جواد نوروزبیگی تهیه کننده فیلم سلام بمبئی گفت وگویی با روزنامه اصولگرا صبح نو کرده ودر بخشهایی از این مصاحبه حرفهای جالبی زده است .
به گزارش سینما سینما ،بخشهایی از این مصاحبه به شرح زیر است :
یعنی شرایط جامعه ما چه فرقی دارد که ردهبندی سنی در سینمای ما وجود ندارد؟
این را دیگر آقای ایلبیگی باید جواب بدهند. همین الان در انگلستان، سلامبمبئی ردهبندی دارد. به نظر خود من، سلامبمبئی را گروه بیماریهای خاص نباید ببینند. شاید امیدبخش نباشد… اما این فتح بابی بود برای کار مشترک با سایر کشورها. الان من از اسپانیا پیشنهاد دارم. مگر این بد است؟
اصل ارتباط شاید بد نباشد اما به شرط این که لااقل تبعات سوئی برای فرهنگ ایرانی نداشته باشد…
ببینید تبعات دارد ولی باید تحمل کنیم! خوب است همه چیز به نفع ما باشد اما…
چه دیپلماتیک! پس شاید به همین خاطر باشد که پس از ۳۷ سال برای اولین بار است که صحنه رقص…
پس از ۳۷سال؟! (با خنده و تعجب) من خودم یکییکی این همه صحنههای رقص را از فیلمها به شما نشان میدهم!
بله. منظور صحنه رقص در فضایی مثل دیسکوست که اساساً برای این هدف طراحی شده و شخصیتها به قصد تماشای رقص و موسیقی، در آن نشستهاند. این، از اول در فیلمنامه بود؟ این را دیدهبودند و پروانهساخت دادند؟
بله. از اول بود! قرار است دروغ نگوییم دیگر! و من حاضرم فیلمنامه را در اختیارتان بگذارم؛ اما درباره این رقص، بالیوود اصلاً این را به عنوان رقص قبول ندارد.
پس وجود رقص، جزو شروط آنها بود؟
ما داریم «تولید مشترک» میکنیم! بالاخره وقتی قرار است در هند نمایش دادهشود ترانه و رقص لازم است. همین «I love you»گفتنِ بدونِ بوسیدن، آن جا کلی مسأله برایم درست کرد! میگفتند این جا باید این طور باشد که همدیگر را ببوسند! بالیوود یک سینمای صنعتی است…
بالاخره شما موافق بودید که سکانس دیسکو در فیلمنامه باشد یا به خاطر سینمای هند مجبور شدید بگذارید؟
من موافق بودم باشد و خیلی هم از اینها امتیاز گرفتم. ما گفتیم آخرآخرش این است که برای هندیها میگذاریم و برای خودمان برمیداریم ولی این طرف هم، همه موافق بودند. هندیها میخواهند فیلمشان بفروشد! آنها مثل ما نیستند که هنروتجربه و جشنواره و برلین و…
غیر از رقص چه توقعاتی داشتند؟
این که خانم مسلمان نشود و در انتها سوزانده شود. نه این که مسلمان شدنش، خیلی گلدرشت، معلوم باشد ولی شما شک نکنید که هست!
شما این همه امتیاز دادید که این جنس اسلامی را بیاورید که اینقدر تشرف به آن در فیلم، خاموش است و بعد در رفتارها تغییری ایجاد نمیکند و خیلی چیزهای لااقل ظاهری مثل بیحجابی و دیسکو رفتن و امثالهم با آن قابل جمع است؟!
مهم این است که من به عنوان تهیهکننده و همینطور کارگردان به اسلام پایبندم. من معتقد بودم باید یک جایی به ظرافت روسری را جا بیندازم. من خودم هر بار آن صحنه را میبینم که گلزار روسری مادرش را به خانم هدیه میدهد، گریهام میگیرد! آنها طور دیگری به این مسائل نگاه میکنند.
بالاخره این فیلم برای ما هم ساخته شده…
خب اینجا پذیرفتند دیگر. بالاخره در کار مشترک باید نگاه فرهنگی هر دو طرف را لحاظ کرد.
خب در نگاه فرهنگی ما وجود سکانس دیسکو مورد قبول بود؟
بگذارید کامل توضیح بدهم. سکانس رقص از ابتدا در فیلمنامه بود و ما هم همه ترانههای ضبطشده را برای شورای نظارت فرستاده بودیم. من اعلام کردم که مشخصاً روی این آهنگ، قرار است رقص نشان دادهشود. بعد آقای ایلبیگی به دستور مستقیم آقای ایوبی – که اول هم قرار بود خودشان بیایند- آمدند و سکانس رقص را دیدند. ما از اول بنایمان این بود که اگر موافقت نشد، دو نسخه متفاوت خواهیم داشت که در نسخه ایرانی این سکانس نباشد. اسم نمیبرم اما خیلیها معتقد بودند که این رقص که اصلاً چیزی نیست! خیلی باشکوه است و هیچ اشکالی ندارد. بعضیها هم معتقد بودند که از ۴دقیقه کمتر شود بهتر است، اما مطلقاً هیچکس نمیگفت که باید برداشته شود. من از اول عمد داشتم که بعد از گرفتن پروانه نمایش، فیلم را به برخی نشان دهم چون نمیخواستم به قول یک عده، از اتصالم به منابع قدرت استفاده کنم. بعد از گرفتن پروانه، کمیسیون فرهنگی مجلس را دعوت کردم و همه ۴دقیقه را بدون سانسور، نشانشان دادم. خانمها و آقایان و روحانیون هم حضور داشتند و گفتم که من، پروانه را هم گرفتهام اما میخواهم نظر شما را بدانم که از میان آن ۷-۶ نماینده حاضر و دو روحانی -آقایان شیخ و …. که اتفاقاً بیشتر از سایرین هم با من همراه بودند- کسی مخالفت خاصی نداشت. بعد از آن هم چون اولین کار بود، باز هم درون من انقلابی بود که آیا اشتباه کردهایم یا نه… باز هم در پردیس کوروش، برای یک تعدادی از سینماگران از جمله آقایان افخمی، آلادپوش، تبریزی، مجیدی و خانم درخشنده و برخی دیگر نمایش دادیم که همگی بالاتفاق موافق بودند. خصوصاً نظر آقای مجیدی هم به واسطه تأکید آقای ایلبیگی و هم از جهت شخصی، برایم خیلی مهم بود و با وجود گرفتن پروانه، اگر ایشان میگفتند نه، کنار میگذاشتم که نهایتاً ایشان هم گفتند شما به هدف خودتان رسیدهاید و این، یک فیلم تجاری است، فقط بهتر است کمی جمعترش کنید. باز هم نگران بودم و فیلم را به آقای جنتی وزیر وقت ارشاد نشان دادم و ایشان هم گفتند فقط زمانش را کمتر کنید. من خودم در یک پارادوکسی بودم چون بالاخره بعد از سالها اولین بار بود…