سینماسینما، ابراهیم عمران
ساختن فیلم از وقایع تاریخی که با روح و روان ملتی ، سالهای سال عجین است کاری است ستوده و پاسداشت آن حادثه ای است که رخ داده و به ناراحتی در دلها مانده است. حال اگر این رویداد تاریخی واقعه ی دلخراش حمله شیمیایی به سردشت باشد که هنوز هم مردمان دیار و جغرافیای کرد با آن دست و پنجه نرم می کنند؛ اهمیت ساخت چنین فیلمی را دو صد چندان می نماید. محمد حسین مهدویان که با خود قرار نانوشته ایی دارد که ” ردی از تاریخ و خون” در آثارش باشد ؛ این بار دست بر روی واقعیتی نهاد که قوم اصیل و با همت کرد با آن درگیر بوده و هستند. و کیست که نداند بازماندگان آن واقعه دلخراش چه از جور روزگار نکشیده اند. داستان پر آب چشم و رئالی که مهدویان انتخاب نموده؛ بی هیچ خرده پیرنگ اضافه مستقیم وبی واسطه بیان میشود. و میزانسن و دکوپاژ صحنه های خارجی اش هم به حدی خوب از آب در آمده که نمونه های آن در نشان دادن موقعیت و جغرافیای سه دهه پیش ، به این شکل کمتر وجود دارد. هر چند اگر ما نحن فیه چنین فیلم هایی فقط خود داستان اصلی باشد؛ همینی میشود که در ” درخت گردو” شاهد هستیم که روایت یکدست و بی واسطه را به تصویر در آوردن ، از آن بیرون می آید. ولی اگر کمی خرده پیرنگ برای نگه داشتن بیشتر مخاطب هم لحاظ شود در چنین کارهایی؛ می تواند در به یاد ماندن اثر ، مثمر ثمر باشد. وقتی نیم نگاهی اسپانسر و سرمایه گذار به گیشه دارد که فی نفسه مذموم نیست و از این رهگذر نقشی به مهران مدیری میدهند که به هیچ وجه برای چنین فیلمی با بار عاطفی و حسی زیاد؛ مناسب نیست ؛ می توان انتظار داشت که کارگردان با کمی نو آوری در قصه ، داستانهای فرعی دیگری نیز در مجموع اثر می گنجاند. حال کاری نداریم که دوئت های دو نفره پیمان معادی با بازی ماندگار و جاندار و کم دیالوگش با مهران مدیری ، نشان داد که انتخاب نقش دکتر برای مجری دورهمی به هیچ وجه مناسب و شایسته نبود. هر چه اوس قادر داستان زیر پوستی و جانانه و باور پذیر بازی کرد و مشخص بود که همه تلاش اش را بکاربرد تا شخصیت کرد را عالی بازی نماید؛( هر چند میشود به نحوه واکنش یک کرد در چنین بزنگاه هایی ایراد داشت) مهران مدیری با همان میمیک صورت و مکث های بی مورد ، ذهن تماشاگر و مخاطب را می آزرد. نگاه شود حتی به نحوه راه رفتن با گیوه اوس قادر و نوع حرکت پا و دست و خمیدگی کمر ، که اوج توانایی یک بازیگر را میرساند؛ این مهم باور میشود که بازیگری و مجریگری دو امر متفاوت و مجزا هستند. حتی نحوه سیگار کشیدن پیمان معادی در این فیلم با فیلم هایی که سیگار میکشد ؛ متفاوت است ؛ حتی نوع بیرون دادن دود. حال نگاه شود به نوع راه رفتن و ادای دیالوگ مدیری که از ” باغ گیلاس” تا دور همی ، هیچ تفاوتی ندارد. هر چند باید گذشت از این مقایسه دو به دو که از اهمیت خود داستان می کاهد. داستانی که سرمایه گذران بابت گیشه حتی حاضر هستند که اصل آن به محاق رود و بازیگر شان دیده شود. درخت گردو به حتم برای کارگردانش در پرونده کاری اش، نکته های فراوانی دارد که فرد زیرک و کاربلدی چون مهدویان آنها را درک خواهد کرد. آن سان که سکانس حمام کردن بچه های اوس قادر ، هر چند گرته برداری از سکانس معروف پیمان معادی در فیلم جدایی نادر از سیمین است ولی نشان داد که ادای دین غیر مستقیم به کارگردان نامی و جهانی ایران ، می تواند دریچه های بیشتری برای او باز کند و جهان بینی اش را افرونتر نماید. برای کارگردانی که می توان او را در سپهر فیلمسازی ایران؛ فردی با پرنسیب خاص و دارای اصول و منش مخصوص معرفی نمود که حالا حالاها باید درختان سینمایی اش را بکارد حال اگر گردوهایش رسیده یا نارسیده باشند…