تقدیم نمایش «خط قرمز» به خسرو شکیبایی
در ابتدای برنامه، مسعود کیمیایی ضمن ابراز خوشحالی از نمایش این فیلم پس از ۳۴ سال، گفت: «این نمایش خیلی خاص را به روح خسرو شکیبایی تقدیم میکنم. «خط قرمز» در یک روابط خصوصی نگه داشته شد و گرنه هیچ اشکالی در آن وجود ندارد. داستان فیلم، قصه یک مأمور ساواک است که عشقی را که سالها در ذهنش با او زندگی کرده، در شب ازدواجش موردبازجویی قرار میدهد». سپس کیمیایی از سعید راد و فریماه فرجامی خواست روی صحنه بیایند و برای حاضران سخن بگویند. فرجامی گفت: «از دیدن فیلم در کنار کیمیایی لذت بردم و یاد گذشتههای دور افتادم. آرزو دارم باز هم فرصت کارکردن در کنار کیمیایی را داشته باشم». سعید راد نیز بودن در کنار کیمیایی برای تماشای این فیلم پس از ۳۴ سال را مایه غرور دانست و گفت: «ایستادن در کنار کیمیایی برای من معادل کسب تمام جوایز سینمایی ایران است». بازیگر فیلم «خط قرمز» سپس یادی کرد از درگذشتگان حاضر در فیلم و از تماشاگران خواست آنها را تشویق کنند. پس از آن جواد طوسی ضمن توصیف «خط قرمز» بهعنوان یکی از شاخصترین آثار کارنامه فیلمسازی کیمیایی گفت: «کماکان میتوان پرسید این فیلم چرا پخش نشده است؟ آیا این امر مبتنی بر یک سوءتفاهم تاریخی پایانناپذیر است؟ به نظر میرسد دلیل آن، ارزیابی غلطی است که نسبت به سینمای کیمیایی صورت میگیرد. این در حالی است که صداقت تاریخی او را در سالهای ۵۶ و ۵۷ دیدهایم. «خط قرمز» ضمن صحهگذاشتن بر دغدغههای اجتماعی کیمیایی، دارای نگاهی انسانی و فارغ از شعارگرایی است که آن را با سینمای کسانی مانند فرانچسکو رُزی، کاستا گاوراس، امیر کاستاریکا و… قابلمقایسه میکند. «خط قرمز» مشمول یک بدشانسی تعمیمیافته است و چهبسا اکران آن میتوانست مسیر کارگردان، فیلمبردار و بازیگران فیلم را تغییر دهد.
پارچه ململ؛ فیلتر نورپردازی
این منتقد سینمایی در ادامه به طرح سؤالی درباره چگونگی توافق کارگردان و فیلمبردار بر سر رسیدن به چنین فضایی رسید و زریندست پاسخ داد: «پیش از ساخت این فیلم قرار بود کیمیایی فیلم کوچک جنگلی را برای بنیاد مستضعفان بسازد که این اتفاق نیفتاد. پس از آن، چند ماه با هم مراوده داشتیم و در این فاصله فیلمهایی را با هم تماشا کردیم تا درنهایت درباره نوع فیلمبرداری، رنگ، نورپردازی و… به تصمیم نهایی رسیدیم. علاوه بر فیلمهای کوبریک و گاوراس، تحتتأثیر «شکارچی گوزن» نیز بودم. برای فیلمبرداری از فیلترهای مختلف استفاده میکردم و این کار را دشوار کرده بود. مجادله میان من و نور و رنگ بهگونهای که نظر کیمیایی نیز اعمال شود، تا آخرین پلان فیلم ادامه داشت. برای شکلدادن به شخصیت دوبعدی «امانی» در فیلم، گاهی از کلوزآپ و گاهی از کنتراست بالا بهره گرفتم. تمهیدی که برای نورپردازی فیلم در نظر گرفتیم، پیش از آن سابقه نداشت؛ نورپردازی غیرمستقیم در فیلم با استفاده از پارچه ململ بهعنوان فیلتر انجام شد و هرچه از زمان فیلم میگذرد، کنتراست بالا رفته و نور غیرمستقیم کم میشود. سرنوشت فیلم این بود که به نمایش درنیاید اما همین امر باعث ایجاد یک کنجکاوی شد که درنهایت تبدیل به وسیله اتصال آن به تماشاگران شد و جایگاه ویژهای به آن بخشید. البته فیلمهای خوب کیمیایی فراواناند و این فیلم لزوما جزء بهترین آثار او به شمار نمیرود».
برای دلسوزان واقعی جامعه جایی نداریم
پس از آن، علی معلم به بیان ویژگیهای «خط قرمز» پرداخت: «این فیلم در کنار فیلمهای «حاجی واشنگتن»، «مرگ یزدگرد» و «اشباح» جزء فیلمهای ایرانی به نمایش درآمده در نخستین جشنواره فیلم فجر بود. جالب آنجاست که آن سال تصمیم گرفته شد به هیچکدام از این فیلمها جایزه ندهند. در ادامه نیز فقط «اشباح» به اکران عمومی درآمد و سه فیلم دیگر به محاق توقیف رفتند. اما برخورد هر چهار فیلم با مسائل اجتماعی بسیار جالب بود. رضا میرلوحی و کیمیایی راجع به نیروهای امنیتی، فیلم ساخته بودند، علی حاتمی روی موضوع عجیب آمریکا دست گذاشته بود و بیضایی نیز به مسئله فساد سیستم ایران در دوران یزدگرد و تأثیر آن در سقوط حکومت او به دست اعراب پرداخته بود.
منبع: شرق