مفاخر کاریکاتوری

فرزانه متین  در سازندگی نوشت :
بسیاری از مشاهیر و مفاخر ایران‌زمین هستند که کمتر فیلمسازی به سراغ آنها رفته است. درحال حاضر بازار آثار کمدی یا آثار اجتماعی ضعیف به حدی زیاد شده است که کارگردانان ترجیح‌ می‌دهند اثری راحت‌الحقلوم را بسازند.
به تصویر درآمدن مشاهیر بزرگ در درجه  اول، علاقه فیلمساز را می‌طلبد. برخی ‌گمان می‌کنند برای ساخت چنین سوژه‌هایی باید به سراغ تلویزیون بروند از این‌رو نیازمند سرمایه‌های هنگفت از سوی مسئولان صداوسیما  هستندد.
اما می‌توان با هزینه‌های متوسط  آثار فاخری چون «کمال‌الملک» اثر زنده‌یاد علی حاتمی یا «غلامرضا تختی» اثر بهرام توکلی را ساخت و تماشاگر را با فراز‌ونشیب‌های زندگی این افراد برجسته آشنا کرد. آن هم به دور از هرگونه شعارزدگی و پرداختن به حاشیه‌هایی که به فیلم آسیب زند. این دو فیلم ازجمله آثاری هستند که به واقعیت وفادار ماندند. علی حاتمی، سعدی سینمای ایران در یک فیلم سینمایی، مخاطب را با شخصیت کمال‌الملک با بازی درخشان مرحوم جمشید مشایخی آشنا کرد. نقاش برجسته ایرانی که به دربار ناصری وارد می‌شود و تا اوایل دوران پهلوی زندگی کرد. حاتمی، از افراد منحصربه‌فرد در دیالوگ‌نویسی سینمای ایران به خوبی توانست روایت زندگی این نقاش بزرگ از دوران جوانی تا مرگ نشان دهد که در فاصله طولانی شاهد حوادث تاریخی فراوانی در مملکت بود و اینکه دیدگاهش در مورد بسیاری از مسائل چگونه دستخوش تغییرات شد را به خوبی به تصویر کشید. در چند سال گذشته نیز توکلی هم به خوبی توانست به داستان زندگی و لایه‌های پیچیده شخصیت غلامرضا تختی از دوران کودکی تا زمان خودکشی وی بپردازد او با زیرکی از کنار مشاجرات خانوادگی تختی گذشت و داستانش بیشتر حول قصه تختی در روزگاری بود که او را از اوج به سقوط کشاندند. کارگردان توانست، غلامرضا تختی را به‌عنوان یک فرد معمولی که با چالش‌های روزانه دست‌وپنجه نرم می‌کند اما مشکلات مردم مخصوصاً زلزله بوئین‌زهرا از دغدغه‌های اصلی زندگی‌اش بود، به زیبایی به تصویر کشاند. پرده آخر زندگی این پهلوان تاثیر بسزایی روی مخاطبان داشت.
چندی پیش مخاطب با دو فیلم «پروین»  و «رگ‌های آبی» روبه‌رو شد که  هر دو  به زندگی مهم‌ترین شاعران زن دوران معاصر در قالب سینما می‌پرداختند که از آثار ضعیف در ژانر بیوگرافی برشمرده می‌شدند.
محمدرضا ورزی، کارگردان تلویزیونی، می‌توانست به زندگی و زیست این شاعره محبوب، پروین اعتصامی به دور از حواشی و اضافه‌گویی بپردازد اما متاسفانه این ایده را حیف‌ومیل کرد. او فیلم «پروین» را در لابه‌لای دیالوگ‌های بی‌معنا به صورت برشی از یک داستان ژورنالیستی جلوی دوربین برد که به دل مخاطبان ننشست و فروشی بیش از ۴میلیاردی در گیشه نصیب آن شد. ورزی از اساس با ساخت فیلمش درصدد آن بود که نشان دهد که در دوران پهلوی، آزادی زنان محدود بوده و بعد از انقلاب، زنان به آزادی دست پیدا کرده‌اند. او در فیلمش به زیست شاعرانه این زن نپرداخت. بلکه بخش طولانی فیلم به دوران زندگی زناشویی او پرداخته شد و بخش دیگری رابطه پروین را با یک فرد خیالی به نام آگرین  (ملیکا شریفی‌نیا) به نمایش گذاشته شد. او حتی در برخی از موضوعات دست به تحریف داستان زده بود. مدتی بعد در چهل ‌وسومین جشنواره فیلم فجر، «رگ‌های آبی» ساخته جهانگیر کوثری در مورد زندگی فروغ فرخزاد به نمایش درآمد که به تصویر نادرست از فروغ پرداخت که باعث نزول این شخصیت برجسته شد و ای‌کاش کوثری از انتخاب دختر خویش باران، برای ایفای نقش فروغ فرخزاد صرف‌نظر می‌کرد. در هر دو صورت این دو کارگردان تصویر کج‌ومعوجی از زندگی دو شخصیت مهم به نمایش گذاشتند. هر دو اثر نمونه‌ای بارز از استفاده از رانت و پارتی‌بازی در سینمای ایران بود. حالا در لابه‌لای خبرها شنیده می‌شود که قرار است مسعود جعفری‌جوزانی، کارگردان سینما و تلویزیون، با محوریت یکی از شخصیت مهم تاریخی ایران، پوریای ولی، سریال تلویزیونی بسازد. او دو دهه پیش فیلم‌نامه‌ای این‌ کشتی‌گیر، عارف ‌و شاعر جوانمرد را نوشته است. محمد خوارزمی متخلص به قتالی ‌‌ملقب به پوریای ولی یکی از نامدارترین کشتی‌گیران سرزمین خوارزم در قرن هفتم هجری قمری است. او در بحبوحه لشکرکشی هلاکوخان و تاسیس حکومت ایلخانیان متولد شد و از همان اوان کودکی روی به کشتی روی آورد و سپس به تعلیم کشتی به جوانان و نوجوانان پرداخت. پوریای ولی در ورزش‌های زورخانه‌ای و پهلوانی مهارت زیادی داشت. ساده‌زیستی، دستگیری از مستمندان و ستم‌دیدگان، چشم بستن بر زرق‌وبرق دنیا فانی او را به معرفتی می‌رساند که در اواخر عمر عارف و شاعر می‌شود. او در ابتدا ملقب به پیر ولی بود چراکه در اوان کودکی به دلیل داشتن موی سپید و اندامی درشت او را پیر ولی صدا می‌زدند که به تدریج لقب پوریای ولی در اذهان به خاطر سپرده شد. داستان زندگی این بزرگمرد را جعفری‌جوزانی می‌تواند در قالب سینما بسازد و فرازوفرودهای زندگی وی را به دور از حاشیه‌ها نمایش دهد اما او عزمش را جزم کرده که این ایده را برای تلویزیون بسازد اما با توجه به پیشینه‌اش در سریالی چون «در چشم باد» با بیش از ۴۰ قسمت، ایده را حیف‌ومیل نکند، داستان در خدمت حاشیه‌ها قرار نگیرد و تنها به زیست پهلوانانه پوریای ولی  نپردازد، چراکه مخاطب دوست دارد با تمام زوایای زندگی این پهلوان آشنا شود و با تعداد قسمت‌های کوتاه اثری فاخر و در خور شایسته چنین فردی را ارائه دهد. آنچه که در ژانر بیوگرافی بیش از هر چیز مهم است وفادار ماندن به واقعیت و دوری از افسانه‌هاست. زندگی او در واقع شامل دو قسمت است پهلوانی و کشتی‌گیری و روی‌آوردن به مسلک عارفان و شاعران که رباعیاتی هم از او به‌جا مانده است. او در مقام یک جوانمرد و پهلوان در میان مردم جایگاه والا و انسانی دارد و می‌توان وی را با غلامرضا تختی در دوران معاصر مقایسه کرد. فیلم‌هایی که در این حوزه ماندگار می‌شوند که علاوه بر شخصیت‌پردازی به زیست و شرایط جغرافیای و حال‌وهوای دورانی که این فرد در آن رشد و ‌نمود ‌کرده به دور از هر حاشیه و اضافه‌گویی بپردازند و مخاطب بتواند با آن همذات‌پنداری کند. پوریای ولی، سوژه‌ای ناب است که باید مراقب بود تا زخمی نشود و فیلمساز به هر دو ‌جنبه زندگی او بپردازد.

ثبت شده در سایت پایگاه خبری تحلیلی سینما سینما کد خبر 206748 و در روز یکشنبه ۱۲ اسفند ۱۴۰۳ ساعت 20:14:25
2025 copyright.