سینماسینما، یاسمن خلیلی فرد:
چشیدن طعم موفقیت قطعاً برای هنرمندی چون نوید محمدزاده بسیار شیرین است اما نباید از یاد برد وقتی بازیگری به این سرعت و در این سن و سال به شهرت و اعتبار می رسد و کارهایش تا این حد مورد توجه واقع می شوند سختی های بسیاری هم بر وی تحمیل می گردد.
نوید محمدزاده که سال ها تجربه ی فعالیت در تئاتر را داشته و تجربه ی کارهایی چون مجری گری در تلویزیون و … را نیز در کارنامه ی خود دارد، با ایفای اولین نقش مهم خود در سینما در فیلم «عصبانی نیستم» بسیار دیده شد. پس از آن او را در فیلم هایی چون «سیزده»، «ناهید» و «لانتوری» دیدیم و دو فیلم «خشم و هیاهو» و «ابد و یک روز» نقاط اوج کارنامه ی وی بودند که نقش محسن در «ابد و یک روز » او را در بیست و نه سالگی به اولین سیمرغ بلورین خود رساند.
اما خرده ای که عموماً به این بازیگر جوان گرفته می شود، تشابه نقش های اوست؛ خصوصاً یک سری مختصات فیزیکی و رفتاری که در برخی نقش های او تکرار شده اند. کاراکتر فردی از قشر فرودست که عموماً هم عصبانی و پرخاشگر است و نوعی خروش و طغیان نسبت به شرایط و مناسباتی دارد که جامعه و خانواده به او تحمیل کرده اند. محمدزاده چنین نقش هایی را در فیلم هایی چون «لانتوری»، «ابد و یک روز»، «بدون تاریخ، بدون امضا»، «مغزهای کوچک زنگ زده» و تا حدودی «متری شیش و نیم» ایفا کرده است. اما آن چه شاید از دید بسیاری از منتقدین او پنهان مانده باشد، ظرایفی ست که او در ایفای هر یک از این نقش ها به صورت مجزا لحاظ کرده است؛ شاید محسنِ «ابد و یک روز» از بسیاری وجوه شبیه به ناصر خاکزادِ «متری شیش و نیم» باشد اما محمدزاده به شکل هوشمندانه ای دست به نوعی آشنایی زدایی در کارهایش می زند تا گرچه او را در هر یک از این نقش ها می بینیم اما هرگز به دیدن او در شرایطی مشابه عادت نکنیم و بپذیریم که او می تواند به همه ی این مردان با خاستگاه مشترک و خصوصیات زیستی- رفتاری مشترک ویژگی های منحصر به فردی ببخشد و کاری کند که هر بار یک نوید محمدزاده ی جدید را ببینیم.
محمدزاده از آن دسته از بازیگرانی ست که همیشه بخشی از خود را به نقش هایش اضافه می کند و شاید این که خیلی ها او را بازیگری با ایفای نقشهای تکراری می پندارند به این امر نیز بازگردد. محمدزاده جز در دو فیلم «سرخپوست» و «خفه گی» که بازی های کنترل شده تری را در آن ها داشته، در دیگر فیلم هایش سعی بر حذف خود نمی کند. این ویژگی شاید در نگاه کلی چندان خوشایند نباشد اما می توان آن را نوعی مولفه در سینمای محمدزاده به حساب آورد؛ مولفه ای که بسیاری از بازیگران بزرگ ایران و جهان نیز آن را داشته اند. در عین حال، نوید محمدزاده می تواند تمام رواید روزمره را از حرکات و رفتارهای خود بزداید. همین ویژگی باعث شده او فرصت کند تا در هر فیلم و برای هر یک از شخصیت هایی که ایفایشان کرده یک زندگی کامل و مستقل را ارائه کند.
شیوه¬ ی بازیگری نوید محمدزاده در هشتاد درصد فیلم هایش برونگراست. این که او بیشتر برای این دسته از نقش ها انتخاب می شود شاید دست خودش نباشد. اما این که کارگردانی چون نیما جاویدی، مسیر پیموده شده توسط فریدون جیرانی را برای شکستن الگوی ثابت و تکراری ای که همواره از محمدزاده دیده بودیم تکامل می بخشد و او را برای بازی در نقشی درونگرا و بسیار متفاوت انتخاب می کند جای تحسین دارد. نوید محمدزاده در «سرخپوست» شیوه ی بازیگری کاملاً درونگرایی را اتخاد می کند. او برای نزدیک شدن به کاراکتر سرگرد جاهد نقش را از خود عبور می دهد و آن قدر آن را صیقل می دهد تا فراموش کنیم “نوید محمدزاده” ایفاگر آن است. می تواند مدعی بود نوید محمدزاده در «سرخپوست» از بازیگری غیرفاصله گذار به بازیگری فاصله گذار تبدیل شده و این، شاید بزرگترین چرخش در کارنامه ی او باشد که امیدوارم ادامه پیدا کند.
در مقابل، نوید محمدزاده ی «متری شیش و نیم» هم از این جهت با دیگر محمدزاده های بزهکار متفاوت است که او یک قاچاقچی ثروتمند است، درست برخلاف آن چه که در «ابد و یک روز» و «لانتوری» و «سیزده» بود. او در این فیلم جذاب، در الگوی غیررایجی قرار است با شخصیت پلیس فیلم به زورآزمایی بپردازد. بار عمده ی دوئلی که در «متری شیش و نیم» شاهدش هستیم، بر دوش دو بازیگر اصلی آن یعنی پیمان معادی و نوید محمدزاده است؛ نوید محمدزاده ای که به نظر من باز هم نقشی متفاوت را انتخاب کرده است.
نوید محمدزاده این روزها شاید موفق ترین بازیگر جوان سینمای ایران باشد؛ بازیگری که علاوه بر تجربیات متفاوت و متعدد نقش آفرینی اش در سینما، تجربه ی داوری در جشنواره ی جهانی فیلم فجر را نیز پشت سرگذاشت و این نشان دهنده ی موقعیت قابل اعتنا و اعتبار او در سینمای ایران است؛ اعتباری که امید می رود قدرش را بداند. نوید محمدزاده در جشنواره ی فیلم فجر اعلام کرد که قصد دارد برای مدتی بازی نکند و برای سال آینده فیلمی را در جشنواره نداشته باشد. نمی داند تا چه حد می تواند به این پیمان وفادار بماند اما گزیده کاری برای بازیگری که تا این حد درخشیده، امری واجب و در عین حال عاقلانه است و نشئت گرفته از درایت او در این مدت است.