سینماسینما، احمد رضا معراجی
در سالهای گذشته و نه چندان دور سازمان سینمایی و نهادهای زیرمجموعه آن هر کدام در بخشی فعال بودند که مرتبط با اسم و ماموریت آن نهاد بود؛ مثلا انجمن سینمای جوانان ایران مسئولیت شناخت استعدادها و پرورش جوانان علاقهمند به فیلمسازی را برعهده داشت. این نهاد دولتی با دفاتری که در سراسر ایران داشت و با شناسایی فیلمسازان نوجوان و جوان و مستعد تا حدی سینما را به آنها آموزش میداد و با در اختیار قراردادن سرمایه یا تجهیزات باعث رشد و شکوفایی فیلمسازانی بنام میشد که فیلمهای خوبی هم در سینمای ایران تولید و اکران کردهاند.
البته این نهاد هنوز هم در این زمینه فعال است، اما فیلمسازان جوان رشد چشمگیری داشتند و این افراد با ساخت فیلمهای کوتاه خوب و ارسال آنها به جشنوارههای خارجی عملا دیگر کمتر به این انجمن وابسته هستند. البته باید این نکته را نیز در نظر داشت که حمایت تجهیزاتی عملا در همه نهادهای سازمان سینمایی به کناری رانده شده و همه نهادها سازنده فیلم سینمایی شده اند.
ناگفته نماند که در میان تمام نهادهای زیرمجموعه سازمان سینمایی باز هم این انجمن سینمای جوانان ایران است که بهتر از بقیه توانسته با برگزاری یک جشنواره قابل قبول راه خود را ادامه دهد.
مرکز سینمای مستند و تجربی که از فرط بیفعالیتی عملا به حاشیه رانده شده و صرفا برگزاری جشنواره سال گذشته فیلم مستند را میتوان تنها فعالیت مفید این نهاد در سال گذشته دانست. کافی است با چند مستندساز گفتوگویی کوتاه داشته باشید تا میزان نارضایتی از این نهاد سینمایی برایتان روشن شود.
موزه سینما بعد از آمدن مدیر جدید فقط به چند مصاحبه با پیشکسوتان سینما بسنده کرده و به تازگی قرار بر این است که یک کارگاه یکروزه فیلمنامهنویسی برگزار کند. در سالهای نه چندان دور وظیفه دانشافزایی برای سینماگرانی که از مبتدی بودن فاصله گرفته و به سمت حرفهای شدن میرفتند بر عهده بنیاد سینمایی فارابی بود، اما حتما مدیر موزه سینما وقتی دیده که بنیاد سینمایی فارابی عملا فقط به فکر تولید فیلم (البته نه فیلم کودک) و برگزاری هفته فیلم کشورهای چین و روسیه و… است -که پیش از این بر عهده موزه سینما و خانه هنرمندان بوده- به این فکر افتاده که برای نسل جوان فیلمساز دانشافزایی کرده و کارگاه فیلمنامهنویسی برگزار کند.
مشکل امروز سینمای ایران این است که هیچ شخص و نهادی نمیداند که پیش از این چه کاری انجام میداده و عملا وظیفه خود را فراموش کرده و موازی کاری بسیاری شکل گرفته است.
با این اوصاف احتمالا باید در روزهای آینده شاهد این باشیم که موزه سینما برای ساخت و سرمایهگذاری فیلمهای کودک و نوجوان و مستند پیش قدم شده و در این زمینه کوتاهیهای نهادهای هم تراز خود را جبران کند.
یک سوال از مدیران سینمایی کشور این است که واقعا تاکنون برگزاری هفته فیلم فلان کشور چه تاثیری در روابط دیپلماسی و یا سینمایی داشته است؟ اگر تاثیری در روند رو به رشد سینما داشته و یا دستاوردی برای سینمای ایران داشته، پس چرا هیچ وقت این دستاورد به چشم نیامده است؟ چرا هیچ دستاورد مالی، فنی و محتوایی در سینمای ایران طی سالهای برگزاری هفته فیلم فلان کشور به وجود نیامده است؟ معلوم نیست این حد از موازی کاری به کجا خواهد انجامید اما کاملا واضح است که این ره به ترکستان است.
راهگشای سینمای ایران از این رخوت و وضع موجود برگزاری هفته فیلم این یا آن کشور و نمایش چند فیلم پیش پا افتاده این کشورها در سینماهای دولتی و به صورت رایگان نیست. حتی با توجه به رایگان بودن و آزاد بودن ورود برای عموم، هر فیلم در نهایت با ۳۰ نفر اکران میشود.
بهتر است مدیران نهادهای سازمان سینمایی به جای نقد بر فیلمهایی چون «فسیل» و فیلمهایی از این دست که باعث رونق سینما و حال خوب مردم شدهاند، به فکر تولید آثار خوب و مخاطبپسند باشند و به این نکته مهم توجه کنند که با رپورتاژ و نقد سفارشی عملا هیچ پیشرفتی را در سینما و هنر این مرز و بوم شاهد نخواهیم بود.
سالهاست میلیاردها تومان هزینه میشود و در پایان هیچ بازگشت سرمایهای برای فیلمهای دولتی وجود ندارد، آیا برای این موضوع فکری اندیشیدهاید؟ قطعا برگزاری هفته فیلم چین یا ایتالیا یا استرالیا راه حل برون رفت از این اوضاع سینمایی نیست. راه چارهای دیگر باید اندیشید و در آن راه قدم گذاشت.