منیژه حکمت – تبلیغات فیلمهای ایرانی در شبکههای ماهوارهای و تأثیر غیر قابل انکاری که این تبلیغات در فروش فیلمهای ایرانی دارد، باید مورد آسیبشناسی و ریشهیابی قرار گیرد. چه اتفاقی افتاده است که طی سالهای اخیر، تبلیغات کمحجم فیلمهای ایرانی در تلویزیون ایران کماثرتر شدهاند؟ و در مقابل، تبلیغات همین فیلمها در شبکههای ماهوارهای باعث افزایش فروش فیلمهای ایرانی شدهاند!؟
در این شرایط کسانی که باید پاسخگو باشند، سینماگران و تهیهکنندگان سینمای ایران نیستند؛ نباید مورد پرسش یا مؤاخذه قرار بگیرند، بلکه مدیران و مسئولان تلویزیونی ایران هستند که باید روشن و شفاف در برابر این پرسشها قرار گیرند و پاسخ بدهتد. مدیران تلویزیون ایران باید به یک بازاندیشی و بازنگری در مورد مخاطبان خود دست بزنند. به نظرم با چنین وضعی دیگر نمیتوان دیپلماتیک با این اتفاق مواجه شد؛ بلکه باید روشن و شفاف به این مسئله پرداخت.
مدیران تلویزیون ایران باید بپذیرند در شرایطی قرار داریم که اگر به نیاز مخاطبان پاسخ نگوییم، مخاطبان در این عصر انقلاب رسانهها این امکان را دارند که ما را با آنچه مورد نیازشان است جایگزین کنند و خوراک رسانهای خود را از همین جایگزینها تأمین کنند. مدیران تلویزیونی باید برای سلیقه سه نسلی که پس از انقلاب اسلامی آمدهانداحترام قائل باشند و سؤالها و نیازهای آنان را پاسخگو باشندو نمیتوانند بدون توجه به سلیقه و خواست های مخاطبان حرکت کنند.
وقتی تلویزیون ایران به جای آنونس فیلمها، تنها یک تیزر چند ثانیهای از فیلمهای ایرانی پخش میکند، وقتی نام بازیگران سینمای ایران همچون باران کوثری یا پگاه آهنگرانی از همان تیزرها حذف میشود، وقتی به علت تعداد کم آنونس و تیزر فیلمهای سینمایی، فروش فیلمها کاهش مییابد، آیا چارهای برای تهیهکننده فیلم بخش خصوصی میماند که سرمایه صرفشده برای تولید یک فیلم را بازگرداند؟ از سوی دیگر، بسیاری از هزینههای رسانهای، صرف امور و برنامههایی میشود که اثرگذاری برای مخاطبان ندارد و آنها به همان جایگزینها روی میآورند. وقتی بخش خصوصی در تولید یک فیلم سرمایهگذاری میکند و قصد تداوم کار در حوزه سینما را دارد، باید با فروش فیلم(محصول)اش سرمایهاش بازگردد؛ و این قانون اقتصاد است. ضمن اینکه ما دیگر در دهه ۶۰ زندگی نمیکنیم که دولت بخواهد بیا بتواند در حوزه سینما سرمایهگذاری گستردهای کند و برایش مهم نباشد که سرمایهاش در حوزه سینما باز نمیگردد. باید بپذیریم که دوران عوض شده است و باید بر مبنای مقتضیات دوران خاضر در رسانهها برنامهریزی کنیم و مدیریت فرهنگی انجام دهیم.
منظور من این نیست که تمامی جامعه ۸۰ میلیونی ایران تنها به رسانههای «دیگری» و ماهوارههای خارجی نظر دارند، شبکه هایی که متأسفانه جایگاه فرهنگی بالایی ندارند و تأثیرات نامطلوب فرهنگی نیز دارند؛ بلکه بحثم سر این است که سلایق متنوعی در داخل کشور وجود دارد که مسئولان و مدیران رسانه ملی (تلویزیون) چندان توجهی به این سلایق و خواستها ندارند.
امیدوارم مسئولان تلویزیونی کشورمان از ضرورتها و نیازهای مخاطبان آگاه باشند و در جهتی پیش برویم که تماشاگران ایرانی برای اطلاع از اکران فیلمهای ایرانی به شبکههای ماهوارهای خارج از کشور رجوع نکنند.
منبع: سینما