاک در این برنامه گفت: درباره فیلمبرداری در موقعیتهای بحرانی، لازم است که مواردی را با شما در میان بگذارم. باید بگویم بیشتر کارهای من با استثناهای اندکی در موقعیتهای بحرانی فیلمبرداری شدهاند. چون من موضوعاتی را انتخاب میکنم که خیلی دشوارند.
وی افزود: انگیزهام این است که افرادی را به مردم نشان دهم که در اجتماع صدایی ندارند و به حاشیه رانده شدند. افرادی که نامرئی و قربانی موقعیتهای مختلف هستند. به عنوان مثال الان روی فیلمی کار میکنم که درباره افرادی است که قربانی جنگ و نسلکشیاند. این فیلم که تقریبا تدوینش به اتمام رسیده را در عراق فیلمبرداری کردم.
این مستندساز در ادامه بیان کرد: همانطور که میدانید سالهای سال از زمینهای دفن زباله فیلم ساختم و دختری را دنبال کردم که در زمینهای دفن زباله بزرگ میشد و از آنجا جان به در میبرد. از بچههای مسکو فیلم ساختم. بچههای لنیندرادسکی که در خیابانهای مسکو زندگی میکنند و میمیرند. همچنین در پروژههای دیگری مثل افغانستان و روسیه به عنوان فیلمبردار حضور داشتم.
هانا پولاک ادامه داد: در یکی از آنها داستان فردی که پدربزرگش را در کشتاری در دوران حکومت شوروی از دست داده بود، روایت میشد. پس در اصل با پروژههایی مواجه میشوم که آسان نبوده و موضوعات بسیار دردناکی دارند. در نتیجه معمولاً دسترسی به نقاطی که در آنها فیلمبرداری میکنم خیلی دشوار است.
او با اشاره به اینکه خودش برای مستندهایش فیلمبرداری میکند، گفت: حس میکردم اگر میخواهم داستان زندگی مردم را روایت کنم باید آزاد باشم. میخواهم بتوانم هر چقدر که میخواهم آنجا بمانم و بتوانم روی این گزارشهای مهم کار کنم، حتی اگر هیچ بودجهای ندارم.
وی ادامه داد: تصمیم گرفتم فیلمبرداری بخوانم و همه را تشویق به یادگیری این کار میکنم. بهخصوص اگر میخواهید از موضوعی در موقعیتی بحرانی فیلم بسازید. اغلب اوقات گروه باید خیلی خیلی کوچک و محدود باشد، گاهی افراد نمیخواهند با شما به این موقعیتها بیایند چون خطرناک و دشوار است.
پولاک یکی از دلایلی که آغازگران جنگها نمیخواهند شما به عنوان خبرنگار یا فیلمساز در این قلمرو باشید و کار کنید، گفت: در دوران جنگ ویتنام سیاستمداران متوجه شدند که رسانه چه قدرت زیادی دارد. به همین دلیل دسترسی به این دست مناطق محدودتر از قبل شده است. نه فقط به خاطر بیرحمیها و خطر و جنگی که در جریان است بلکه به خاطر برخی بازیگرهای سیاسی که نمیخواهند به آن قلمرو دسترسی داشته باشید و حقیقت ماجرا را مقابل چشم عموم مردم بیاورید.
او با تاکید بر اینکه در فیلمسازی، بهخصوص مستندسازی میتوانید کاری کنید که مردم مکث کنند و عمیق فکر کنند، گفت: فکر میکنم در تمام این احساسات جهانی، موضوعات جهانی، مشکلات جهانی، چالشهای جهانی که همه در برابر آنها قرار داریم، اگر بتوانیم کاری کنیم که مخاطبانمان خود را در جایگاه قهرمانهای فیلممان ببینند و این جهان را نزد آنها ببریم، به آنها اجازه دهیم وارد این جهان شوند، امکان تغییر این کلیشه بهوجود میآید که باور عمومی به سیاستمداران وابسته است.
این مستندساز یادآور شد: مردم از من میپرسند وقتی اتفاقی میافتد از آن فیلمبرداری میکنید یا واکنش نشان میدهید؟ و پاسخ من این است که اغلب اوقات فقط واکنش نشان میدهم. اغلب اوقات من فیلمساز نیستم، یک انسانم. من آنجا هستم تا به افراد کمک کنم آن موقعیت را تغییر دهند. پس وقتی از فیلمبرداری در موقعیتهای بحرانی حرف میزنیم شما فقط در مقام دوربین، در مقام ناظر صرف آنجا نیستید، شما بخشی از موقعیتید و اگر کاری از دستتان برمیآید تا جان کسی را نجات دهید و یا میتوانید کسی را به بیمارستان ببرید یا هر کار دیگر. این برای من یک بخش اخلاقی بسیار مهم است که شما فقط برای نگاه کردن و ضبط کردن آنجا نیستید بلکه در واقع بخشی از زندگی این افرادید.
پولاک ادامه داد: مسئله فیلمسازی مسئله افتخار و استعداد و درخشش من یا جایزه بردنم یا اینجور چیزها نیست، فیلمسازی به قصد تغییر دادن وضعیت این افراد است، که صدایشان را به گوش دیگران برسانید. تمرکز من بر نشان دادن این است که موقعیت مردم را نشان بدهم که به بهترین شکل ممکن در خدمت مردم باشم و خیلی خوشحالم که فیلم دیده میشد چون فکر میکنم موضوعی است که ارزشش را دارد و به این هدف، به این افراد کمک میکند. پس اگر از فیلمسازی در بحران صحبت میکنیم معمولاً بحران همچنان آنجاست. پس ما فیلم را میسازیم و بعد امیدواریم و تمام سعی میکنیم موقعیت را تغییر دهیم. تا برای این افراد پلهایی برای رسیدن به وضعیت عادی بسازیم تا در جامعه پذیرفته شوند. اگر نگاه کنید بیشتر فیلمهای من درباره آدمهای مطرود هستند، آدمهایی بیرون جامعه عادی.
او خاطرنشان کرد: این خیلی مهم است که اگر در آن موقعیتهای بحرانی فیلمسازی کنید باید کرامت انسانها را ببینید، باید از آن محافظت کنید باید زیبایی آن را نشان دهید. بله چیزهای زشت و سیاه را هم ثبت کنید، چون بخشی از واقعیت است. اما نمیخواهید که تمام فیلمتان سیاه باشد، نمیخواهید تمام فیلمتان درباره رنج باشد، نمیخواهید از این آدمها قربانیان کامل بسازید. میخواهید آن لحظه باارزشی را هم پیدا کنید که آدمها میخندند شوخی میکنند، وقتی درباره رؤیاهایشان حرف میزنند وقتی از خودشان مراقبت میکنند. پس اگر این تنوع زندگی را ثبت کنید، که واقعیت هم دارد افرادی که چنین سختیهایی را از سر گذراندهاند دلسوزی خیلی بیشتری دارند، تحمل خیلی بیشتری دارند، خیلی مهربانترند، درک بیشتری دارند، بامحبتترند، ارزش زندگی را میدانند خیلی بابت چیزهایی که به آنها میدهید ممنون میشوند. پس در هنگام ساختن فیلمتان، باید چشمهایتان باز باشد.
این مستندساز یادآور شد: اگر در موقعیتهای بحرانی فیلمسازی میکنید باید در درجه اول مهارت فنی داشته باشید تا مزاحم کارتان نشود، پس باید دوربین کوچکتان را آماده کرده باشید، گفتم دوربین کوچک چون بهترین چیز دوربین کوچک است، در این جور موقعیتها بهتر است در مقام فیلمساز نامرئی باشید تا راحت بتوانید حرکت کنید و بیرون بروید… و یک دوربین عکاسی داشته باشید که ظاهرش خیلی جدی نباشد و آدمها را خیلی نگران نکند. پس جلب توجه نکنید، به راحتی دیده نشوید.
پولاک با بیان اینکه «باید به فکر خودتان و امنیت قهرمان فیلمتان باشید» گفت: باید از آنها هم محافظت کنید. باید بدانید که این گاهی یک سؤال اخلاقیست: آیا میتوانید کسی را در فیلم نشان دهید یا به خاطر امنیتش نمیتوانید؟ و اگر نشانش میدهید، باید بدانید چرا این کار میکنید. اگر صورت کسی را نشان میدهید و فردی را در این موقعیت قرار میدهید بهخصوص وقتی افراد آسیبپذیرند باید بدانید که معنای عمیقتری در پس آن است. در پس حرکات دوربین، در پس تمام این بحرانها من عمیقاً به این افراد اهمیت میدهم، عمیقاً به افرادی که آنجا زندگی میکنند اهمیت میدهم، میدانم که در خطرند و میدانم که باید کاری کنیم که آنها را از این خطر بیرون بکشیم.
او همچنین خاطرنشان کرد: اغلب علاقمندید که در داستان شخصیتی داشته باشید، که یعنی در اصل یک قهرمان اصلی دارید. تمایل دارید فیلم را در ساختار سه پردهای بسازید چون فکر میکنم در بیشتر موارد بهترین ساختار است وقتی که شکلگیری شخصیت فیلمتان و شکلگیری موقعیتها را نشان میدهید، یک اوج دارید و و بعد هم پایان فیلم. فکر میکنم کار با این داستان سهپردهای چیزی است که من به آن علاقمندم. وقتی میخواهید واقعیت را مشاهده کنید و آن را کارگردانی نکنید، برا آن تأثیر نگذارید اما این به معنای ناظر خاموش بودن هم نیست. معنایش این است که من همراه دوربینم هستم، سؤال میپرسم، گاهی موجب اتفاق افتادن چیزی میشوم مثلاً این قهرمان دنبال خواهرهایش میگردد، پس من هم برنامه دارم که کنارش باشم اینطور نیست که نشستم که اگر اتفاق افتاد افتاد و اگر نشد هم نشد نه، به او گفتم میخواهم از آن فیلمبرداری کنم شاید فردا قبول میکرد، شاید روز بعدش اما تصمیم گرفت روز بعدش باشد تا بتواند موقعیتی برای فیلمبرداری هم باشد پس اعتقاد ندارم که به هیچوجه در واقعیت دست نبرید. چون این ریالیتی تیوی نیست که دوربین را نصب میکنید یا دوربین را در ساختمانی میگذارید و فقط از واقعیت فیلمبرداری میکنید. نه فکر میکنم به عنوان کارگردان تصمیمات زیادی میتوانید بگیرید
و خیلی خوشم میآید وقتی اثر دست کارگردان را میبینم وقتی میبینم کارگردان سبک خودش را دارد و گاهی این سبک از فیلمی به فیلم دیگر تغییر میکند.
پولاک یادآور شد: من در موقعیتهایی بودم که معمولاً عملیات جنگی مستقیم در آنها جریان نداشته است و فکر میکنم باید بدانید که چرا برای فیلمبرداری آنجایید اما آنچه انگیزه من برای رفتن به تمام این مناطق خطرناک بود که در آنها در برابر خطراتی هستید که جان خودتان را تهدید میکند فکر کنم به این دلیل است که این کار را به خاطر آدمها انجام میدهم به این دلیل که حس میکنم میتوانم پیر شوم و در حال تماشای تلویزیون و چیپس خوردن بمیرم و من این زندگی پوچ را نمیخواهم. از آن انتقاد نمیکنم، هر کسی حق انتخاب دارد، مردم کاملاً حق دارند زندگی آسودهای داشته باشند، تلویزیون ببینند و چیپس بخورند اما خودم دوست دارم کار با اهمیتی بکنم، میخواهم به آدمها خدمت کنم، میخواهم حس کنم به دیگران خوبی کردم در این جهان تغییری به وجود آوردم، با کارم، با فیلمهایم، با حضورم حتی اگر شده با تشویق کردن افراد و ایجاد این حس که پذیرفته میشوند، مهماند، تنها نمیمانند.
پولاک با اشاره به اهمیت پیدا کردن داستان از یک بحران گفت: باید داستانتان را پیدا کنید و فکر میکنم این از همه مهمتر است چون میخواهید زیباترین و برجستهترین فیلم ممکن را به جهان عرضه کنید فیلمی که باعث شود مردم مکث کنند، آن را تماشا کنند برایش وقت بگذارند. این امتیاز ما مستندسازان نسبت به اخبار است. اخبار سریع است، مسئله در اخبار بر سر تیتر است اگر تیتر خوبی داشته باشید مردم چند جملهای از خبر را میخوانند و میفهمند درباره چیست… اما این در ذهن آدمها نمیماند، فقط بر پایه چیزهای بیرونی تصمیم میگیرند در حالی که در مستندسازی این امکان را دارید که با آدمها باشید، میتوانید با آنها وقت بگذرانید، میتوانید از سرعتتان کم کنید، میتوانید فکر کنید، میتوانید دیدگاهتان را عوض کنید.
این مستندساز یادآور شد: پس فکر میکنم پیدا کردن محور فیلم، پیدا کردن داستان فیلم کار شخص شماست. بهخصوص اگر در موقعیتی باشید که محدودتان کند. اگر این اتاق را نگاه کنید و قطعههای پازلی داشته باشیم حتی فضای بزرگتری پر از قطعههای پازل، میتوانید با آنها داستانهایی بسازید، گاهی میتوانید تصویرهای مختلف زیادی بسازید. اما باید قطعه اصلی را پیدا کنید و این بزرگترین چالش شماست.
پولاک خاطرنشان کرد: موضوع دیگر اینکه من دوست دارم یک داستان چند لایه بسازم، سعی میکنم یک داستان حماسی بسازم. چرا؟ چون با نشان دادن برش بزرگی از زندگی، از یک پرسپکتیو بزرگتر که قهرمان، جامعه، فرهنگ، سیاست، بافتار، جهان اطراف… را نشانتان میدهد کاری که در فیلمم سعی در انجام آن دارم، تمرکزم فقط بر روی قهرمانم نیست، سعی دارم این شخص، این قهرمان را در نقطهای از فضای و زمان قرار دهم به همین دلیل به آن میگویم فیلم چند لایه.
پولاک با اشاره به اینکه در جهانی زندگی میکنیم که دوقطبی شده و آدمهای فرهنگهای مختلف کلیشههایی ذهنی از هم دارند، گفت: مردم از اخبار و خروجیهای رسانهای برای پخش کردن پروپاگاندا استفاده میکنند. و خودتان میدانید، چون جایی زندگی میکنید که پروپاگاندای زیادی در اطرافتان است. و فکر میکنم به عنوان فیلمساز میبینید که جهان به کار ما نیاز دارد.
حتی با اینکه هر روز محدودتر و محدودتر میشویم و ما اجازه نداریم به آن مناطق برویم، اجازه نداریم به آن قلمروها برویم اما شما آنجا هستید. میتوانید یاد بگیرید فیلمهای جهانی و زیبا بسازید. آن هم در پلتفرمهای مختلف، نه فقط تلویزیون. با فیلمی برجسته میتوانید از سدها عبور کنید، میتوانید دیده شوید؛ اگر موضوعی محلی را به شیوهای جهانی بسازید.
او در ادامه گفت: میدانم چقدر سخت است وقتی تنهایید و روی اثرتان کار میکنید. دیگران کارتان را نگاه میکنند که دربارهاش نظر میدهند، تشویقتان میکنند و گاهی در آغوشتان میگیرند و درک میکنند که دوران سختی را پشت سر میگذارید چون روی فیلمی کار میکنید و اوضاع خوب پیش نمیرود شما در برابر چالش ساخت فیلم و به دنیا آوردن آن هستید و گاهی حتی زور میزنید و چیزی به دنیا میآورید، اما زیبا نیست، خیلی هم زشت است و همه میگویند این خوب نیست پس باید آن را بردارید دوباره و دوباره تمام کارها را انجام دهید و این کار خیلی سختی است.
پولاک در پایان این کارگاه، با اشاره به فیلمهایی از ایران که دوست دارد از «طعم گیلاس» عباس کیارستمی یاد کرد و گفت: در ایران فیلمها و فیلمسازان خیلی خوبی وجود دارند و باعث افتخار من است که با شما صحبت کردم فکر میکنم خیلی چیزها است که میتوانم از شما یاد بگیرم، از فرهنگ و سینمای عالی شما. من فقط تجربه شخصیام را با شما در میان میگذارم و امیدوارم به طریقی از آن استفاده کنید، دست کم الهامبخشتان باشد.