«خیلی خیلی محرمانه» را میتوان از معدود آثار مستند دانست که به فعالیتهای مطبوعاتی و رسانهای پرداخته.
سینماسینما، سیدرضا صائمی: آخرین ساخته زندهیاد محمدرضا مقدسیان به قدری سرزنده و بانشاط است که درطول تماشای فیلم فراموش میکنی که کارگردان اثر دیگر نیست! انگار روح او در کالبد اثر جاری است. «خیلی خیلی محرمانه» را میتوان یک مستند تخصصی در حوزه طنز و روزنامهنگاری دانست که تماشای آن بهویژه برای من و همکاران من با لذت مضاعفی همراه خواهد بود. هم برخی از دوستان مطبوعاتی ازجمله هادی حیدری و مسعود مرعشی در آن حضور دارند و هم اینکه حرفه روزنامه نگاری و مصایب آن در این مستند بهخوبی به تصویر کشیده میشود. بااینحال میتوان گفت «خیلی خیلی محرمانه» هم در حوزه تخصصی روزنامهنگاری است هم روزنامهنگاری تخصصی به این معنی که یکی از ژانرهای مطبوعاتی که تولید نشریه طنز و فکاهی است، دستمایه روایت این مستند قرار گرفته که بهطبع رمز و رازها و مصایب و مسائل خاص خودش را دارد.
یکی از صحنههای جذاب مستند مربوط به جلسات ایدهیابی بود و اینکه چطور اخبار و رخدادهای اجتماعی انتخاب شده و به یک ایده طنازانه مثل کاریکاتور یا کارتون بدل میشود. شاید همکاران مطبوعاتی من ازجمله منتقدان که ایدههای خود را برای نوشتن از فیلمهای اکرانشده یا رخدادهای سینمایی میگیرند هم با تماشای این مستند متوجه شوند که چقدر تبدیل سوژه به طرح و نقاشی و کارتون سخت است و حتی سختتر از نوشتن. البته در «خط خطی» دو نوع تجربه طنزپردازی وجود دارد؛ طنز تصویری و طنز کلامی. هم کارتونسازان و هم طنزنویسان در آن فعالیت میکنند که هر کدام مشکلات خاص خود را دارند. در طول فیلم هم انواع چالشها، چه چالشهای بیرونی مثل ممیزیها و خط قرمزها و چه چالشهای درونی که مشکلات مربوط به تولید کارتون و طنز و فرایند چاپ و آگهی و گردش مالی نشریه وجود دارد، به تصویر کشیده میشود.
دو تمهیدی که موتیفوار در طول فیلم تکرار میشود. یکی تاکید بر اینکه همه کسانی که در «خط خطی» مشغول به فعالیت هستند، منبع و ممر درآمدشان جای دیگری است و با حقالتحریر و فروش نشریه نمیتوان چرخ زندگی را گذراند تا بر سختی و دشواری معیشت روزنامهنگاران تاکید کرده باشد. دوم خط قرمزهایی است که در جلسات و نشستهای ایدهیابی بین اعضای تحریریه ردوبدل میشود که در قسمتهایی که انتقادی است، از طریق طرح گرافیکی بر آن عبور از خط قرمز را به نمایش میگذارد. همچنین شخصیتهای کارتونی به شکل گرافیکهای انیمیشن نیز در طول فیلم در بخشهای مختلف به شکل زیرنویس یا الصاق به تصویر مورد استفاده قرار گرفته تا درنهایت فرم و محتوای مستند به یگانگی و هویت واحدی رسیده و زبان و بیان اثر به هماهنگی بیشتری برسند.
سهم بیشتر مستند در دفتر تحریریه و فضای بسته میگذرد، اما تنوع نماها و تعدد فعالیتهای تحریریه و بچههای آن موجب شده تا ریتم اثر کند نشود. ضمن اینکه فیلم از رنگآمیزی و نورپردازی جذابی برخوردار است که فضای شادی به آن میبخشد. «خیلی خیلی محرمانه» را میتوان از معدود آثار مستند دانست که به فعالیتهای مطبوعاتی و رسانهای پرداخته و حتی قابلیت تبلیغاتی برای نشریه «خط خطی» را هم دارد. تماشای این اثر میتواند مخاطب را متوجه این نشریه کند و انگیزه خرید و خواندن آن را افزایش دهد. ضمن اینکه «خط خطی» روایاتی از مصایب روزنامهنگار بودن، طنزپرداز بودن و اساسا فعالیت فرهنگی و رسانهای در این کشور را از درون و از دل خود تحریریه و با نمایش نزدیک این مصیبتها به نمایش میگذارد و مظلومیت این قشر را بدون شعارزدگی به تصویر میکشد.
کاش مسئولان فرهنگی و مطبوعاتی کشور این مستند را ببینند و برای بهبود اوضاع معیشتی و حرفهای این صنف تاثیرگذار و کمتوقع فکری کنند. تماشای این مستند برای همقطاران من در عین لذتبخش بودن، ذکر مصیبت هم هست؛ مصیبتی شیرین که اگر عشق به این کار نبود، قطعا هیچ نشریهای روی گیشهها قرار نمیگرفت. «خیلی خیلی محرمانه» خیلی آشکار و شفاف به روایت دردهای کسانی میپردازد که درد مردم را به تصویر میکشند، یا مینگارند. کوزهگرانی که همیشه از کوزه شکسته آب میخورند، اما آگاهی را به جامعه هدیه میدهند.
ماهنامه هنر و تجربه