فرزانه متین :سروش صحت ،با ساخت اولین فیلم بلند سینمایی اش به نام جهان با من برقص،تقریبا اثری پخته را روانه اکران کرده که نوید بخش آن است که فیلم های بعدی او غافل گیر کننده باشند.
داستان در مورد مردی به نامجهانگیر است که جهان صدایش می کنند و با دخترش پس از طلاق در شمال ایران زندگی می کند.و ی به زودی به دلیل بیماری از دنیا خواهد رفت به همین جهت دوستانش به وی ملحق شده اند تا همراه جهان آخرین شمع کیک تولدش را فوت کنند.
این ملودرام اجتماعی ما را با مرگ و ترس از مرگ آشنا می کند و علی مصفا در نقش جهان با تلخی گزنده اش در چرایی فلسفه زندگی اش معلق است که چرا باید در این سن و سال بمیرد.صحت سعی کرده است ما را اندکی از واقعیت دور کند و به فیلم جادوی سورئالیستی تزریق کند .موسیقی ذهنی جهان نیز شامل این بخش از فیلم است.مضمون فیلم تلخ است با این حال در پس آن کمدی پاک وتمییزی دارد که با لحن طنز می خواهد ما را با واقعیت مرگ روبه رو کند.جهان چون معنای زندگی را در طبیعت کشف کرده نمی خواهد بمیرد و هراس از مرگ به همین منظور است اما در پایان داستان که می توانگفت یکی از کلیشه ایی ترین پایان های سینمایی در ایران است،جهان به وضوح در نامه اش می نویسد هراسی از مرگ ندارد و آن را پذیرفته است و حتی می داند مدتی بعد دوستانش هم این جهان را ترک می کنند در واقع ما را به یاد شعر زیبای مولانا می اندازد ؛که ای هیچ بر ای هیچ ،بر هیچ ،مپیچ.
صحت در این گردهمایی دوستانه،به روایت پنهان تمامی شخصیت ها پرداخته است البته هر کدام از آن ها در یک تیپ فرو رفته اند ما با پژمان جمشیدی متفاوت یا جواد عزتی در نقش جدی اما متفاوت روبه رو نمی شویم با این حال ،کارگردان دغدغه های آنان را در فیلم نشان داده است از خودکشی دختر جهان به دلیل یک پسر روستایی،خیانت رفقا به هم،ازدواج بر پایه پول و مادیات و….تنها کسی که در یک تیپ فرونرفته همان علی مصفاست که با بازی درخشانش،مخاطب تک تک لحظات را می تواند با او همذات پنداری کند.
زیباشناسی قاب ها بسیار قابل توجه اند.موسیقی فیلمبی نظیر تا جایی که دست تماشاگر می گیرد و او را به فراعالم می برد با این حال برخی توقع موسیقی بیشتری داشتند تا اثر فیلم جذاب تر شود.
جسارت سروش صحت ستودنی است او فیلمی ساخته که خواسته یا ناخواسته مخاطب را درگیر فیلم می کند.به نظر من جذابیت وکشش فیلم به حال روحی مخاطب وابستگی مستقیم دارد پس با روحیه بالا و قوی این فیلم را تماشا کنید.
در پایان باید گفت مخاطب بعد از تماشای فیلم و بیرون آمدن از سینما،شهر و افراد برایش غریبند انگار خود تماشاگر در فیلم حضور داشته و این نبوغ کارگردان است که مخاطب را با پای خودش به فیلم دعوت می کند.