سینماسینما، نوشته: جان هریس دانینگ، ترجمه: فریبا جمور
فیلم وهمآلود و مهیج محمدرضا اصلانی که در ایران توقیف شد و سالها گمشده تصور میشد، در عتیقهفروشی توسط فرزندش پیدا شد و با مشقت ترمیم شد و در جشنواره فیلم لندن به نمایش درآمد. کشف مجدد فیلم از داستان خود «شطرنج باد» ساخته محمدرضا اصلانی کارگردان ایرانی جذابتر است. این فیلم فقط دو بار در تهران در سال ۱۳۵۴ اکران شد، یک بار برای منتقدان عصبانی و یک بار هم برای سینمای خالی از تماشاگر، نقدهای منفی کار خودش را کرده بود.
اصلانی که اکنون در تهران زندگی میکند میگوید:« پیدا شدن این فیلم برای من بسیار خوب است. این فیلم همچنین به مخاطبان این امکان را میدهد از منظری دیگر به سینمای ایران نگاه کنند و فیلمسازان معتبر دیگری که به دلیل پیچیدگی فیلمهایشان به حاشیه رانده شدهاند را کشف کنند.»
این فیلم هم منتقد سلطنت بود و هم نقش قدرتمندانه زنانهای را به تصویر کشید که به مذاق خیلیها خوش نیامد. در سالهای پر فراز و نشیب سیاسی پس از انقلاب ۵۷ در ایران، این فیلم توقیف و ناپدید شد. گیتا اصلانی فرزند کارگردان میگوید: «منتقدان بعد از اکران فیلم آن را بیارزش خواندند و گفتند پدر من فقط سعی کرده فیلمی روشنفکرانه بسازد تا صرفا از سینمای اروپا تقلید کند.» اما گیتا مصمم بود تا نگذارد میراث پدرش از بین برود. دخترش که نویسنده است و تحصیلات خود را در پاریس گذرانده مناسبترین گزینه برای این کار بود. «حدود هفت سال پیش مشغول کار بر روی پایان نامه دکترایم با موضوع سینماگران مولف ایران بودم که این فیلم بخشی از آن بود، بنابراین جستجو را آغاز کردم.» گیتا بعد از جستوجوی بینتیجه در آرشیو بینالمللی فیلم، از برادرش امین که ساکن تهران است کمک خواست. در لابراتوارها و بایگانیهای ایران هم خبری از فیلم نبود. به نظر میرسید که شطرنج باد برای همیشه گم شده است. بعدها در سال ۱۳۹۲ در عتیقه فروشیای، امین انبوهی از قوطیهای فیلم پیدا کرد. صاحب مغازه از محتویات قوطیها بیاطلاع بوده و صرفا آنها را به عنوان دکور میفروخته. مثل افسانهها، امین با باز کردن یکی از آنها نسخهای کامل از فیلم پدرش را که مدتها گمشده بود، کشف کرد. فیلم که هنوز در ایران توقیف بود، بی آنکه رسانهای شود به پاریس فرستاده شد و کار ترمیم آن توسط بنیاد دولتی مارتین اسکورسیزی (بنیاد سینمایی جهان) با همکاری سینه تیسا در بولونیا آغاز شد.
شطرنج باد داستانی خانوادگی با بازی فخری خوروش در نقش وارثی فلج و بداقبال است. او که به دنبال حفظ استقلال شکننده خود است، از هر طرف توسط مردان یغماگر- پدرخواندهاش و برادرزادههایش- که همگی دنبال ثروت او هستند گیر افتاده است. تنها خدمتکارش با بازی شهره آغداشلو (نامزد اسکار برای بازی در خانه شن و مه) به او در مقابل آنها کمک میکند. کشمکش عاطفی میان ارباب و خدمتکار، رنگ و پیچیدگی به داستان اضافه میکند. فضای داخلی مجلل فیلم یادآور نگارگری ایرانی است. همچنین حالی از فضای گوتیک و وحشت الن پویی هم در فیلم حس میشود. تاثیر بزرگان سینمایی اروپا مانند پیر پائولو پازولینی، لوکینو ویسکونتی و روبر برسون نیز آشکار است. حرکت دوربین با دستهایی که سیگار میپیچد، غذا سرو میکند و اسلحه را از باروت پر میکند چشم نواز است. طراحی صدا همچنین گوشنواز است؛ گرگها زوزه میکشند و سگها وقتی دور خانه پرسه میزنند، حس تهدید را القا میکنند. کلاغها قارقار میکنند و روی اعصاب میروند. تنفس سنگین بازیگرها بر غم تنهایی شخصیتها در این خانه جنزده میافزاید. موسیقی متن- از کارهای اولیه آهنگساز زن شیدا قرچه داغی-الهام گرفته از موسیقی سنتی ایران و شبیه موسیقی جز است.
واکنشهای اولیه نسبت به فیلم بازسازی شده بسیار شگفتانگیز بوده و باعث خوشحالی کارگردان آن است. اصلانی میگوید:«انتظار چنین واکنش مثبتی را نداشتهام. البته بسیار خوشحالم که این فیلم بالاخره منصفانه دیده شده، نه از دریچه سینمای پوپولیستی و تبلیغات.»
رابین بیکر، سرپرست آرشیو فیلم لندن، که فیلم را در جشنواره لندن به نمایش درآورد میگوید: «فکر میکنم این فیلم بر معیارهای جهانی فیلم تاثیر بگذارد. جاهطلبی آن در بسیاری از بخشهای فیلم فوقالعاده است. جایگاهی بسیار فراتر از جایگاه فعلی سینمای ایران دارد. بسیار تکان دهنده است. فکر میکنم انتظارات بسیاری از مردم نه تنها از سینما، بلکه از فرهنگ ایران را تغییر دهد. با اطمینان میتوانم بگویم که تماشاگران، فارغ از سلیقه سینما، فیلمی شبیه به این را ندیدهاند.»
متاسفانه فیلمسازی اصلانی قربانی تحولات سیاسی ایران شد. اصلانی شطرنج باد را در سی و سه سالگی ساخت. او قبل از آن دو فیلم کوتاه ساخته بود: مستند جام حسنلو (۱۳۴۶) و حکایتی انتقادی از دولت شاه به نام بدبده و داستان پسری که میپرسد (۱۳۴۸). او همچنین فصل اول سریال سمک عیار (۱۳۵۳) را کارگردانی کرد که به خاطر سبک نامتعارف و غیرتجاری آن انتقادهای زیادی از او شد. پس از آن او در ایران ماند و به کار فیلمسازی ادامه داد. او از آن زمان به بعد بیش از ۱۰ فیلم مستند، یک فیلم تجربی (تهران، یک هنر مفهومی در سال ۱۳۸۹) و فیلم سینمایی دیگری به نام آتش سبز (۱۳۸۶) ساخته، اما او به لحاظ عملی و مفهومی به شدت محدود شده است. با این حال او هنوز برنامههایی دارد. اصلانی میگوید: «امیدوارم فیلم بلند دیگری بسازم. ۱۰ سال است که این فیلمنامه را نوشتهام اما چون به من برچسب غیرتجاری و غیرسرگرم کننده میزنند، هیچ کس ریسک تهیه آن را قبول نمیکند. فیلمی تاریخی درباره یکی از بزرگترین شاعران ایرانی است و سبک فیلم باز هم نگارگری ایرانی، نقاشی غربی و سینمای ویسکونتی و برسون را به یاد میآورد.»
علاوه بر اینها، شطرنج باد یادآور استعداد اوست و به نوعی ادای احترام گیتا اصلانی به میراث پدرش است. گیتا میگوید: «وقتی پدرم نسخه ترمیم شده را دید گفت مثل ملاقات با روانکاوی است که به او یادآوری کرده اصلا چرا میخواسته فیلمساز شود. او واقعا خوشحال بود. پدرم از هیچ چیز پشیمان نیست. این فیلم مانند فرزندی است که گم کرده و اکنون آنها دوباره به هم رسیدهاند.»
منبع: گاردین منتشر شده در سینمااعتماد